سرانجام جامجهانی روسیه 2018 به پایان رسید و قهرمان خود را شناخت. در جامی که ستارههایش یکبهیک به مسلخ کار تیمی و انسجام تاکتیکی رفتند و تیمهای نامدارش در میان بهت و حیرت جهانیان، قربانی جاهطلبی و خیزش فرودستان شدند، این دست سرنوشت بود که دو تیم فرانسه و کرواسی را برای رسیدن به بازی نهایی برگزید. حذف حیرتانگیز آلمان در مرحله گروهی و قتلعام گروهی آرژانتین، اسپانیا، پرتغال و برزیل در بازیهای مرحله حذفی کار را به جایی کشاند که باور نمیکردیم؛ اینکه دانمارک، سوئد، انگلیس و حتی اروگوئه بهعنوان بازندگان ابدی مراحل حذفی، یکی پس از دیگری از سد حریفان خود گذشتند و به قید قرعه مرگ، در حالی جام را ترک کردند که ستارههای بزرگ و تیمهای نامدار مدتها قبل چمدانها را بسته و به تعطیلات تابستانی رفته بودند.
قصه جامجهانی روسیه بدون تردید شباهت غریبی به آن دیالوگ ماندگار تیریون لنیستر خطاب به جافری دارد که بر سرش فریاد زد «حالا که شاهها عین مگس در حال مردن هستند، شاید بهتر باشد بیشتر مراقب اخلاقت باشی».
نهفقط در سریال بازی تاج و تخت که در جامجهانی روسیه هم این دیالوگ لنیستر کاملا درست بود. شاهها یکی بعد از دیگری افتادند و از جای خود بلند نشدند و اشرافزادههای توخالی و پرمدعا خیلی زود خود را زیر تیغ تیز سربازهایی دیدند که نه به اصل و نسب اشرافی که به زور بازوی خود و توان همتیمیهای خود متکی بودند. حذف ستارههایی چون رونالدو، مسی، اینیستا، کاوانی و خیل ستارههای آلمان نشان داد که تکیهکردن بر بازیکنان دیگر اثری ندارد. از سوی دیگر حذف پرتغال با مربی موفقی چون سانتوس، حذف تحقیرآمیز آلمان با یوآخیم لوو و حذف برزیل با تیته که برزیل تحت رهبری او صعود بسیار مقتدرانهای را تجربه کرده بود، نشان داد که مربیان بزرگ هم دیگر اثر و نشانی از گذشته خود ندارند. هرچقدر که این جام با نامها سر جنگ داشت، در عوض عرقریزها را مورد حمایت خود قرار داد. فرانسه در حالی تا بازی فینال بالا آمد که یکی از دوندهترین حضورهای خود را در جامجهانی به نمایش گذاشت. بازیکنی چون گریزمان حتی در مسابقه نیمهنهایی مقابل بلژیک بهجای بازی در نقش اصلی خود به یک بازیکن مخرب تبدیل شد که در تمام بازی فقط به تخریب هازارد و دیبروین پیوست و آنقدر دوید و جنگید که رابطه این دو را قطع کرد. اما برای ثبت در تاریخ شاید بشود این جام را جامی دانست و خواند که هنوز هم اولینهایی برای رو کردن داشت. درست عین دیالوگ فیلم اسکارگرفته زیبای آمریکایی که میگفت «چقدر خوب است که بفهمی بعد از این همه سال هنوز میتوانی خودت را شگفتزده کنی». این جام، جامی بود که برای رو کردن در چنته خود اولینهایی داشت. همین فینال را در نظر بگیرید؛ نخستین فینالی بود که گلبهخودی داشت و نخستین فینالی بود که یک بازیکن منچستریونایتد در آن گل میزد و نخستین فینالی بود که یک پنالتی به مدد داور ویدئویی در آن رقم خورد و نخستین فینالی بود که کرواسی به آن راهیافته بود و شاید اگر بخواهیم بازهم بیشتر دقیق شویم چه بسیار از این نخستینها در دل آن رقم خورده باشد. برای ثبت در تاریخ باید از این جام به نیکی یاد کرد؛ جامی بود بسیار تماشایی و بسیار دور از انتظار. اسمها حرفی برای گفتن نداشتند و ستارهها شاههایی بودند که مثل مگس میمردند و مسابقات درنهایت همان کوین اسپیسی خندان را به خاطرمان میآورد که با تعجب میگفت «چقدر خوب است که بفهمی هنوز میتوانی خودت را شگفتزده کنی».
این جام، جام شگفتزده کردن بود. بلژیکیها خودشان را با سومی شگفتزده کردند و انگلیسیها با حذف نشدن در مراحل حذفی و رسیدن به نیمهنهایی و با عبور برای نخستینبار از سد ضربات پنالتی؛ همانطور که کرواتها برای نخستینبار به فینال رسیدند و ماموریت تیم طلاییشان در جامجهانی 98 فرانسه را یک گام پیش بردند؛ همانطور که ایران دنیا را شگفتزده کرد و همانطور که سوئد و دانمارک. برای ثبت در تاریخ بنویسید فرانسه قهرمان شد و بعد از 20 سال همان چیزی را رقم زد که ایران و کرواسی. ایران، فرانسه و کرواسی 20 سال قبل در جامجهانی فرانسه سهگانهای ثبت کردند که امسال تکرار شد. ایران اولین بردش را آنجا و دومین بردش را اینجا کسب کرد، کرواسی اولین نیمهنهاییاش را آنجا و دومین نیمهنهاییاش را اینجا کسب کرد و فرانسه نخستین قهرمانیاش را آنجا و دومین قهرمانیاش را اینجا به دست آورد. چقدر شگفتانگیز است وقتی میبینی هنوز میتوانی خودت را شگفتزده کنی.