مشق مرگ وقتی واژه‌ها جواب نمی‌دهند، باید مُرد

کاستیکا براداتان / ترجمه: علیرضا صالحی،   3970619108

فلسفه دغدغه‌ای عقلانی است، اما زمانی چهره جسمانی خود را نشان می‌دهد که فیلسوف برای ایده‌اش جان بدهد

وقتی واژه‌ها جواب نمی‌دهند، باید مُرد

اگر از آریستوفان، طنزپرداز یونانی، می‌پرسیدید سقراط چگونه آدمی است، برایتان فردی را تصویر می‌کرد که چنان از مسائل واقعیِ انسان‌ها دور است که بر «ابرها» راه می‌رود. برای انسان‌های امروزی هم، واژه «فیلسوف» تداعی‌کننده لفاظی‌های پرطمطراقی است که جز انتزاعیاتی پوچ چیزی به دیگران نمی‌دهد. واقعاً هم شاید این کلماتِ دهان‌پرکن کاری از پیش نبرند. اما فیلسوف نیز چندان از این ناکارآمدی بی‌خبر نیست، به همین خاطر جانش را کف دست می‌گیرد و به کوچه و بازار می‌آید.

وضعیتی را برای فلسفه‌ورزی تصور کنید که به معنای دقیق کلمه، در آن، نوشتن و گفتن و سخنرانی و تدریس نباشد، در واقع گونه‌ای از فلسفیدن را که حتی به مقوله زبان نیز نیاز نداشته باشد، فلسفیدنی که درون کار خود را نشان دهد، آن هم کاری عضلانی. [در این شرایط گویا] فیلسوفان هر چه در چنته ذهنشان دارند بیرون می‌ریزند و حال، وقت آن می‌رسد که جسمشان را نیز به میدان بیاورند.

این وضعیت خالی از طنز نیست: رشته‌ای اساساً نمادمحور [یعنی فلسفه] در مخمصه‌ای گیر می‌افتد که دیگر واژه‌ها جواب نمی‌دهند و استدلال‌ها بی‌فایده می‌شوند؛ گذشته از اینکه چقدر حرف‌های فیلسوفان قانع‌کننده باشد، کسی را نمی‌توانند متقاعد کنند. چاره راه این است که سخنرانی و مجادله را کنار بگذارند و به اصل دعوا بپردازد. این دقیقاً همان تنگنایی است که در آخرین کتابم به تصویرش کشیده‌ام: جان دادن در راه ایده‌ها: حیات پرمخاطره فیلسوفان۱.

سقراط اولین کسی بود که می‌خواست از تجربه‌های شخصی بیاموزد که اگر در فلسفه چنین کاری کند، چه می‌شود. وقتی که او در نشان‌دادن ارزش طرح فلسفی‌اش به هواداران آتنیِ خود شکست خورد، علی‌الخصوص وقتی در دادگاه محکوم به مرگ شد، قطعاً به او ثابت شد که نه‌تنها آنچه از دستِ زبان برای فلسفه برمی‌آید محدود است، بلکه فیلسوف باید بر این محدودیت‌ها پا بگذارد، البته اگر نخواهد به خود و رسالتش خیانت کند.

سقراط، وقتی خبر حکم اعدام خود به دستور قضات آتنی را شنید، حتماً به این فکر فرو رفت که فلسفه -اگر بخواهد وجهه‌اش را حفظ کند- باید ابزاری رساتر از واژه‌ها برای محقق‌کردن اهدافش به کار بگیرد. و در این اوضاع، آنچه رساتر از واژه‌هاست مرگ خود فیلسوف است. با چنگ‌زدن به مرگ جسمانی خود و منظره‌ای که افراد از مرگ او می‌بینند، سقراط چیزی را با مخاطبانش در میان می‌گذارد که ورای خُبرگی در زبان یونانی لازم دارد.

شهود او درست از آب درآمد: او با شیوه مرگ خود کاری بکر کرد. او گرهِ کور و معناداری بین کار و زندگی خود زد. اگر «مرگ فلسفی» سقراط نبود، نه‌تنها زندگی‌اش هیچ‌گونه ویژگیِ شاخصی نمی‌داشت، بلکه رسالتش نیز ناتمام می‌مانْد. زیرا وقتی فکر خود را روی کاغذ نیاورده بود، نمی‌شود تصور کرد چگونه نامش می‌توانست، در حوزه‌ای که از آغاز به نوشتن شناخته شده، باقی بماند.

پیامی که سقراط با سرکشیدن شوکران به ما می‌داد نسبتاً ساده اما کوبنده بود: شما باید روح فلسفه‌تان را در بدن بدمید. زیرا اولاً، فلسفه فعالیتی دانشگاهی نیست، بلکه نوعی عمل است. چیزی نیست که درباره‌اش حرف بزنید، بلکه کاری است که باید انجامش دهید. فلسفیدن به معنای تغییر در نفس خودتان است، به معنای کارکردن بر روی خود است، گویا مُشتی ماده خامید که باید شکل خاصی به خود بگیرید.

فلسفه تولید محض دانش نیست؛ کارکرد آن نیز نه آگاه‌ساختن، که شکل‌دادنِ ماست. هدف نهایی فلسفه «تحقق خود»۲، یعنی خودسازی۳ فیلسوف، است. لذا جایی که فیلسوف خانه می‌کند نه متن دانشگاهی است و نه کلام فیلسوفانه، بلکه خانه فیلسوفْ بدن است. فلسفه با ما زندگی می‌کند، لکن با ما نمی‌میرد.

در حقیقت، وقتی که فیلسوف ترجیح می‌دهد پای عقایدش بماند و بمیرد، تازه فلسفه می‌شکفد. مرگ سقراط مقدمه‌ای است بر حیات تاثیرگذار آیندگان که، اگر به بند کلمات هم نمی‌آمد، دست کمی از اعجاز نداشت. همین‌طور هیپاتیا۴ نیز شخصیتی بسیار اثرگذار بود، حال آنکه چیزی از او به دست ما نرسیده. آثار جوردانو برونو هم امروزه کم خوانده می‌شود، اما به گمان من او یکی از بزرگ‌ترین فلیسوفان کل تاریخ ایتالیاست. آنچه این اشخاص را به «عظمت» -که جان‌دادن به پای ایده‌‌هاست‌- می‌رساند، شیوه مرگ آن‌هاست. این شیوه خاصِ از مرگْ قربانی‌اش را به ورطه نابودی نمی‌کشاند، بلکه او را پرشکوه‌تر می‌کند.
پیامی که سقراط با سرکشیدن شوکران به ما می‌داد نسبتاً ساده، اما کوبنده، بود: باید روح فلسفه‌تان را در بدن بدمید

این شیوه زندگیِ فیلسوفان، و «فارغ از مکان» انگاشتن آن‌ها در جامعه، اوج‌گرفتن دراماتیک آن‌ها که موجب تنهایی‌شان می‌شود، این معنای متمایز «بحران» که جوامع را در دل شکوفایی‌شان از خود آکنده می‌سازد، و نهایتاً به سرنوشتی پرخشونت می‌رساند، همگی، به روایتی از واقعه مرگ منتهی می‌شوند که بوی برونو می‌دهد. در چشم رنه ژیرار۵، همه این وقایع «داغ قربانی‌شدن» بر پیشانی دارند. همه از این فیلسوفان توقع دارند که با آن‌ها چهره‌به‌چهره حرف بزنند و هیچ‌چیز را باقی نگذارند الا اینکه آن را در ترازوی نقد خود وزن کرده باشند، حال آنکه این فیلسوفان اغلب عاجزند از اینکه با دیگران اُخت و دم‌خور شوند؛ آن‌ها اغلب به خود اجازه نمی‌دهند دچار آن علاقه و الفت‌هایی شوند که ستون جامعه است. زیرا زبان آن‌ها معمولاً تند است؛ البته که هیچ چیز نمی‌تواند جای اثر صیقل‌دهنده گفت‌وگوی مستقیم آن‌ها را پر کند. به همین خاطر، در مواقع بحرانی به‌راحتی قربانی می‌شوند، زیرا فلسفه از آن‌ها شخصیت‌هایی شکننده و آسیب‌پذیر ساخته است.

نظریه ژیرار، «مکانیسم سپربلاشدن»۶، نه‌تنها برایمان می‌گوید فیلسوفانِ شهید نمرده‌اند، بلکه تبیین می‌کند که چرا پس از مرگ آن‌قدر بر نفوذشان در قلب‌ها افزوده می‌شود. آن‌ها با شیوه جان‌دادنشان به «قداست» می‌رسند. فیلسوفان «شخصیت‌های دوران‌ساز» می‌شوند، زیرا ازبین‌رفتن آن‌ها -به تعبیر ژیرار- «مصیبت دوران‌ساز» بوده. این روایتِ سنتیْ فیلسوفان را در خط‌به‌خط اسطوره‌سازی‌ها جریان می‌دهد، زیرا مرگشان آمیزه‌ای است پرشکوه از شرم و گناه که داغش بر اذهان مردم به جای می‌مانَد. ما آن‌ها را تا بدان حد تعظیم می‌کنیم که گویا اسطوره‌اند، آن‌قدر که جزوی از تلقیِ اساطیری ما می‌شوند.
این اتفاق شاید برایمان روشن سازد که چرا دوست داریم گفتار و کردار فیلسوفان یا کیستی آن‌ها -در طول حیات واقعی‌شان‌- را طبقِ رای خود تفسیر کنیم. ما سقراط را «موسس» فلسفه غرب می‌دانیم. چنین عقیده‌ای کاملاً هم درست نیست، چراکه پیش از وی نیز فیلسوفان دیگری بوده‌اند، منتها آن‌ها را «پیش‌سقراطیان» می‌نامیم. هیپاتیا را معمولاً مسبب ورود زنان به فلسفه می‌دانیم، اگرچه مرگ فیلسوفان آمیزه‌ای است پرشکوه از شرم و گناه که داغش بر اذهان مردم به جای می‌مانَد
پیش از وی نیز زنان فیلسوفی زیسته‌اند. نام او با سنگ‌بنای فمینیسم فلسفی قرین شده (دست‌کم دو مجله فمینیست نام وی را یدک می‌کشند)، حال آنکه نسبت‌دادن فمینیسم به او کار دشواری است، زیرا آثار او از دست تاریخ جان سالم به در نبرده‌اند. مرگ این فلاسفه ما را مبهوت خود می‌کند. پذیرفتن مرگ آن‌ها امری سرتاسر عقلانی نیست، بلکه در هاله‌ای از اسطوره پیچیده شده‌. این فیلسوف‌شهیدان ما را به واقعیت مهمی توجه می‌دهند: طرح‌هایی سراسر عقلانی بر شکل‌گیری سنن روشنفکری و فلسفی حاکم نیست، بلکه گاهی این اَشکالِ تفکر و تخیلِ اسطوره‌ای است که آن‌ها را می‌پروراند. طبق معمول، دوست داریم چنین بیندیشیم که اسطوره و عقل در تقابل با هم‌اند و با یکدیگر نمی‌سازند. منتها این تصویرِ ساده‌انگارانه‌ای است. گاهی اسطوره عقل را تکمیل می‌کند: اسطوره‌سازی و تصور اسطوره‌ای ممکن است دستِ فلسفه را بگیرد و به سفری در اعماق ظرافت‌ها ببرد که اگر فلسفه تنها بود نمی‌توانست از آن سفر به‌سلامت بازگردد.

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های اخیر

پربحث‌های دیروز

  1. اقدام عجیب سفیر ایران در باکو/ برای عزت ایران استعفا دهید              

  2. وکیل رسمی دادگستری به اتهام اخذ رشوه دستگیر شد  

  3. بذرپاش: امسال هر ماه افتتاح مسکن داریم

  4. سقف دریافتی ماهیانه کارمندان دولت ۷۰ میلیون تومان شد

  5. اول، بساط دلالی باید جمع شود

  6. جریمه تخلفات حادثه ساز ۵ برابر شد/ اعمال از هفته آینده            

  7. ابابیل ۵، از آخرین دستاورد‌های قدرت پهپادی جهان

  8. تعرفه‌های پزشکی ۱۴۰۳ قابلیت اجرایی ندارد/ مصوبه دولت اصلاح شود  

  9. انتظار ۹ساله برای اصلاح هزینه تخلف رانندگی/تغییری برای حفظ جان مردم

  10. ایران بر سکوی بریکس/ دستاوردهای پولی، مالی برای ایران چیست؟  

  11.   طحان‌ نظیف: لایحه عفاف و حجاب هنوز به تأیید شورای نگهبان نرسیده است  

  12.  مالیات ارزش افزوده ۱۰ درصدی ابلاغ شد

  13. هیچ خوداظهاری یا مدرکی دال بر بیماری روحی دکتر بخشی در دست نبود/ علت مرگ این پزشک مشخص نیست  

  14. پوتین: اف-۱۶‌های اوکراین در همه‌جا هدف مشروع هستند، حتی کشورهای دیگر

  15. عکسی از سیدمحمد خاتمی در مراسم ترحیم زهرا شجاعی/ این وزیر دولت رئیسی هم آمد

پربحث‌های هفته

  1. اقدام عجیب سفیر ایران در باکو/ برای عزت ایران استعفا دهید              

  2. جنگ ترکیبی خودمان، علیه خودمان!

  3. کارگری انگشتر ۵۰ میلیاردی را به صاحبش بازگرداند

  4. جلاد، به پایان سلام کن!

  5. بهادری جهرمی: مبالغ جرایم رانندگی متناسب با تورم افزایش یافت

  6. تورم چه زمانی تک رقمی می‌شود؟

  7. نرخ تعرفه‌های خدمات بهداشتی درمانی ۱۴۰۳ اعلام شد/ نرخ رسمی ویزیت ۵۰% گران می‌شود!

  8. بازداشت سومین عامل حمله تروریستی در مسکو

  9. آقایان رئیسی و اژه‌ای! آیا در پیشگاه خدای متعال و امام‌زمان (عج) پاسخی دارید؟

  10. انتقام از پوتین؟

  11. وکیل رسمی دادگستری به اتهام اخذ رشوه دستگیر شد  

  12. عوامل توهین کننده به نظام و مقدسات اسلامی دستگیر شدند

  13. ائتلاف ایران، روسیه و چین تبدیل به کابوسی برای آمریکا می‌شود

  14. علم‌الهدی: امروز در کشور از آثار تحریم اقتصادی آمریکا مشکلی حس نمی‌کنیم

  15. بذرپاش: امسال هر ماه افتتاح مسکن داریم

  16. بازگشت احتمالی ترامپ چه تاثیری بر اقتصاد ایران دارد؟

  17. افزایش ١٧٠ درصدی حداقل حقوق کارگران در دولت سیزدهم

  18. مردم طلای دست دوم خریداری نکنند

  19. سقف دریافتی ماهیانه کارمندان دولت ۷۰ میلیون تومان شد

  20. خط و نشان حقوقی ایران برای کویت

  21. هشدار سخنگوی پلیس به رانندگان نوروزی؛ آمار تصادفات هولناک است!

  22. اول، بساط دلالی باید جمع شود

  23. وزیر اقتصاد: در سال ۱۴۰۲ رکورد بیشترین سرمایه‌گذاری خارجی واقعی در ۱۶ سال اخیر شکسته شد

  24. کولرهای گازی بلای جان صنعت برق

  25. منظور: تخصیص ارز کشور برای واردات خودرو به صرفه نیست

آخرین عناوین