از زندگی در اتاق 12 متری تا انتشار صد عنوان کتاب!

گروه اجتماعی الف،   3970424009

«حُسنیه» دختر روستازاده‌ای است که با وجود همه سختی‌ها و 15 سال کار در بازار کتاب، حالا خود، انتشاراتی دست و پا کرده و یکصد عنوان کتاب را روانه بازار کرده است.

تلاش و پشتکار و دست نکشیدن از هدف متعالی در زندگی و استمداد طلبیدن از خداوند بزرگ، تنها راه رسیدن به آرزوهای هر فردی است و می‌توان در سایه آن، از گردنه‌های دشوار زندگی عبور کرد و راه ترقی و پیشرفت را پیمود.

انسان‌های زیادی در زمان‌ها و مکان‌های مختلف هر یک به تناسب شرایط اجتماعی که داشتند، توانسته‌اند با تلاش و کوشش راه موفقیت را طی کنند.

حُسنیه وفایی‌نژاد یک از زنان موفق استان سمنان است که در یک خانواده روستایی و در شرایطی که پدرش از مددجویان کمیته امداد امام خمینی(ره) است، توانسه است با تلاش و همت بلند در عرصه فرهنگ و انتشار کتاب برای جامعه مثمر ثمر باشد.

او مدت 15 سال و از دوران جوانی در عرصه کتاب و فروش آن فعالیت کرده است و از بازاریابی کتب مختلف تا راه اندازی انتشارات «تحول» مسیر پرفراز و نشیب بخش زیادی از زندگی او بوده است.

او زندگی خود را اینچنین روایت می‌کند: 34 سال دارم  و متولد روستای «توی‌دربار» از توابع شهرستان دامغان هستم.

پدرم 75 سال سن دارد و از سال 86 به دلیل کهولت سن و مشکلات زندگی، تحت پوشش کمیته امداد بوده  و در مزارع کشاورزی مردم به کارگری مشغول است.

6 خواهر و برادر هستیم و من تا مقطع دیپلم در روستا تحصیل کردم. دوران دبیرستان را در دبیرستان شبانه‌روزی شهید قدرت‌آبادی منطقه امیریه دامغان گذراندم.

بعد از اخذ مدرک دیپلم در رشته روانشناسی دانشگاه پیام نور پذیرفته شدم و به دلیل عدم توانایی پدرم در پرداخت هزینه تحصیل، همزمان کار بازاریابی کتاب را با کمک یکی از بستگان خود آغاز کردم.

*19 سالگی؛ آغاز کار در بازار کتاب

در سن نوزده سالگی و در سال 82 کار بازار یابی کتاب را در سمنان آغاز کردم و تمامی کتاب فروشی‌های شهرهای سمنان، شاهرود و دامغان مشتری کتاب‌های من بودند و در آن زمان مجبور بودم برای معرفی کتاب‌های خود، هر روز دو کیسه پر از کتاب را به درِ مغازه کتابفروشی‌ها ببرم. 

*زندگی در اتاق 12 متری اجاره‌ای

روزانه  به طور میانگین 8 ساعت کار بازاریابی کتاب را انجام می‌دادم. در دامغان و در منزل یکی از بستگان اتاقی 12 متری را اجاره کرده و در آنجا اسکان داشتم.  

به دلیل پرداخت اجاره بها و هزینه‌های دیگر زندگی مجبور بودم فعالیت زیادی داشته باشم اما به دلیل علاقه زیادی که به تحصیل داشتم، در موسسه زبان ثبت‌نام کردم و توانستم دوره زبان آموزی را در حد قابل توجهی بگذرانم و مهارت خوبی به دست آورم.

کتاب‌هایی که توزیع می‌کردم در موضوعات عمومی مانند رمان، کتب کودکان و اشعار شاعران مشهور کشور بود و قسمتی از اتاق کوچک محل زندگیم، محل انبار کتاب‌ها بود و از آنجا کتب را برای توزیع به مغازه‌ها می‌بردم. با اینکه دختری روستازاده بودم اما به مطالعه و تحصیل بسیار علاقه‌مند بوده و هستم.

*برگزاری نمایشگاه کتاب در ادارات دامغان / چاپ مقالات در نشریه کویر استان سمنان

در کنار بازاریابی کتاب با هماهنگی که با ادارات مختلف انجام داده  بودم نمایشگاه‌هایی را در ادارات برگزار می‌کردم؛ ضمن اینکه کار نویسندگی را آغاز کردم و توانستم در آن زمان 8 مقاله در هفته نامه «کویر» استان سمنان چاپ کنم که البته هیچ وجهی در قبال نوشتن این مقالات دریافت نمی‌کردم.

بالاخره به دلیل فعالیتی که در حوزه نشر داشتم و به رغم اینکه طبق قانون برای دریافت پروانه نشر باید حداقل 27 سال سن داشت توانستم  پروانه نشر را دریافتم کنم و دوره‌های صنعت نشر رادر تهران گذراندم.

در سال 90، توانستم مبلغ 20 میلیون تومان وام از کمیته امداد دریافت کنم تا بتوانم کار انتشارات کتاب را آغاز کنم.

البته پروانه انتشاراتم مربوط به استان سمنان بود اما به دلیل محدودیت‌هایی که در آن منطقه وجود داشت، پروانه‌ام را به تهران انتقال دادم و کار نشر کتاب را در اینجا دنبال کردم.

با مبلغ 20 میلیون تومانی که از کمیته امداد دریافت کردم، توانستم تعدادی کتاب خریداری کرده و سه عنوان کتاب نیز از کتاب‌های خودم که در زمینه کودکان  نوشته بودم را منتشر کنم.

*انتشار 100 عنوان کتاب 

الان مدت 4 سال است در تهران به صورت مستقل کار انتشار کتاب را انجام می‌دهم و تا به حال 100 عنوان کتاب را منتشر کرده‌ام و 40 عنوان نیز در مرحله دریافت مجوز است؛ البته در این میان در قبال دریافت مجوز برای تعدادی از مجموع کتاب‌های یاد شده  مبلغی را دریافت کرده‌ام.

کتاب‌هایی که نوشته‌ام با عناوین «مملی حواست کجاست؟» برای تمرکز حواس کودکان  «سارا و فرشته‌های مهربان» و «پنج قلوهای ناز و پردردسر» است؛ ضمن اینکه  بیست عنوان کتاب را هم ویراستاری کرده‌ام.

در حال حاضر دانشجوی کارشناسی ارشد رشته روانشناسی در دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب هستم و با توجه به موفقیت‌هایی که دست پیدا کرده‌ام اما هنوز راضی کننده نیست و آرزوهای زیادی در سر دارم.

وی با اشاره به خاطرات دوران تحصیل خود در روستا، خاطرنشان می‌کند: در دوران تحصیل در روستا دردسرهای زیادی را متحمل شدیم؛ چرا که باید هر روز مسافت زیادی بین خانه و محل آمدن سرویس مدرسه برای رفتن به مدرسه شبانه‌روزی را طی می‌کردیم.

 * دلهره صبحگاهی و مواجه با حیوانان وحشی!

در آن زمان  برادرم صبح‌های زود به دلیل تاریکی هوا مجبور بود لباس‌های کهنه را بر تکه چوبی بپیچاند و به صورت مشعل در آورد تا در تاریکی صبحگاهی بتوانیم به سلامت از کوچه پس‌کوچه‌ها و باغ‌های روستا عبور کنیم تا به این وسیله از شر حیوانات وحشی منطقه که ممکن بود هرلحظه از یکی از باغ ها و مزارع خارج شود، در امان باشیم.

روستایی که ما در آن تحصیل کردیم افراد تحصیلکرده زیادی دارد اما همیشه حرف و حدیث‌های زیادی برای یک دختر روستایی که به تنهایی در شهر زندگی می‌کرد وجود داشته است؛ با توجه به این شرایط  و وجود همه این ناملایمات توانستم به این مرحله از زندگی برسم؛ به شکلی که حالا همه نگاه‌های  آشنایان و دوستان به من، نگاهی تحسین‌برانگیز است.

*حسرت رفتن به تفریح همراه با دوستان

در دورانی که در دانشگاه تحصیل می‌کردم غم بزرگی داشتم؛ آن زمان که می‌دیدم همکلاس‌هایم همگی به تفریح  می‌رفتند و من مجبور بودم برای گذران زندگی و تامین هزینه‌های تحصیل ساعت‌ها کار کنم.

اما حالا بعداز گذشت آن روزهای سخت و رسیدن به موفقیت و کسب یک حرفه مناسب، بسیار خوشحال هستم و ثمره تلاش‌هایم را می‌بینم.

در دفتر انتشاراتم که با عنوان « تحول» فعالیت می‌کنم یک کارمند دیگر نیز مشغول به کار است‌؛ضمن اینکه  برخی از کارهای انتشارات را به صورت پروژه‌ای به افراد مختلف ارائه می‌کنم.

* فعال ترین ناشر در استان سمنان

یادم می‌آید زمانی برای دریافت مجوز انتشارات مدیر اداره فرهنگ و ارشاد منطقه‌ام به جای دلگرم کردنم در این مسیر گفت کسی دیگر کتاب نمی‌خواند اما الان در استان سمنان به عنوان یک ناشر موفق شناخته شده‌ام و اداره کل ارشاد استان سمنان بنده را به عنوان فعال‌ترین ناشر استان معرفی کرده است و هر سه ماه یک بار با بنده تماس می‌گیرند و آمار کتب منتشر شده ‌ام را از من می‌پرسند.

در زمانی که نمایشگاه استانی کتاب برگزار می‌شود به صورت رسمی بنده را دعوت می‌کنند و امکانات اسکان رایگان در اختیارم قرار می‌دهند.

در شرایط فعلی توانستم تجارب زیادی در انتشار کتاب به دست آورم؛ به طوری که امروز می‌توانم یک فرد علاقمند به حوزه نویسندگی را آموزش دهم.

البته هنوز کارهای زیادی در ذهن دارم که نیازمند حمایت بیشتر کمیته امداد امام خمینی(ره) هستم تا بتوانم کارم را وسعت ببخشم و از مسئولان کمیته امداد می‌خواهم با حمایت‌های مالی بنده را در این مسیر یاری کنند.

 

 

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. تصاویری از اجرای طرح عفاف و حجاب در تهران

  2. طرح عفاف و حجاب از امروز در تهران

  3. نظرات برگزیده مخاطبان الف: وضعیت حجاب، حاصل کم‌کاری چهل‌ساله است/ باید برای مبارزه با سگ‌های ولگرد فکری کرد

  4. این صدای اقتدار ایران است ...

  5. تنبیه متجاوز آغاز شد /حمله موشکی و پهپادی ایران به اسراییل

  6. نظر باباطاهر عریان درباره دلار !

  7. وحدت ملی با وعده صادق

  8. آنچه اسرائیل در مورد "وعده صادق" نمی گوید

  9. استخوانی در گلوی اسرائیل!

  10. دومین روز بزرگ تاریخ معاصر ایران

  11. آیت الله صدیقی: عذرخواهی می‌کنم که با غفلت و کم توجهی باعث هجمه به ملت ایران شدم

  12. کمی دیر نیست؟

  13. هیات علمی یا کارخانه چاپ مقاله !

  14. اطلاعیه سازمان اطلاعات سپاه در خصوص حمایت از رژیم صهیونیستی در فضای مجازی

  15. «برجام» در موزه تاریخ ؟!

  16. باهنر: نباید به اندازه تورم حقوق ها افزایش یابد/ ۹۰ درصد منتخبان وظایف مجلس را نمی‌دانند

  17. ۲ دلیل برای تشدید "گرانی" در ایران

  18. موجرانی که اجاره بهای زیادی بگیرند، جریمه می‌شوند

  19. حمایت افکار عمومی ایران از حمله به اسرائیل

  20. گانتس: زمان، مکان و شیوه پاسخ به ایران را خودمان تعیین می‌کنیم

  21. خاتمی: پاسخ ايران به جنايت اسرائيل مدبّرانه، شجاعانه، منطقی و قانونی بود

  22. هیچ گاه اعتراف نمی کند، چون...

  23. تصاویری از نمازجمعه تهران به امامت حجت‌الاسلام کاظم صدیقی | کدام چهره‌های سیاسی و نظامی به نمازجمعه رفتند؟

  24. اسراییل چه باید بکند؟ 

  25. منظور: افزایش دائم دستمزدها به ‌رفاه مردم کمک نمی‌کند

آخرین عناوین