چه کسانی انگشت در چشم مردم مظلوم ایران و یمن کرده‌اند؟!

دکتر محمدرضا ترکی گروه سیاسی الف،   3970709117 ۴ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

سخنی از وزیر اسبق امورخارجه نقل شده است که در مقام دعوت مردم به صبوری در برابر تهدیدها و تحریم‌ها مردم یمن را که با لباس های ساده و پاره‌ای نان خشک با پای پیاده در برابر چند ارتش جهان ایستاده‌اند سرمشق مردم ما دانسته است. این سخن با نقدهایی روبه‌روشده؛ ازجمله اینکه چرا مقامات مملکت ما، از جمله همان وزیر اسبق و فرزندانشان، حاضر نیستند زندگی ساده‌ای داشته باشند و اندکی از تجمّلات زندگیشان بکاهند. این نقد، نقد واردی است و گوینده آن سخنان باید نشان بدهد که اگر به سادگی و شکیبایی دعوت می‌کند، خودش نیز حاضر است دست‌کم مثل طبقات متوسّط، و نه حتّی فقیر، زندگی کند.


امّا نقدهای عجیب‌وغریبی هم به این سخنان شده است؛ مثلاً یکی از استادان دانشگاه که از پژوهشگران ارشد ریاست‌جمهوری است و لابد، به عنوان یک مشاور ارشد دولت، همچنان خطّ مشی اقتصادی حاکم را که به وضعیّت فعلی منجرشده، قبول دارد، با ارجاع به برخی سریال‌های سخیف تلویزیونی گذشته که برای ریش‌خند طبقات سنّتی و پایین جامعه و جاانداختن فرهنگ مدرن در سال‌های قبل از انقلاب نمایش داده می‌شد، به نقد این سخنان پرداخته است.


ایشان از جمله نوشته‌اند: «صرف‌نظر از اینکه ایران را، با این سابقه تمدّنی با یمن مقایسه کردن چه معنایی دارد،...این حرف درست در وسط مشکلات اقتصادی ...انگشت‌کردن در چشم مردم است.» با مرور نوشته این استاد محترم می‌فهمیم که منظور ایشان از مردم و اکثریّت مردم، که مقایسه آن‌ها با مردم یمن انگشت در چشم آن‌ها کردن شمرده شده است، «آدم‌های شهری» و «کسانی هستند که «دنیا و ادراکات مقامات کشور را نمی‌فهمند»؛ یعنی به زبان ساده قشر متوسّط به بالای جامعه!.


من در نقد سخنان ولایتی با این استاد محترم هم‌داستانم، امّا آنچه برای من عجیب است، این است که ایشان به بهانه نقد سخنان ولایتی انگشت در چشم مردم بیچاره و مظلوم یمن کرده و سابقه تاریخی و تمدّنی آن‌ها را نادیده گرفته و با نگاهی نژادپرستانه «مقایسه ایران با این سابقه تمدّنی را با مردم مردم یمن» را، به طور ضمنی، توهین به ایران تلقّی کرده‌اند! کسی که تاریخ نخوانده باشد با سخنان این استاد محترم تصوّر می‌کند که مردم یمن ملتی بی‌فرهنگ و وحشی هستند که مقایسه شدن با آن‌ها، حتّی در زمینه مقاومت و رشادت و جوانمردی، لکّه ننگی بر پیشانی ملّت ماست!.


از این استاد محترم که حتماً فرد «فاضلی» هم هست، باید خواست که رسوبات تفکّرات نژادپرستانه را که بعد از مشروطه در ذهن روشنفکرجماعت ما جاخوش کرده، از ذهن بزدایند. جهت اطّلاع ایشان باید عرض کنیم که سابقه تاریخی مردم مظلوم و مقاوم یمن که برای حفظ منافع ملّی و امنیّت خودشان و، به طور مستقیم و غیرمستقیم ما، با دست خالی در برابر چند ارتش تادندان مسلّح و مدرن دنیای امروز سینه سپرکرده‌اند، دست کم به هزاره سوم پیش از میلاد مسیح برمی‌گردد. روابط ایران و یمن نیز دارای سابقه بسیار کهن و طولانی است و این ملّت در شاهنامه حکیم طوس با نام هاماوران (حمیریان) شناخته می‌شوند. این روابط همواره دوستانه بوده است و مردم یمن، ایران را پناهگاهی در برابر حمله تمدّن بیزانس (اجداد همین غربیانی که وحشتناک‌ترین جنایت‌های ضدّ انسانی علیه کودکان یمن با علم و حمایت و حتّی مشارکت اینان انجام می‌شود) و حبشیان وحشی می‌دیده‌اند.


نام یمن در متون مقدّس جهان یادشده است. این سرزمین دیار سدهای بزرگ و بناهای عظیم و افسانه‌ای و یکی از مراکز بزرگ تجارت در دنیای قدیم بوده است. براساس داستان‌های موجود، پادشاهان ایرانی فرزندانشان را برای تربیت و آموختن فرهنگ به یمن
می‌فرستادند و برعکس استاد محترم ما از مقایسه با این مردم احساس ناخوشایندی نداشتند. سرداران و سربازان ایرانی نیز در طیّ قرن‌های طولانی برای دفاع از این آب و خاک از شمشیرهای یمانی بهره می‌بردند که می‌تواند نشانه پیشرفت مردم یمن در زمینه صنایع نظامی و ذوب و پرداخت فلزات باشد. در ادبیّات ما یمن دیار بزرگانی چون اویس قرنی و سرزمینی بابرکت بوده که عارفان، نسیم معنویّت را از جانب آن می‌شنیدند و...


بنابراین مقایسه ملّت بزرگ ایران با ملّت بافرهنگ یمن با آن تمدّن چندهزارساله نه تنها ننگ و عار نیست، بلکه افتخار هم شمرده می‌شود. در روزگاری که این مردم درحال تمّدن‌آفرینی بودند، قطعاً بسیاری از کشورهای مدرن و پیشرفته و درخور مقایسه، از نظر این استاد محترم، یقیناً هنوز پا به عرصه تاریخ ننهاده بودند یا دوران طفولیّتشان را می‌گذراندند!.


و نکته آخر اینکه انگشت را کسانی در چشم ملّت کرده‌اند که نظریّه‌پردازان اوضاع فعلی هستند و سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی کشور براساس اندیشه‌ها و سلایق فکری آنان شکل گرفته است و ملّت مظلوم یمن، چه از لحاظ تمدّن و فرهنگ با نخبگان و روشنفکران و قشر ممتاز کشور ما قابل مقایسه باشند یا نباشند، قطعاً در فروکردن انگشت در چشم ملّت ما بی‌تقصیرند!.