به نظر شما آیا ساختار مجلس کاستی دارد؟ مصداق این کاستیها چیست؟
نزدیک به چهار دهه از آغاز به کار مجلس شورای اسلامی میگذرد و در این سالها خانه ملت با فراز و نشیبهای بسیاری همراه بوده است. مجلس گاهی عملکرد مثبت و تاثیرگذاری داشته و گاهی دچار ضعفهایی شده است. ضعفها و کاستیهای مجلس را میتوان به چند دسته تقسیم کرد. نخستین نقطه ضعف مجلس، عدم پشتیبانی حزبی است.
متاسفانه در سالهای اخیر شاهد بودهایم احزاب مسوولیت نمایندگانی که معرفی کردهاند را گردن نمیگیرند. در نظامهای پارلمانتاریستی احزاب یک سیستم کنترلی نسبت به نمایندگان خود دارند اما این اتفاق در ایران رخ نمیدهد. این مساله یعنی آنکه حزب از اعتبار خود مراقبت میکند و همین سبب میشود تا این موضوع مانند یک عامل بازدارنده در برابر نمایندگان است. اگر نمایندگان توسط احزاب کنترل شوند جامعه از برخی مخاطرات مصون میماند اما اگر این مهم رخ ندهد کنترل نمایندگان سخت میشود.
اما وظیفه کنترل نمایندگان در مجلس بر عهده هیات رییسه است نه احزاب.
درست است و این یکی از ایرادات ساختاری مجلس شورای اسلامی است. در دیدارهای اخیر مقام معظم رهبری با نمایندگان مجلس، نمایندگان تاکید بر نظام کنترلی از داخل داشتند اما از آنجایی که هیات رییسه مجلس منتخب نمایندگان است نمیتواند در این زمینهها نقش موثری داشته باشد. به بیان راحتتر هیات رییسه محتاج رای نمایندگان است به همین دلیل در مقام کنترل نمایندگان برنمیآید.
متاسفانه برخی نمایندگان هستند که حضور فعال و حتی حضور عادی هم در جلسات مجلس ندارند و به هر بهانهای مجلس را ترک کرده و به کارهای شخصی میپردازند. برخی نمایندگان نیز دچار داد و ستد میشوند و این سبب میشود تصمیماتی اتخاذ کنند که برخلاف مصالح ملت و مملکت باشد. نظام کنترلی داخلی مجلس آن طور که باید قوت ندارد و جدی نیست بنابراین ضرورت دارد نظام پارلمانتاریستی پشتوانه حزبی داشته باشد تا احزاب بتوانند برای صیانت از اعتبار خود بر نمایندگان نظارت داشته باشند.
برخی هم معتقدند در شرایط کنونی مجلس دوم باید تشکیل شود. آیا ضرورتی در تشکیل مجلس دوم وجود دارد؟
ما هماکنون در ساختار کشور مجلس دوم داریم. مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس دوم ایران است که به تدریج تعداد اعضای آن رو به افزایش است و در آینده میتواند به صورت رسمی تبدیل به مجلس دوم ایران شود. برای این مهم باید در آینده ساختار مجمع تشخیص مصلحت نظام به شکلی تغییر پیدا کند که اعضای انتصابی و انتخابی آن عدد مشخصی را دارا باشد.
با توجه به آنکه مجمع تشخیص، یک نهاد انتصابی و مجلس شورای اسلامی، یک نهاد انتخابی است. در صورت تحقق این اتفاق فکر نمیکنید که واکنشها به مجلس دوم تند باشد؟
این موضوع در برخی کشورها اجرایی شده است به نحوی که در برخی کشورها مجالس به صورت کامل انتصابی هستند. به عنوان مثال مجلس «لرد ها» یک نهاد کاملا انتصابی است. البته اخیرا تلاش دارند تا سازوکاری را ایجاد کنند که قوه مجریه روی برخی لردهایی که به این مجلس ورود میکنند، نظارت داشته باشد.
با توجه به موضوعی که مطرح کردید، به نظر شما مجمع تشخیص مصلحت مقیاس کوچک مجلس لردها است؟
خیر. ماهیت آن مجلس کاملا متفاوت است.
پس چرا این مقایسه را انجام دادید؟
منظور من آن بود که ما میتوانیم مجمع تشخیص را به سمت یک مجلس سوق دهیم و این مهم به تدریج درحال وقوع است. من آن مقایسه را به عنوان نمونه گفتم که در برخی کشورها یک مجلس کاملا انتصابی است. این موضوع در گذشته هم وجود داشته است. به عنوان نمونه مجلس سنا و مجلس شورای ملی نیز انتصابی بودند.