سیگنال اشتباه به ترامپ در سخنان روحانی و لاریجانی

علیرضا داوودی،   3970707189 ۱۸ نظر، ۰ در صف انتشار و ۱۳ تکراری یا غیرقابل انتشار

سخنان علی لاریجانی در مراسم رژه نیروهای مسلح ۳۱ شهریور احساسی را بر می انگیخت که بسیار مشابه همان احساسی بود که در روز سوم مهر هنگام شنیدن سخنان دکتر روحانی، در سازمان ملل، در خیلی از ما برانگیخت.

هر دو سخنرانی وقتی خوب به گوش جان شنیده میشود، به شنونده - بویژه اگر ایرانی و دل بسته به انقلاب اسلامی باشد - یک حالت ناخوش آیندی دست میدهد. این احساس از آن جهت است که به یک باره با سیگنالهای ناشناخته مواجه میشوید که از روحیه و رویکرد مقامات جمهوری اسلامی تاکنون دیده نشده است.

البته که مطلقا اشکالی به جمله پردازی‌ها و اصطلاحات بکار رفته در سخنان نیست. بلکه در روح حاکم بر سخنان، یک نوع پیام ضعف مشهود است و از روحیه مقتدر و غرورآمیز خبری نیست. این پیام به شنونده داده میشود که گویا سخنران درگیر یک دغدغه شدید است به عبارتی دیگر، گویا سخنران تلاش میکند خود را از یک مخمصه یا بن بست ناگزیز، برهاند. 

این همان چیزی است که برای یک ایرانی بویژه وقتی مومن به انقلاب و دست آوردهای آن است، نه تنها غرور آفرین نیست بلکه تا حد زیادی اسباب سرشکستگی محسوب میشود.

در سخنان رئیس مجلس در بندرعباس، نوعی تمنا برای دوستی و مهربانی از کشورهای عربی، آنهم در سالگرد جنگ دیده می‌شود (جنگی که البته با پشتیبانی دلارهای نفتی همین کشورهای عربی مورد خطاب سخنران، بمدت هشت سال علیه کشور ما شعله ور بود). یا اینهمه دم زدن از هم‌کیشی و همسایگی و هم سرنوشتی با کسانی که دشمنی خود را همواره در هر مقطعی به شدیدترین وجه بنمایش گذاشته اند، چه ضرورتی دارد. براستی با کسانی که نیت خصمانه خود را در همین حادثه تروریستی در اهواز بروشنی برملا کردند، چه جای نشستن بر سر سفره صلح و دوستی است.

کما اینکه جوهر سخنان حسن روحانی در نیویورک، در مجمع عمومی سازمان ملل نیز آنهم بعد از آن حجم از شرارت که در سخنان ترامپ بود، چندان چنگی به دل نمیزد و اسباب غرور ملی نبود. در آنجا نیز آقای روحانی هر چند عباراتی نیش دار در قوالب دیپلماتیک روانه ترامپ و طرف آمریکایی کرد و صدالبته برخی نکات را صحیح و عزتمندانه بیان کرد، اما در کلیت سخنان ایشان، یک نوع تظلم خواهی از موضع ضعف به شنونده القاء میکرد. در یک کلام، شنونده این سخنان هرکس باشد به این نتیجه میرسد که ایران البته مظلوم واقع شده است اما این مظلومیت هیچ ترحمی بر نمی انگیزد بلکه باعث روحیه دادن به دشمن ظالم میشود و چیزی در نهایت به جیب سخنران نمی ریزد.

یک زمان مرحوم دکتر مصدق در همین جایگاه از مظلومیت ایران و ملت ایران در برابر استعمار پیر سخنانی گفتند که در تعادل قوای آن زمان بسیار ضروری و بجا بود، اما آیا همان نقش بازی کردن و تظلم خواهی در شرایطی که اقتدار کشور ما اسباب خیلی از همین دردسرهای کنونی است، درست است؟ البته که درست نیست و نتیجه عکس میدهد. امریکا که با تحریم های بسیار ظالمانه چشم به این دوخته است که روزی رهبران کشور ما از سر ضعف و اجبار به سمت میز مذاکره با آنها بروند، با برخی جملات و سخنان آقای روحانی به این نتیجه میرسد که تحریم‌ها هنوز شروع نشده به نتیجه نزدیک شده اند. البته که دادن چنین سیگنالی نه واقعی و نه عقلانی است.

براستی همین است که سردمداران سیاست جنگ افروزانه در امریکا را تشویق میکند که در میتینگ‌های مختلف در کنار منافقین ظاهر شوند و از خط براندازی آنها حمایت کنند و به آنها برای پیشبرد توطئه هایشان علیه حاکمیت در ایران پر و بال بدهند.