«سه روز و یک زندگی»
نویسنده: پییر لومتر
ترجمه: محمد نجابتی
ناشر: قطره، چاپ اول، 1397
236 صفحه، 23000 تومان
****
پییر لومتر این شانس را داشت که با شاهکارش به مخاطب فارسی زبان معرفی شود. رمان « به امید دیدار در آن دنیا» (ترجمه مهستی بحرینی، نشر ماهی) که جایزه گنکور سال 2013 را برای این نویسنده به ارمغان آورده بود. در ایران این رمان، توسط سه مترجم تقریبا هم زمان به فارسی ترجمه شد و هر سه به فاصله کوتاهی به مخاطبان عرضه شدند. بی شک اگر کسی این رمان را خوانده باشد، بعید است بتواند از کنار کتابی که اسم لومتر را به عنوان نویسنده روی جلد داشته باشد، بسادگی بگذرد.
انتشار رمان «سه روز و یک زندگی» به عنوان تاهترین اثر پییر لومتر که به همت نشر قطره و با برگردان محمد نجابتی وارد بازار کتاب شده مصداق عینی همین نکته است؛ چنانکه نمیتوان خواندن آن را به فرصتی در آینده موکول کرد! اما همین تعجیل از واقعیت دیگری هم حکایت دارد که می تواند محکی جدی برای «سه روز و یک زندگی» باشد و آن اینکه «به امید دیدار در آن دنیا» بسیار سطح انتظار خواننده را بالا برده! اما بی اغراق تازه ترین اثر لومتر شاید به پای آن نرسد، اما میتواند انتظارات خواننده را برآورده سازد. در واقع هر دوی این رمانها آثاری داستانگو و برای خواننده سرگرم کننده و پرکشش هستند و از کیفیتی برخوردارند که میتوانند برای مخاطبانی از طیف های مختلف جذابیت داشته باشند؛ لومتر یکی را به سبک و سیاق آشنای دیگر آثار خود نوشته و دیگری را نیز در ژانری متفاوت و به سیاق رمانهای کلاسیک که به جنگ میپردازند.
جالب اینکه «سه روز و یک زندگی» برخلاف «به امید دیدار در آن دنیا» که رمانی متفاوت در میان آثار لومتر است و نمیتواند سبک و سیاق، مضمون و حال و هوای حاکم بر آثار او را نمایندگی کند، در گونهای جای میگیرد که لومتر در نوشتن آن تبحر دارد و بدان شناخته میشود؛ بنابراین معرف بهتری برای شناخت دغدغه های مضمونی و روایی این نویسنده محسوب میشود.
لومتر (متولد 1951) از نویسندگان معاصر فرانسوی است که به عنوان یک جنایینویس شناخته شده و در میان علاقمندان این نوع از ادبیات طرفداران بسیاری دارد. لومتر ابایی ندارد که بگوید داستانهایش برای جذب مخاطب مینویسد، چرا که آنها پول خرید کتاب را میپردازند. البته لومتر در زمره نویسندگانی است که هنر آن را دارد تا متاعش عرضه کند که در عین جذابیت برای مخاطب عام، نزد مخاطب خاص نیز مقبول و قابل اعتنا باشد.
آثار جنایی و پلیسی لومتر در سبک های مختلفی جای می گیرند، از تریلر های جنایی حادثه پردازانه تا آثار جنایی روانشناختی رئال همانند رمان «سه روز و یک زندگی». این رمان به سنتی از جنایی نویسی تعلق دارد که در ادبیات فرانسه نویسندگان برجسته ای همچون بووالوا / نارسژاک از سرآمدان آن هستند. رمانهایی جنایی که در بستری رئال روایت میشوند و از شخصیت هایی بسیار معمولی همانند کسانی که خوانندگان در پیرامون خود می بییند. اما همین آدمهای معمولی در موقعیت هایی خواسته یا ناخواسته دست به جنایت میزنند یا در مسیر تبهکاری و جنایت قرار میگیرند. در این سبک از آثار جنایی کارآگاه و یا پلیس نقشی کلیدی ندارد، از ساختار معمایی و جستجو برای شناسایی قاتل نیز خبری نیست و نویسنده از عناصری جایگزین برای ایجاد کشش و جذابیت استفاده می کند. در اغلب آثار کلاسیک پلیسی و جنایی داستان با کشف قاتل و معرفی آن به خواننده پایان مییابد اما در این نوع از ادبیات پلیسی و جنایی با وقوع جرم و جنایت (یا قتل) تازه داستان آغاز میشود و نویسنده میکوشد مجرم را به شیوه ای دیگر به خواننده معرفی کند. به همین خاطر در این داستانها بار روانشناختی جرم و جنایت بیشتر مورد تحلیل قرار می گیرد. رمان«سه روز و یک زندگی» دقیقا از چنین چهارچوبی برخوردار است.
این رمان ماجرای وقوع قتلی است اتفاقی که مسیر زندگی شخصیت اصلی رمان را تغییر می دهد. هنر نویسنده در شکل دادن صحنه و چگونگی قتل نقشی کلیدی در مغلق ماندن شخصیت اصلی میان گناه یا بی گناهی اش دارد. همین معلق بودن آنتوان، موجب معلق ماندن خواننده در روبرو شدن با این اتفاق نیز هست. آیا باید او را گنهکار دانست یا بی گناه؟ مخفی نگاه داشتن این راز وجه دیگری از رمان است که هم به غنای اتمسفر روانی آن انجامیده و هم ظرفیتی دراماتیک برای ایجاد تعلیق فراهم آورده است.
پیر لومتر این بار یک کودک را در موقعیت یک قاتل قرار می دهد، همین نکته زمینه ای را فراهم می آورد که بتواند بازتاب روانی جرم و جنایت در روح و ذهن یک کودک مورد توجه قرار دهد. ماجرایی که سرنوشت کودک را دگرگون می کند و با وجود تمام تلاشی که دارد نمی تواند از سنگینی بار روانی آن خلاصی داشته باشد. چنانکه گویی بعد از وقوع قتل این مقتول است که سایه به سایه قاتل خود را دنبال می کند، اجازه رهایی به ذهن او نمی دهد و حتی موقعیت های داستانی چنان رقم می خورد که قاتل مجبور میشود تغییری در انتخابهای خود به وجود آورد که مسیر زندگی او و سرنوشتش را دگرگون می کند. به این ترتیب اگرچه رمی به لحاط جسمی در صفحات آغازین رمان میمیرد اما به لحاظ ذذهنی تا پایان رمان حضور دارد و خطا نیست اگر او را از تاثیرگذارترین شخصیت ها در طول رمان محسوب کنیم. حضور ذهنی رمی در جای جای رمان و اسارت ذهنی قاتل (آنتوان) توسط مقتول، داستانی برخوردار از بارروانشناختی برای مخاطب تدارک دیده است و نویسنده در رهگذر روایت ماجرایی جذاب، پر از پیچ و خم های داستانی و حقایق و پنهان و آشکاری که در بطن رمان شکل می گیرند در نهایت خواننده را شگفت زده و غافلگیر می کند.
طرح رابطه تاثیرات روانی قتل در طول گذر زمان به عنوان مضمون اساسی رمان مطرح می شود. لومتر به زیبایی نشان می دهد که مشمول گذر زمان شدن این ماجرا شاید از شدت اضطرابات آنیاش بکاهد، اما جایی در ناخداگاه روح و ذهن آدمی زخمی هست که هر مقدار هم کهنه شود ، پتانسیل آن را دارد که به فوران دردی التیام ناپذیر بدل شود.