آسیب های روانی هموطنان در کرمانشاه

گروه عکس الف،   3970821202 ۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

با گذشت یک سال از این زلزله هولناک، بازماندگان این حادثه، آسیب های شدید روانی را در پی مرگ عزیزان، تخریب منزل، از بین رفتن دارایی ها و ... تجربه می کنند.

 آسیب های روانی هموطنان در کرمانشاه

افرادی که تجربه قرار گرفتن در بحران و یا حادثه های تروماتیک را دارند تا مدت‌ها دامنه وسیعی از عکس العمل‌های روانی همچون افسردگی و کابوس‌های شبانه را نشان می دهند.  یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶ (۱۲ نوامبر ۲۰۱۷) زلزله‌ای با قدرت ۷٫۳ ریشتر بخش وسیعی از استان کرمانشاه در غرب ایران را لرزاند. در پی وقوع این زلزله ۶۲۰ نفر کشته، ۹ هزار و ۳۸۸ نفر زخمی  و حدود ۷۰ هزار نفر بی‌خانمان شدند. اکنون با گذشت یک سال از این زلزله هولناک، بازماندگان این حادثه، آسیب های شدید روانی را در پی مرگ عزیزان، تخریب منزل، از بین رفتن دارایی ها و ... تجربه می کنند.

این مجموعه پرتره‌هایی است از خانواده‌های زلزله‌زده در محلی که عزیزان خود را از دست داده‌اند و روایتگر افرادی است که در زلزله سال گذشته عزیزان خود را از دست داده اند و باید با عبور از همه سختی‌ها و مشکلات به زندگی خود ادامه دهند. 

این عکس‌ها و متن‌های آن توسط محمدرضا عباسی تهیه شده و در خبرگزاری مهر منتشر شده است.

***************************

پرستو یاری بیست و سه ساله و همسرش آرمان نجفی بیست و هشت ساله که در شب حادثه نیکا فرزند خردسال خود را از دست داده اند و آرمان دچار ضایعه نخایی شده است.پرستو به سختی در مورد آن شب سخن میگوید و یاداوری آن لحظه ها آزارش میدهد هر بار که به یاد کودکش می افتد اشک از چشمانش جاری میشود پرستو میگوید بعد مرگ فرزندش احساس میکند که دیگر زنده نیست و زندگی نمیکند او به شدت دچار افسردگی شده است.او میگوید شرایط مالی سختی بعد از زلزله به آنها وارد شده است اما آسیب روانی که به او و همسرش وارد شده به هیچ عنوان قابل جبران نیست
پرستو یاری بیست و سه ساله و همسرش آرمان نجفی بیست و هشت ساله که در شب حادثه نیکا فرزند خردسال خود را از دست داده اند و آرمان دچار ضایعه نخایی شده است.پرستو به سختی در مورد آن شب سخن میگوید و یاداوری آن لحظه ها آزارش میدهد هر بار که به یاد کودکش می افتد اشک از چشمانش جاری میشود پرستو میگوید بعد مرگ فرزندش احساس میکند که دیگر زنده نیست و زندگی نمیکند او به شدت دچار افسردگی شده است.او میگوید شرایط مالی سختی بعد از زلزله به آنها وارد شده است اما آسیب روانی که به او و همسرش وارد شده به هیچ عنوان قابل جبران نیست."ایرج زمانی خواه" چهل ساله که در شب حادثه زلزله همسر خود گوهر نجفی و دو فرزند خود سانیا و ارشیا را ازدست داده است. او در شب حادثه زلزله برای کارگری به کرمانشاه رفته و در منزل نبود و وقتی برمی‌گردد با خانه ای ویران شده و جسد همسر و فرزندانش که از زیر آور بیرون آورده شده بودند مواجه می‌شود. وقتی از او می‌پرسم که الان چه چیزی به تو کمک می‌کند تنها سکوت می‌کند و آرام می‌گوید از این دنیا هیچ نمی‌خواهم جز بازگشت همسر و فرزندانم ...
"سارا بیگی" سی ساله است همسر خود را در زلزله بیست و یکم آبانماه 1396 در کرمانشاه از دست داده است. سارا دو فرزند کوچک دارد که در حال حاضر با او زندگی میکنند. سارا در توضیح آن شب می‌گوید اینقدر سخت بر او گذشته که احساس می‌کرده که آنشب آخر دنیااست. سارا چنان در شوک حادثه و شرایط سخت آنروزها بوده که به هیچ عنوان درکی از فوت همسر و تنهایی خود نداشته است اما پس از مدتی که از حادثه می‌گذرد و شرایط کمی به حالت عادی برمی‌گردد تازه او متوجه می‌شود که چه اتفاق برای او افتاده است
"مهر علی زمانی خواه" چهل و دو ساله که در شب حادثه زلزله کرمانشاه همسر خود فاطمه گرجاری و پسر خود آرمین را از دست داده است. او در شب حادثه در منزل نبوده است و هنگامی که به خانه برمیگردد با پیکر همسر و فرزند 13 ساله خود مواجه میشود مهر علی میگوید از زمانی که با جسد بیجان همسر و فرزندش روبرو شده است هر شب دچار کابوسهای تلخ میشود و از آنروز تا بحال نتوانسته خواب راحتی داشته باشد. او تنها شده و این ضایعه روحی او را هر روز تنهاتر می‌کند
جمال نجفی چهل و یک ساله و فریبا والی زاده سی و پنج ساله پدر و مادری هستند که در شب حادثه دخترشان هستی را از دست دادند. درشب حادثه زلزله آنها در منزل بودند وقتی که زلزله اتفاق می‌افتد آنها در زیر آوار گرفتار می‌شوند جمال می‌گوید دستش به دخترش نرسید تا بتواند او را نجات دهد. سرش را پایین می اندازد و آرام گریه می‌کند جمال می‌گوید حتی طاقت زندگی ندارد و از لحاظ روحی به شدت آسیب دیده است.
جمال نجفی چهل و یک ساله و فریبا والی زاده سی و پنج ساله پدر و مادری هستند که در شب حادثه دخترشان هستی را از دست دادند. درشب حادثه زلزله آنها در منزل بودند وقتی که زلزله اتفاق می‌افتد آنها در زیر آوار گرفتار می‌شوند جمال می‌گوید دستش به دخترش نرسید تا بتواند او را نجات دهد. سرش را پایین می اندازد و آرام گریه می‌کند جمال می‌گوید حتی طاقت زندگی ندارد و از لحاظ روحی به شدت آسیب دیده است.
صدرا ویسی (7 ساله، دانش آموز) ، نادر ویسی (38 ساله، کارگر) ، پرستو رضایی 30 ساله، خانه دار) و یارسن ویسی (70 ساله، بازنشسته)، خانواده ای که در زلزله کسری هشت ساله و لیمو خانلری 60 ساله را از دست داده اند.
صدرا ویسی (7 ساله، دانش آموز) ، نادر ویسی (38 ساله، کارگر) ، پرستو رضایی 30 ساله، خانه دار) و یارسن ویسی (70 ساله، بازنشسته)، خانواده ای که در زلزله کسری هشت ساله و لیمو خانلری 60 ساله را از دست داده اند.ناصری رضایی (38 ساله، خانه دار) و دو دخترش به نام های کوثر 13 ساله و سحر 14 ساله دارد که هردو دانش آموز هستند و با مادر خود زندگی می‌کنند آنها در حادثه زلزله کرمانشاه پدر خود را از دست داده اند.او می گوید از لحاظ روحی به شدت صدمه دیده و مدام داروهای آرام بخش مصرف می‌کند تا بتواند زندگی کند از شب حادثه کابوس های شبانه دست از سر او بر نمی‌دارد.
زانا حسینی قادری (8 ساله، دانش آموز) در حادثه زلزله پدر ، مادر و خواهر خود را از دست داده وخود او نیز ساعت ها در زیر آوار گرفتار بوده است. این کودک هشت ساله در پی شوک شدید ناشی از حادثه زلزله هنوز هم به سختی می‌تواند حرف بزند .وقتی از زانا در مورد خانواده‌اش سوال می‌کنم سکوت می کند و در پاسخ به سئوال «دلت برای خانواده ات تنگ نشده؟» می گوید نه .
زانا حسینی قادری (8 ساله، دانش آموز) در حادثه زلزله پدر ، مادر و خواهر خود را از دست داده وخود او نیز ساعت ها در زیر آوار گرفتار بوده است. این کودک هشت ساله در پی شوک شدید ناشی از حادثه زلزله هنوز هم به سختی می‌تواند حرف بزند .وقتی از زانا در مورد خانواده‌اش سوال می‌کنم سکوت می کند و در پاسخ به سئوال «دلت برای خانواده ات تنگ نشده؟» می گوید نه .
رئوف سهرابی (35 ساله، ساله کشاورز) ، فریده پلانی ( 26 ساله، خانه دار) و چرو سهرابی (5 ساله) خانواده ای هستند که در حادثه زلزله فرزند خردسال خود عمر سهرابی را از دست داده اند. رئوف ساعت های زیادی از روز را تنها می‌گذراند و شب ها با خواب هولناک زلزله و اتفاق‌های آنشب از خواب بیدار می‌شود و دیگر نمی تواند بخوابد.
رئوف سهرابی (35 ساله، ساله کشاورز) ، فریده پلانی ( 26 ساله، خانه دار) و چرو سهرابی (5 ساله) خانواده ای هستند که در حادثه زلزله فرزند خردسال خود عمر سهرابی را از دست داده اند. رئوف ساعت های زیادی از روز را تنها می‌گذراند و شب ها با خواب هولناک زلزله و اتفاق‌های آنشب از خواب بیدار می‌شود و دیگر نمی تواند بخوابد.
ژنیا قادری ( 7 ساله، دانش آموز) ، کژال قادری (15 ساله، دانش اموز) ، فائزه قادری (18 ساله ، خانه دار) ، شرمین قادری ( 20 ساله، خانه دار) ، محمد قادری ( 10 ساله، دانش اموز) و زینب قادری (44 ساله، خانه دار) خانواده ای هستند که در حادثه زلزله کرمانشاه پدر خود را از دست داده اند و با مشکلات بسیاری روبرو هستند.
ژنیا قادری ( 7 ساله، دانش آموز) ، کژال قادری (15 ساله، دانش اموز) ، فائزه قادری (18 ساله ، خانه دار) ، شرمین قادری ( 20 ساله، خانه دار) ، محمد قادری ( 10 ساله، دانش اموز) و زینب قادری (44 ساله، خانه دار) خانواده ای هستند که در حادثه زلزله کرمانشاه پدر خود را از دست داده اند و با مشکلات بسیاری روبرو هستند.
مبینا دختر هشت ساله ای است که در زلزله کرمانشاه مادر و دو برادر خود را از دست داده است. او پس از این حادثه دچار بحران افسردگی شدید شده است او می‌گوید هر شب خواب مادرش را می بیند که او را دلداری می‌دهد و او را نوازش می‌کند.
مبینا دختر هشت ساله ای است که در زلزله کرمانشاه مادر و دو برادر خود را از دست داده است. او پس از این حادثه دچار بحران افسردگی شدید شده است او می‌گوید هر شب خواب مادرش را می بیند که او را دلداری می‌دهد و او را نوازش می‌کند.
خاور بوچانی ( 60 ساله، خانه دار) در حادثه زلزله پسر خود ابوالفضل کشتمن (30 ساله) ،عروسش طوبی باپیری (25 ساله) و نوه اش احسان هشت ماهه را از دست داده است. خاور با فرزندش زندگی می کرده و الان تنها شده است و به تنهایی زندگی می کند.
خاور بوچانی ( 60 ساله، خانه دار) در حادثه زلزله پسر خود ابوالفضل کشتمن (30 ساله) ،عروسش طوبی باپیری (25 ساله) و نوه اش احسان هشت ماهه را از دست داده است. خاور با فرزندش زندگی می کرده و الان تنها شده است و به تنهایی زندگی می کند.
شب که می‌شود تاریکی شهر را فرا می‌گیرد و چراغ های خانه‌های نیمه کاره و کانکس‌ها که خانواده‌های بجا مانده از بحران زلزله در آنها زندگی می‌کنند سو سو می‌زند. از بالا که به شهر نگاه می‌کنم تنها چراغ‌ها و نور ها نمایان است اما در دل این شهر هزار داستان در جریان است داستانهای که روایتگر عزیزانی هستند که زیر آوارها ماندند و جان خود را از دست دادند.
شب که می‌شود تاریکی شهر را فرا می‌گیرد و چراغ های خانه‌های نیمه کاره و کانکس‌ها که خانواده‌های بجا مانده از بحران زلزله در آنها زندگی می‌کنند سو سو می‌زند. از بالا که به شهر نگاه می‌کنم تنها چراغ‌ها و نور ها نمایان است اما در دل این شهر هزار داستان در جریان است داستانهای که روایتگر عزیزانی هستند که زیر آوارها ماندند و جان خود را از دست دادند.

دیدگاه کاربران

ناشناس۶۳۲۷۳۸۲۲:۴۰:۵۶ ۱۳۹۷/۸/۲۱
چقدر سخت و دردناک . حتی طاقت نداشتم خودمو یک لحظه جای این عزیزان بزارم
yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. بازی با کلمات

  2. ۳۲ هزار مجوز استخدام فرزندان شهدا و ایثارگران اخذ شد

  3. برخورد محترمانه پلیس با یک خانم برای اعمال قانون و توقیف خودرو

  4. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

  5. وحدت ملی با وعده صادق

  6. کمی دیر نیست؟

  7. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

  8. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

  9. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

  10. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

  11. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

  12. مجلس مقابل این اقدام بایستد

  13. ۲ دلیل برای تشدید "گرانی" در ایران

  14. اطلاعیه شماره ۳ فراجا درباره اجرای «طرح نور»  

  15. موجرانی که اجاره بهای زیادی بگیرند، جریمه می‌شوند

  16. حمایت افکار عمومی ایران از حمله به اسرائیل

  17. هیچ گاه اعتراف نمی کند، چون...

  18. منظور: افزایش دائم دستمزدها به ‌رفاه مردم کمک نمی‌کند

  19. گانتس: زمان، مکان و شیوه پاسخ به ایران را خودمان تعیین می‌کنیم

  20. خاتمی: پاسخ ايران به جنايت اسرائيل مدبّرانه، شجاعانه، منطقی و قانونی بود

  21. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

  22. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

  23. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

  24. واکنش بلینکن به حادثه اصفهان/ به مجازات ایران پایبند هستیم!  

  25. وزارت راه در شناسایی خانه‌های خالی مسئول است

آخرین عناوین