«فلسفه علمِ شناختی»؛ مارک جی. کین؛ ترجمه مصطفی تقوی؛ نشر ترجمان علوم انسانی شناخت از منظر علم و فلسفه

دکتر علی غزالی‌فر*،   3970418199 ۲ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

دیدگاه کلاسیک در باب ماهیت شناخت این است که شناخت را نوعی محاسبه تلقی کرده‌اند. محاسبه‌گرایی کلاسیک نظریه رایج بود و بعدها پیوندگرایی هم در کنار آن ظاهر شد. امروزه به این نتیجه رسیده‌اند که این دو نظریه نارسا هستند؛ زیرا وجه اشتراک و نادرست هر دو این است که شناخت را نوعی بازنمایی درونی در نظر گرفته‌اند

شناخت از منظر علم و فلسفه

 «فلسفه علمِ شناختی»

نویسنده: مارک جی. کین

مترجم: مصطفی تقوی

ناشر: ترجمان علوم انسانی، چاپ اول 1396

344 صفحه، 27000 تومان

 

****

 

علم همه امور بیرون از ما و اطراف ما را بررسی کرده و می‌کند. چیزی در جهان عینی نیست که علم به آن نپرداخته باشد. در این زمینه هم ظاهرا بسیار موفق بوده است. این امر باعث شده که عده‌ای به این فکر بیفتند که چیزهای درونی ما را هم با علم بررسی کنند. البته منظور دل و روده و معده و جگر و قلوه نیست؛ منظور امور ذهنی و روانی ماست. جهان درون ما هم چندان خلوت‌تر از جهان بیرونی نیست. درون ما هم پر است از چیزهای عجیب و غریب و رنگارنگ و متنوع و احیانا آت‌وآشغال. شاید مهمترین امر ذهنی ما شناخت یا آگاهی باشد. حدودا از دهه شصت میلادی، عده‌ای از اندیشمندان به‌طور جدی به این فکر افتادند که شناخت و آگاهی انسان را با استفاده از علم مورد واکاوی قرار دهند و رازهای آن را بگشایند. مجموعه این تحقیقات امروزه علوم شناختی نامیده می‌شود. آگاهی و شناخت – چیزی که ما کاملا در آن غوطه‌وریم – چیز بسیار شگفت‌انگیز و اسرارآمیزی است.

پس با این حساب، سابقه این نوع پژوهش‌ها در حدود پنجاه سال است و لذا یکی از جوانترین دانش‌های بشری به‌ شمار می‌آید که اصلا قابل قیاس با دیگر دانش‌ها کهن‌سال نیست. اما علی‌رغم این سابقه اندک، شتاب آن از بسیاری از دانش‌ها به مراتب بیشتر بوده است. تعداد کتاب‌ها و پژوهش‌های این حوزه سر به جهنم می‌زند. مباحث به قدری توسعه پیدا کرده که شاخه‌های گوناگون تخصصی ایجاد شده و هر کسی فقط به مسائل خاصی مشغول به تحقیق است. طبیعتا هدف از این علم هم پاسخ دادن به پرسش‌های مربوط به شناخت انسان است، اما انباشت معرفتی انبوهی که صورت گرفته است، خود مسائل جدیدی را به‌ وجود آورده است؛ به طور مشخص مسائل فلسفی. فلسفه‌ی علم شناختی بررسی فلسفی مسائلی است که علوم شناختی منشا آنها هستند.

در کشور ما نیز به این مباحث توجه زیادی صورت گرفته است. از این روی، در حوزه علوم شناختی آثار زیادی وجود دارد. بیشتر آثار ترجمه کتاب‌های غربیان هستند، اما آثار تالیفی خوبی هم نوشته شده است. اما در زمینه فلسفه علوم شناختی کتاب‌های زیادی در دسترس علاقمندان نیست. این کتاب از اندک‌شمار آثاری است که در این زمینه به فارسی ترجمه شده است؛ کتاب بسیار خوب و دقیقی که مباحث آن از ربط و انسجام بسیار بالایی برخوردارند. همچنین یک اثر کاملا دشوار و تخصصی است و به همان اندازه که ناآشنایان با مباحث علوم شناختی از آن سر در نمی‌آورند، به همان میزان علاقمندان آن را خواهند پسندید و از آن بهره‌ها خواهند گرفت.

نویسنده در فصل اول منظور خود را از علم، شناخت، علم شناختی و دیگر موضوعات مربوط به این امور به طور مفصل و دقیق توضیح می‌دهد. حتی تاریخچه این دانش نیز از قلم نیفتاده است. دیدگاه کلاسیک در باب ماهیت شناخت این است که شناخت را نوعی محاسبه تلقی کرده‌اند. محاسبه‌گرایی کلاسیک نظریه رایج بود و بعدها پیوندگرایی هم در کنار آن ظاهر شد. امروزه به این نتیجه رسیده‌اند که این دو نظریه نارسا هستند؛ زیرا وجه اشتراک و نادرست هر دو این است که شناخت را نوعی بازنمایی درونی در نظر گرفته‌اند. امروزه نظریه‌هایی مبتنی بر رویکرد ضدبازنمایی مطرح شده‌اند که البته هنوز رواج گسترده‌ای نیافته‌اند. اما هر چه باشد، همه این‌ها به ذهن مربوط می‌شوند. فصل سوم به واکاوی معماری ذهن اختصاص دارد و این‌که آیا ذهن نوعی پیمانه است یا خیر؟ ذهن هر چه باشد، با مفاهیم گره می‌خورد و مفاهیم جایگاه بسیار محوری و مهمی در شناخت دارند. نویسنده، در فصل چهارم، مهمترین نظریات معاصر درباره چندوچون مفاهیم را بررسی می‌کند که عبارتند از: نظریه نمونه اولیه، نظریه نمونه بارز، نظریه نظریه، نظریه اتمیسم اطلاعاتی و نظریه نمونه جایگزین. او بر این باور است که همه این نظریات ناقص و نارسا هستند و فعلا هیچ کدام به همین صورتی که هستند، قانع‌کننده نیستند. باید منتظر ظهور نظریه‌ای کلی و کارآمد باشیم که قدرت تبیین آن از این نظریات بیشتر باشد.

اما فقط مفاهیم نیستند که برای شناخت ضروری هستند. زبان نیز به همان اندازه مهم است. فصل بعدی به همین موضوع اختصاص دارد. در این بخش نظریه چامسکی بازگو و بررسی می‌شود. چامسکی نوعی گرامر یا دستور زبان کلی و جهانی را برای همه انسان‌ها اثبات می‌کند و لذا آن را بخشی از ساختار اصلی ذهن بشری می‌داند. گویی چنان گرامری برای همه انسان‌ها فطری است. بنابراین زبان‌شناسی در واقع بررسی و سروکار داشتن با ذهن است. بر همین اساس بود که پس از چامسکی زبان‌شناسی نیز وارد مباحث علوم شناختی شد و از آن بهره‌برداری کرده و می‌کنند. اما امروزه آن نظر چامسکی منتقدان جدی پیدا کرده است؛ شاید از همه مشهوتر توماسلو باشد. نویسنده با تفصیل به نقدهای توماسلو و دیگران می‌پردازد و آن نقدها را نقد می‌کند، اما در نهایت نتیجه می‌گیرد که نظریه چامسکی از این نقدها قوی‌تر است و همچنان قابل دفاع است و لذا طرف آن را می‌گیرد.

در فصل پایانی، نویسنده به رابطه کلی میان مغز و ذهن می‌پردازد. پس از طرح دیدگاه‌ها، پیامدهای این رابطه را در علم شناختی بررسی می‌کند. همه این مباحث در پرتو جدیدترین مباحث عصب‌پژوهی صورت می‌گیرد. در این فصل به‌طور ویژه مسئله بینایی و چگونگی تحقق آن در ذهن انسان مورد تامل بسیار قرار می‌گیرد. امروزه عصب‌پژوهی جایگاه بسیار والایی در مباحث مربوط به ذهن ایفا می‌کند، به طوری که دیگر هیچ‌کس بدون توجه به یافته‌های عصب‌پژوهی وارد مباحث علوم شناختی نمی‌شود. اما این نقش کلیدی در همین اواخر به دست آمد و در طول تاریخ چنین چیزی در کار نبود. علت این امر هم واضح است؛ در یک کلمه، تکنولوژی. تکنولوژی پیشرفته در زمینه ابداع ابزارهایی برای بررسی سیستم مغزی و عصبی، مثل دستگاه‌های عکس‌برداری و فیلم‌برداری از مغز این امکان را فراهم آورد که محققان از نزدیک و بی‌واسطه آن‌چه را در مغز و اعصاب رخ می‌دهد، ببینند و تجربه کنند. خلاصه آن‌که علوم شناختی بدون عصب‌پژوهی دیگر معنا ندارد و عصب‌پژوهی در گرو تکنولوژی پیشرفته است. اما همه این‌ها علاوه بر این‌که پاسخ‌هایی فراهم کرده‌اند، باعث طرح پرسش‌های فلسفی مهمی در این حوزه شده‌اند.

کتاب با یک نتیجه‌گیری کوتاه به ‌پایان می‌رسد. نویسنده کل کار خود را در این بخش به طور خیلی فشرده خلاصه می‌کند و در انتها نیز مسائل جدیدی را که در ادامه مباحث کتاب مطرح می‌شوند، فهرست می‌کند. این پرسش‌ها باید در پژوهش‌های جدید و بعدی دنبال شوند. کتاب با پرسش‌هایی آغاز می‌شود و با پرسش‌های دیگری پایان می‌یابد، مثل همه مباحث دیگر؛ چراکه این خصلت جدایی‌ناپذیر شناخت بشری است. شناخت بی‌آغاز و انجام است و ما همیشه در میانه آن به سر می‌بریم.

*دکترای فلسفه

دیدگاه کاربران

ناشناس۴۳۸۹۲۲۰۲:۰۶:۴۲ ۱۳۹۷/۴/۲۷
برا سرگرمی خوبه دل خوش و وقت اضافه و عمر بیخود داشته باشی بشینی بخونی این کتابو
ناشناس۴۳۹۰۹۵۰۸:۵۰:۴۰ ۱۳۹۷/۴/۲۷
شما این کتاب رو خوندی؟ اگه آره بگویید کجایش بی فایده است و اگر نه چرا دیگران را تشویق میکنی که نخوانند؟ من به علوم شناختی علاقه دارم و آنرا برای آگاهی بسیار مفید میدانم. لطفا دلایل خود را برای نخواندن این کتاب بگویید.
yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. بازی با کلمات

  2. کوچه زیباکلام هنوز تیر چراغ برق دارد؟!

  3. ۳۲ هزار مجوز استخدام فرزندان شهدا و ایثارگران اخذ شد

  4. اعتراض حواله داران پژو پارس به افزایش قیمت ۴۰۰ میلیونی

  5. حمایت اژه‌ای و رئیسی از طرح عفاف و حجاب فراجا/ انتقاد تلویحی روزنامه اصولگرا از حسین شریعتمداری

  6. اقدامی  اشتباه، در زمانی اشتباه تر!

  7. توافق جدید ایران و آمریکا چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

  8. رئیسی هم به گشت ارشاد تذکر داد؟/ روایت فضائلی از علت تاکید رهبری بر وحدت

  9. یادداشت حسین شریعتمداری؛ دوستانه با برادر فضائلی

  10. گزارش میدانی از طرح نور فراجا

  11. مجلس مقابل این اقدام بایستد

  12. اطلاعیه شماره ۳ فراجا درباره اجرای «طرح نور»  

  13. نحوه رفتار متفاوت فروشندگان در برابر پوشش حجاب مشتریان

  14. منظور: افزایش دائم دستمزدها به ‌رفاه مردم کمک نمی‌کند

  15. رادان:‌ طرح نور با قوت ادامه دارد

  16. چرا این همه " در پوستینِ خَلق" می افتیم؟!

  17. تاکید رئیسی بر اجرای قانون عفاف و حجاب

  18. وقتی «بوقلمون» هم مقابل «رضا پهلوی» کم می‌آورد!

  19. واکنش بلینکن به حادثه اصفهان/ به مجازات ایران پایبند هستیم!  

  20. این ابهامات مناقشه‌برانگیز را برطرف کنید

  21. وزارت راه در شناسایی خانه‌های خالی مسئول است

  22. سردار حاجی زاده با تسلیحات قدیمی و حداقلی به اسرائیل حمله کردیم /از موشک های هایپرسونیک ۲ استفاده نشد

  23. برخی مسئولان بدلیل کارهای بی‌قاعده در زمینه حجاب تذکر گرفتند        

  24. واکنش مشاور قالیباف به حواشی اخیر گشت ارشاد/ روایت ظریف از علت عدم مذاکره با ترامپ

  25. حضور حسین حسینی در دادسرای فرهنگ و رسانه با شکایت فراجا

آخرین عناوین