«چگونه سوگیری و تبلیغات را در رسانهها تشخیص دهیم»
(مجموعه راهنمای اندیشهورزان-4)
نویسندگان: ریچارد پل و لیندا اِلدر
بازنویسی: مهدی خسروانی
ناشر: فرهنگ نشر نو، چاپ دوم 1396
133 صفحه، 11000 تومان
****
راستش را بخواهید، بهترین شیوه مواجهه با تبلیغات و سوگیری در رسانههای مختلف آن است که اصلا با آنها مواجه نشویم. اما چگونه؟ اصلا کجا با آنها مواجه نشویم؟ همه جا را اشغال کردهاند. مثلا تلویزیون را در نظر بگیرید! فقط مانده که آن را وسط شبکیه چشم ما قرار بدهند. علاوه بر این، ابعاد آن تا چند وقت دیگر از اینچ به مترمربع تغییر خواهد کرد. اینترنت، فضای مجازی و شبکهها اجتماعی هم که قوز بالای قوز است. هر روز، بلکه هر ساعت، با حجم عظیمی از اخبار و اطلاعات با چاشنی تند تبلیغات جهتدار رسانهها بمباران میشویم. روزبهروز هم بر تعداد و انواع رسانهها اضافه میشود. بله، تا خرخره در آنها فرو رفتهایم. از همه بدتر اینکه رسانهها ما را از واقعیت دور میکنند؛ زیرا بیطرف نیستند.
رسانهها آگاهانه یا ناآگاهانه به سمت و سویی میروند که در راستای پسند و سلیقه مراجعی باشند؛ مراجعی همچون حکومت، شرکتهای بزرگ، آگهیدهندگان، فرهنگ غالب، گرایش دیگر رسانههای رقیب و بهطور ویژه سلیقه توده مردم. بله، مردم. برای مثال در باب مشکلات اقصادی اخیر هیچ رسانهای به این امر نمیپردازد که مردم نیز در نابسامانی اقتصادی نقش مهمی دارند. توقع بسیاری از افراد این است که دولت منابع ملی را تبدیل به پول نقد کند و به حساب آنان بریزد تا بروند مصرف کنند و خوش بگذرانند. به همین دلیل، مرتب تکرار میکنند ما نفت داریم، ما گاز داریم، ما مس داریم، ما عدس داریم. واقعیت آن است که این امر علاوه بر اینکه تقریبا محال است، اگر عملی گردد، به فاجعه منجر میشود. چه خوشمان بیاید و چه نه، اقتصاد ملی قوی یعنی کار و تلاش و قناعت. داشتن منابع فراوان باید منجر به کار بیشتر شود، نه مصرف بیشتر. اگر اقتصاد قوی میخواهیم باید تولید حداکثری و مصرف حداقلی داشته باشیم؛ چیزی که کمتر کسی آن را خوش دارد. از این روی، رسانهها ترجیح میدهند پای مدیران و مسئولان را وسط بکشند و مرتب از فسادهای جدید و ناکارآمدیهای بدیع آنها در اقتصاد سخن بگویند تا مردم را بیشتر انگشت به دهان کنند.
خلاصه اینکه جذابیت یا هیجان یک خبر ملاک مهمی برای رسانههاست تا آن را گزارش کنند. حتی عکسهایی که از یک رویداد گرفته میشود، خالی از جهتگیری نیست. البته ما نیز اجمالا سوگیری رسانهها را حس میکنیم و میدانیم که بیطرف نیستند. این امر را میتوان در جکها و طنزهایی که بین مردم و حتی خود رسانهها نیز شایع است، بهخوبی مشاهده کرد. اگرچه در پارهای موارد کار از تبلیغات و سوگیری درمیگذرد و ماجرا به دروغهای پهناور در ابعاد کیهانی میرسد.
خب، حالا یک راه این است که رسانهها آدم بشوند و دست از سوگیری بردارند. اما اصلاح رسانهها تقریبا محال است؛ زیرا آنها در قید و بند انواع ملزومات و محدودیتهای اقتصادی و سیاسی هستند. اگر آنها بخواهند فارغ از جنبههای اقتصادی و سیاسی به کار خود ادامه دهند، خیلی زود نانشان آجر و درشان تخته میشود. بدبختانه ما نیز، به جز رسانهها، دسترسی مستقیمی به رویدادها نداریم. آیا این وضع مایوسکننده نیست؟
خیر و جای امیداواری هم هست؛ زیرا حتی در اخبار و گزارشهای جهتدهی شده هم بهرهای از حقیقت وجود دارد. بله، آنچه رسانهها میگویند کاملا حقیقت ندارد، اما کاملا غلط هم نیست. مهم این است که بدانیم محصولات رسانهها به مثابه ماده خامی است که باید خودمان خوراک مناسب خودمان را از آن بسازیم. مسئله اصلی نه رسانهها، بلکه چگونگی مواجهه ما با آنهاست. البته مواجهه با رسانهها شکلهای مختلفی دارد. در این کتاب از تفکر نقادانه برای این کار استفاده شده است. به عبارت دیگر، این کتاب کاربرد تفکر نقادانه در نقد رسانههاست. درست است که از منظر تفکر نقادانه ملاکهای رسانهها ربطی به ارزش و اهمیت واقعی خبر و رخدادها ندارد، اما همین تفکر نقادانه میتواند حقیقت را از دل تولیدات رسانهها بیرون بکشد. برخی از اصول و قواعد تفکر نقادانه کاملا برای این کار مناسب هستند. اما غیر از روشهای منطقی و نقدی راهکارهای خاص و تکمیلی هم وجود دارد.
یکی از روشها توجه به دیدگاههای مخالف و گزارههای کاملا متفاوت است. نویسندگان در همین زمینه فهرست بلندی از سایتهای اینترنتی ارائه کردهاند که در آنها نگاه دیگری به رویدادها وجود دارد. راهکار بعدی مطالعه برخی کتابها است. نویسندگان توصیه میکنند کتابهایی را بخوانیم که خلاف جریان مد روز در رسانههای هستند. موارد متعددی را نیز پیشنهاد کردهاند. برای مثال این موارد را میتوان برشمرد: "نافرمانی مدنی" نوشته هنری دیوید ثورو، "طغیان تودهها" نوشته خوزه اورتگا ئی گاست، "تاریخ آمریکا" نوشته هاوارد زین. البته سایر کتابهای این نویسندگان نیز بهشدت توصیه میشود، بهویژه کتاب "والدن" از ثورو.
یکی دیگر از روشهای بسیار جالب استفاده از روش ساختگشایی یا همان شالودهشکنی در مورد اخبار است. این روش آکادمیک و تخصصی در مواجهه با رسانهها نیز کاربرد دارد و اگر کسی بتواند آن را بهدرستی روی آنها اعمال کند، به نتایج خوب و جالبی میرسد.
کتاب این مزیت را هم دارد که همه مباحث آن با مثالهای واقعی همراه شدهاند تا مطالب برای خواننده بهتر جا بیفتد. مثالها انتزاعی و ساختگی نیستند، بلکه خبرهای واقعی متعدد و متنوعی از مطبوعات جهان در زمینه رویدادهای مهم معاصر هستند. منابع آن اخبار هم ذکر شده است.
خلاصه آنکه هدف این کتاب مختصر و مفید این است که به اندیشهورزانی مستقل تبدیل شویم بهطوری که باورهای ما را رسانهها تعیین نکنند. بلکه برعکس، ما با تفکر نقادانه صحت و سقم آنچه را در رسانهها بیان میشود، ارزیابی و داوری کنیم.
*دکترای فلسفه