تظاهرات در عراق اگر چه ديگر بهشدت و حدت سابق نيست و از حجم آن كاسته شده است اما همچنان ادامه دارد. شبكههاي خبري ميگويند اعتراضها در شهرهاي بغداد و نجف اشرف و بصره ادامه دارد اما ديگر مثل سابق پرشور نيست و از تعداد تظاهرات كنندگان كاسته شده است. گفته ميشود جمعهاي كه گذشت، تعداد تظاهرات كنندگان در نجف تنها ٣٠٠ نفر بود. اينبار اعتراضهاي عراق با اعتراضهاي مشابه سابق تا اندازهاي تفاوت دارد. تظاهرات كمي رنگ و بوي خشونت به خود گرفته و تظاهرات كنندگان مقرهاي احزاب، ساختمانهاي دولتي، استانداريها و حتي وسايل عمومي را آتش زدند.
حتي در برخي موارد خودروهاي مردم عادي نيز آسيب ديد. آخرين آمار از كشته و زخميها از مرگ سه نفر و زخمي شدن دستكم ٥٦ نفر ديگر در پي برخورد معترضان با نيروهاي امنيتي يا مدافعان دفاتر احزاب و جريانهاي سياسي حكايت دارد. اينكه اعتراضها به حق است و مردم از وضعيت سوء خدماترساني به ستوه آمدهاند و مشكلات فعلي را متوجه دولتمردان و احزابي ميدانند كه در تشكيل دولت و حاكميت فعلي عراق نقش دارند، حق با آنهاست و هر گونه مذمتي در اين باره پاك كردن صورت مساله و فرافكني براي فرار از واقعيت است. اما آنچه پذيرفتني نيست، به خشونت كشيده شدن اعتراضهاست كه متاسفانه كشته و زخميهايي دربرداشته اما در اين باره هم بايد گفت، وقتي شهروندان به ستوه ميآيند، آن هم در آن گرماي طاقت فرسا و شديد عراق كه درجه حرارت به بالاي ٥٠ درجه ميرسد و در مناطق جنوبي رطوبت به ٩٠ درصد نزديك ميشود، طبيعي است كه تظاهرات كنندگان بهشدت خشمگين شوند و بيتوجه به عواقب كارشان دست به اقدام خشونتآميز بزنند؛ جامعهشناسان سياسي خشونت ناشي از تظاهرات را به اوج رسيدن خشم اجتماعي توصيف ميكنند. اعتراضهاي عراق اينبار يك ويژگي بارز دارد و آن، سن تظاهرات كنندگان است. به گفته منابع امنيتي عراقي سن تظاهركنندگان ١٦ تا ٢٢ سال است. پرسش اين است كه در جامعه بازي مثل عراق چرا بايد جواناني به اين كمسني دست به تظاهرات خشونتآميز بزنند؟
براي پاسخ به اين واقعيت در كنار خشم اجتماعي بايد عوامل ديگري را نيز جستوجو كنيم. اول اينكه از زمان سقوط صدام حسين ١٥ سال ميگذرد و جوان ١٦ تا ٢٢ ساله، دوران ستم رژيم بعثي را به عينه نديده يا اگر ديده به دليل صغر سن درك نكرده است. همه آنچه او از دوره استبداد بعثي ميداند شنيدههايي است كه از بزرگترها يا رسانهها يا مقامات به او گفته شده است.
او به شخصه تجربه سركوب را ندارد و معناي سركوب آزادي اعتراض را درك نميكند براي همين آزادانهتر از بزرگترانش اعتراض ميكند و چون فضاي باز اعتراض وجود دارد آسانتر به خشونت دست ميزند. او حتي ممكن است تبعات و هزينههاي شعاري كه سر ميدهد را نيز درك نكند.
عامل ديگر به مساله بيكاري بازميگردد. جامعهشناسان عموما براي بررسي رخدادهاي اعتراض اجتماعي كه به تظاهرات منجر ميشود، در اولين گام به سراغ نرخ بيكاري آن كشورها ميروند. آدريان لفت ويچ، دكتراي علوم سياسي كه آفريقاي جنوبي- انگليسي است در كتاب «دموكراسي و توسعه» يادآور ميشود كه در اعتراضهاي اجتماعي قبل از هر چيز بايد به سراغ نرخ بيكاري كشورها رفت. وي ميگويد هر چه نرخ بيكاري در كشورها بيشتر باشد، احتمال شكلگيري جنبشهاي اعتراضي بيشتر ميشود. وي همچنين ميگويد هر چه سن افراد بيكار در كشورها پايينتر باشد، احتمال اينكه اعتراضها به خشونت كشيده شود، بيشتر ميشود، چون ناپختگي سياسي، شور و حال جواني و ماجراجويي بر رفتارهاي اعتراضكنندگان تاثير مستقيم ميگذارد. اگر اين نظريه لفت ويچ را سنگ محك بگيريم و بخواهيم اعتراضهاي اخير عراق را به واسطه آن بسنجيم، درمييابيم كه بيكاري در اعتراضهاي مردمي عراق نقش مستقيم دارد. به گفته مقامهاي عراقي نرخ بيكاري در اين كشور در حدود ١٨ درصد است. علي بابان، رييس اسبق وزارت بودجه و برنامهريزي عراق در گفتوگويي نرخ بيكاري در عراق را تا سال ٢٠١٤ در حدود ٢٥ درصد دانسته بود.
سازمان ملل متحد نرخ بيكاري در عراق را تا سال ٢٠١٥ در حدود ١٩,٧ تا ٢٣ درصد برآورد كرده است. اگر بخواهيم ميانگين اين رقم را بگيريم به رقم حدود ٢٠ درصد ميرسيم، اين يعني اينكه از هر ٥ نفر در عراق يك نفر بيكار است. حال اگر بخواهيم نرخ جوانگرايي در جمعيت عراق را بسنجيم درمييابيم ميانگين سني مردم عراق بين ٢٢ تا ٢٩ سال است. به عبارتي اكثريت جمعيت عراق را جوانان تشكيل ميدهند.
جواناني كه از امكانات كافي و مطلوب براي تحصيل برخوردار نيستند، با مشكل بيكاري دست و پنجه نرم ميكنند و در عين حال بسياري از آنها در خانوادههاي فقير و تهيدست عراق به سر ميبرند. به اين موارد خانوادههاي آسيب ديده از جنگ و تروريسم را نيز بايد افزود. چنين فردي در كنار كمبود خدمات اجتماعي، طبيعي است كه احساس غبن و سرخوردگي ميكند و به سمت تظاهرات و خشونت متمايل ميشود. حالا اگر وضعيت جغرافيايي عراق و فصل داغ تابستان را هم بيفزاييم طغيان آنها را بهتر درك ميكنيم. مطابق با نظريه لفت ويچ كه هر چه سن اعتراضكنندگان پايينتر باشد احتمال به خشونت كشيده شدن اعتراضها بيشتر ميشود، ميتوانيم اين را هم درك كنيم كه چرا اعتراضها به خشونت كشيده شدند.
عراق روي باروتي از خشم اجتماعي نشسته است. اين خشم اگر مهار نشود ميتواند عواقب وخيمي در پي داشته باشد. اينكه برخي جريانهاي سياسي از جمله جريان حكمت معتقدند كه بايد هر چه سريعتر دولت تشكيل شود، كاملا صحيح و منطبق با خواسته مردم است. مردم خستهاند و اگر دولتمردان نتوانند كاري از پيش ببرند آنگاه ممكن است اوضاع وخيمتر شود و اتفاقات پيشبيني نشدهاي روي دهد. جواني كه امروز به زحمت ساكت ميشود و به خود ميقبولاند كه فعلا به اعتراضش پايان دهد و همچنين نخستين اعتراض خيابانياش را تجربه ميكند، فردا روزي راحتتر و آسانتر به خيابان خواهد آمد.