می توان گفت ماجرا از زمانی شروع شد که همپیمانان ایران در عراق کل معادلات در این کشور را بر هم زدند و داعش را نه فقط بلکه از کل عراق دور کردند.
بر کسی پوشیده نیست که نیروهای مقاومت در راس آنها الحشد الشعبی عراق که همپیمان ایران هستند نقش برجسته ای در همه عملیات بر علیه داعش داشتند و توانستند ظرف دو سال یک سوم خاک عراق که در اشغال داعش بود را از دست آنها آزاد کنند.
نیروهای همپیمان با ایران حتی توانستند وارد جاهایی در عراق شوند که آمریکایی ها در اوج قدرت خود در عراق جرئت ورود به آنها را نکرده بودند و تلاش می کردند این مناطق را همیشه دور بزنند.
بارزانی : سردار سلیمانی فرشته نجات کردها بود
آقای بارزانی در یکی از مصاحبه های خود با شبکه تلویزیونی العربیه وابسته به عربستان سعودی به صراحت گفت که اگر سردار سلیمانی نبود اربیل ظرف چند ساعت توسط داعش اشغال شده بود.
وی اظهار داشت بعد از اینکه نیروهای داعش موصل را به تصرف خود در آوردند بلا فاصله با استفاده از سلاح های به یغما رفته از ارتش عراق به سمت اربیل حرکت کردند وپیشمرگه های کرد که مجهز به سلاح های سبک بودند تاب مقاومت در مقابل آنها را نداشتند.
بارزانی افزود ما از همه تقاضای کمک کردیم اما ائتلاف امریکایی به کردها اعلام کرد که قرار است جلسه تشکیل دهند وتصمیم بگیرند چه کار کنند.
بارزانی در همین مصاحبه اظهار داشت به یکباره دیدیم توپخانه ایران فعال شد و بمباران مواضع داعش در اطراف اربیل راه افتاد و سپس سردار سلیمانی مانند یک فرشته نجات با من (بارزانی) تماس گرفت و گفت به فرودگاه بروید و آماده تحویل گرفتن کمک های ایران باشید و تا صبح نشده بود ایران یک پل هوایی راه اندازی کرد و انواع و اقسام سلاح های سنگین و نیروهای ویژه مورد نیاز برای جلوگیری از پیشرفت داعش را برای ما فرستاد، در حالی که ائتلاف آمریکا هنوز در حال فکر کردن بودند و حتی حاضر نبودند تسلیحات خریداری شده ارتش عراق از جمله هواپیماهای جنگی را تحویل ارتش این کشور دهند.
این سخنان بارزانی نشان می دهد که ایران در ماجرای مبارزه با تروریسم در عراق و دیگر کشورها دیدگاه مذهبی یا ایدئولوژیک نداشته و ندارد و همانگونه که به دیگر گروه های عراقی برای مقابله با تروریست ها کمک کرده به کرد ها نیز کمک کرد.همین ماجرا همچنین نشان می دهد که چه قدر رابطه ایران با اقوام مختلف عراقی صمیمی بوده و هست.
بدیهی بود که آمریکایی ها و سعودی ها تاب دیدن چنین ماجرایی را نداشته باشند و به همین دلیل هم آنها روی دو محور کار کردند یکی بر هم زدن رابطه ایران با کرد ها و دیگری ایجاد تفرقه میان شیعیان عراق و ایران.زمانی که آقای مقتدی الصدر به عربستان سفر کرد و با شاهزاده محمد بن سلمان ملاقات داشت بسیاری باور داشتند که عربستان سعودی موفق شده و توانسته در میان شیعیان تفرقه ایجاد کند.
در همین حین آمریکایی ها و اسرائیلی ها آقای بارزانی را تشویق کردند تا به سمت رفراندوم برود و رو در روی ایران وترکیه و حکومت مرکزی عراق قد علم کند.پس از شکست داعش گروه های حامی داعش از بعثی های قدیمی و یا مزدوران وابسته به کشورهای دیگر در عراق پخش شدند و منافع ایران و متحدین ایران را هدف خود قرار دادند.
بر هیچکس پوشیده نیست زمانی که آقای بارزانی تصمیم گرفت اعلام استقلال کند و به هیچ نحوی حاضر نبود نظر خود را تغییر دهد و از ماجرای رفراندوم عقب نشینی کند، این سردار سلیمانی بود که توانست دیگر گروه های کرد را ساماندهی کند تا در مقابل توطئه آمریکا و اسرائیل ایستادگی کنند و توطئه ای که می توانست منجر به شروع یک جنگ جدید و کشت و کشتار و تجزیه عراق بانجامد را از سلیمانیه خنثی کرد.
بعد از انتخابات مجلس عراق رسانه های وابسته به غرب و کشورهای عربی یک حمله تبلیغانی راه انداختند تا بگویند کار ایران در عراق تمام است و شیعیان هم از ایران دور شده اند.
البته پیش از این در همین سایت هم اشاره کرده بودیم که اگر هم آقای مقتدی صدر با مقامات سعودی ملاقات داشته باشد ولی در نهایت وی خود را جزو یک جریان شیعی در عراق می داند و به ایران پشت نخواهد کرد ولی برخی باور نداشتند.
پس از اتمام انتخابات در عراق دیگر مشخص بود که آمریکایی ها و سعودی ها در عراق با شکست مواجه شدند ولی حاضر نبودند زیر بار این شکست بروند و ماجرای حمله به کنسولگری ایران در بصره را می توان نقطه عطفی در ماجرای جدل میان ایران از یک طرف و عربستان سعودی و ایالات متحده از طرف دیگر دانست.
علیرغم اینکه ضررهای ظاهری زیادی توسط آمریکا و عربستان و متحدینشان در عراق به ایران وارد شد اما در نهایت امروزه هم رئیس مجلس عراق و هم رئیس جمهوری عراق و هم نخست وزیر عراق جزو دوستان ایران به حساب می آیند و همین ماجرا را می توان به عنوان ضربه فنی ایران بر علیه دشمنان خود در عراق تلقی کرد.
