«روزهای آبی، شبِ مکافات»؛ مجتبا هوشیار محبوب؛ نشر آرادمان موقعیت‌هایی جدید برای نامیدن یک رنگ

حسین علیزاده،   3970414003

نویسنده‌ای که ذات نوشتن آشناست و آن را درونی کرده است می‌تواند خودِ نویسنده‌اش را به منصه‌ی ظهور گذاشته و ماجراجویی‌های خود را در قالب تجربه‌گرایی‌های شخصی به نمایش بگذارد

موقعیت‌هایی جدید برای نامیدن یک رنگ

«روزهای آبی، شبِ مکافات»

نویسنده: مجتبا هوشیار محبوب

ناشر: آرادمان، چاپ اول 1396

80 صفحه؛  10000 تومان

 

 ***

 

 «روزهای آبی، شبِ مکافات» سومین اثر داستانیِ مجتبی هوشیار محبوب که توسط انتشارات آرادمان منتشر شده، حکایت از دغدغه‌هایی دارد که در آثار پیشین او نیز قابل رذیابی بود. با نگاهی گذرا به کارنامه‌ی نویسندگی هوشیار محبوب و بررسی دو اثر قبلی او با نام‌های «آقای مازنی و دلتنگی‌های پدرش» (رمان برگزیده جایزه ادبی واو) و همچنین «آن‌ها با شاعری که دوستش داشتند بد تا کردند» به سادگی در‌ می‌یابیم با نویسنده‌ای جدی مواجه‌ایم که علاوه بر آگاهی از فضای داستانی و تغییر و تحولات آن، نویسنده ای است مسلط بر مدیوم داستان و ابزاری که نویسنده در اختیار دارد.

 نویسنده‌ای که با ذات نوشتن آشناست و آن را درونی  کرده است، می‌تواند خودِ نویسنده‌اش را به منصه‌ی ظهور گذاشته و ماجراجویی‌های خود را در قالب تجربه‌گرایی‌های شخصی به نمایش بگذارد. خصیصه‌ای که درکارهای هوشیار محبوب به چشم می‌خورد و این میل به تجربه‌گرایی با چاشنی‌هایی همچون خلق فضاهای جدید با زبانی شاعرانه بدور از اطناب‌های بیهوده و اطاله‌ی کلام کارهای او را خواندنی‌تر هم کرده است.

 خواننده‌های قدیمی‌تر کارهای او، رمان تازه منتشر شده این نویسنده را ماجراجویی جدید این نویسنده در عرصه داستان‌نویسی‌اش خواهند یافت. در این رمان برخلاف کارهای قبل، کمی از زبان شاعرانه به نفع ایجاد فضاهای جدیدتر کاسته شده و در خلال داستان با نوع خاصی از فانتزی روبرو می‌شویم.

با بازکردن رمان «روزهای آبی، شبِ مکافات» و در اولین صفحه‌ی آن با بخشی از شعر منوچهر آتشی مواجه می‌شویم، نویسنده با این انتخاب مخاطب را از همان ابتدا با فضایی شاعرانه با درونمایه احساسی و عاشقانه روبرو می‌کند، فضایی که مدخل ورودی به داستان بوده و فضای کلی آن را نیز تا حدودی مشخص می‌کند. همانطور که پشت رمان هم نوشته شده است این رمان را می‌توان یک داستان بلند عاشقانه دانست. اما این فضای عاشقانه برخلاف بسیاری از کارهایی که در آن به دام سانتی‌مانتالیسم گرفتار می‌آیند به هیچ عنوان به این دام نیفتاده و یا تقلیل پیدا نکرده است. پیرنگ کلی داستان از این قرار است:

 «مردی که عاشق همسرش است، او را از دست می‌دهد، اما نمی‌تواند این "فقدان" را بپذیرد. به دنبالش می‌رود. اول، با دستگاهی که نامش را «زنده‌خاطرات» گذاشته سارا را بارها به این جهان احضار می‌کند و بعد که سارا نمی‌آید، خودش سراغ او را می‌گیرد. داوود نمی‌داند عازم کدام جهان است، اما می‌داند بدون سارا زندگی تحمل‌ناپذیر خواهد بود...».

همانطور که قبلا هم گفته شد در این رمان به نسبت کارهای گذشته‌ی این نویسنده، کمی از شاعرانگی در زبان کاسته شده اما هنوز هم می‌توان در لَمحاتی از داستان با نگاهی شاعرانه مواجه بود، نگاهی که ملاحتی دلنشین به داستان می‌افزاید برای مثال در صفحه‌ی سیزده کتاب با این عبارات روبرو می‌شویم.

«دارم به زمین فکر می‌کنم... به آنچه زیر پاهایم پهن شده... و همان‌طور راه می‌روم... یکسره راه می‌روم... با این پاهای پت و پهن و این شکم بزرگ و آویزان، من هم یک زمین توی تنم دارم که حسابی سنگینم می‌کند... اما با این حال همه‌ش راه می‌روم و به زمین فکر می‌کنم... آدم‌های قد کوتاه فاصله‌ی کمتری با زمین دارند...آن‌ها فاصله‌ی کمی با آسفالت خیابان دارند... خیلی سریع زمین می‌خورند، خیلی سریع هم بلند می‌شوند... چند وقتی می‌شود زمین نخورده‌ام... یکسره راه می‌روم و زمین نمی‌خورم... الان روزهای زیادی میگذرد.... روزهای زیادی از همه چیز می‌گذرد... روزهای زیادی از روزی که شروع کردم به راه رفتن می‌گذرد... روزهای خوبی‌ست...»

آفریدن موقعیت‌های جدید از اتفاقات ساده و دم‌دستی که در همین سطرهایی راکه آورده شد نیز قابل ردیابی است، می‌توان ویژگی دیگر این رمان دانست، همانطور که خواننده در شروع داستان شاید فکرش را هم نکند که نویسنده قرار است آرام آرام او را وارد چه فضاهایی کند، و نمونه‌ای از این فانتزی‌ها ساختن دستگاهی است به نام «زنده‌خاطرات» که خاطرات گذشته را زنده می‌کند، یا همینطور شخصیت‌هایی که وارد داستان می‌شوند و تشخیص و فاصله‌گذاری بین امر واقعی و خیالی برای مخاطب را دشوار می‌کند، و این روند ادامه دارد تا انتهای رمان که خواننده قرار است همچون شخصیت اول به خود بیاید و به گذشته نگاهی کند و همچون بسیاری از داستان‌هایی که شخصیت اول در طول داستان راهی را قرار است طی کند که منجر به کمالی درونی  شود، خواننده نیز به همراه شخصیت اول این راه را طی می‌کند و با پشت سر گذاشتن این سفر به تجربه و کمالی جدید دست پیدا می‌کند، گویی رشد شخصیت داستان رشدی است که نویسنده نیز طی کرده و از خواننده نیز انتظار دارد که قدم به قدم با او پیش آید و این رشد درونی را تجربه کند. همچون سرنوشت شخصیت‌هایی چون کیخسرو در شاهنامه، یا داستان بهرام گور نظامی جایی که دیگر در داستان‌ها تنها با یک پرسونا طرف نیستیم بلکه کاراکتری روبروی ما است که با هر قدم که بر می‌دارد قدمی در جهت "شدن" و شکل‌گیری خود نیز برمی‌دارد. این شدن‌ها و حرکاتی که در جهت خودکاوی روان شخصیت اصلی و توسط هم‌او شکل می‌بندد گاهی خواننده را به عمق روان شخصیت راه می‌دهد جایی که گاه سر از فضاهایی فانتزی همچون سفر به اعماق یک چاه در می‌آورد:

«کمی جلوتر از صورتم چیزی شبیه یک چاه می‌دیدم...

درویش پایین پایم نشسته بود و با طناب کلفتی مچ پاهایم را به هم می‌بست... نمی‌توانستم سرم را بلند کنم تا آن حوض، و دختر سفید پوش را که احتمالاً سارا بود، ببینم... باران می‌کوبید روی سرم... تن له شده‌ام را کشید کنار چاه و انداختم پایین... همه چیز مثل رعد و برق بود... با دست‌های باز و صورت سراسر پذیرا، افتادم وسط چهارراه کارگر...».

در انتها رمان «روزهای آبی، شبِ مکافات» را جزء آن دسته از رمان‌های کم حجم و خوشخوان می‌توان دانست که در یک یا دو نوبت خوانده می‌شود و اگر مخاطبانی به دنبال داستانی می‌گردند که نیاز به اختصاص زمان کمتری برای خوانش داشته باشد و در عین حال به دنبال لذت بردن از یک داستان خوب با تجربه‌های جدید می‌گردند، می‌توان با خیال راحت این رمان را به آن‌ها پیشنهاد کرد.

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. تصاویری از اجرای طرح عفاف و حجاب در تهران

  2. طرح عفاف و حجاب از امروز در تهران

  3. ۳۲ هزار مجوز استخدام فرزندان شهدا و ایثارگران اخذ شد

  4. این صدای اقتدار ایران است ...

  5. تنبیه متجاوز آغاز شد /حمله موشکی و پهپادی ایران به اسراییل

  6. نظر باباطاهر عریان درباره دلار !

  7. وحدت ملی با وعده صادق

  8. آنچه اسرائیل در مورد "وعده صادق" نمی گوید

  9. استخوانی در گلوی اسرائیل!

  10. دومین روز بزرگ تاریخ معاصر ایران

  11. کمی دیر نیست؟

  12. هیات علمی یا کارخانه چاپ مقاله !

  13. اطلاعیه سازمان اطلاعات سپاه در خصوص حمایت از رژیم صهیونیستی در فضای مجازی

  14. «برجام» در موزه تاریخ ؟!

  15. باهنر: نباید به اندازه تورم حقوق ها افزایش یابد/ ۹۰ درصد منتخبان وظایف مجلس را نمی‌دانند

  16. ۲ دلیل برای تشدید "گرانی" در ایران

  17. موجرانی که اجاره بهای زیادی بگیرند، جریمه می‌شوند

  18. حمایت افکار عمومی ایران از حمله به اسرائیل

  19. گانتس: زمان، مکان و شیوه پاسخ به ایران را خودمان تعیین می‌کنیم

  20. خاتمی: پاسخ ايران به جنايت اسرائيل مدبّرانه، شجاعانه، منطقی و قانونی بود

  21. هیچ گاه اعتراف نمی کند، چون...

  22. منظور: افزایش دائم دستمزدها به ‌رفاه مردم کمک نمی‌کند

  23. اسراییل چه باید بکند؟ 

  24. بهادری جهرمی: احیای دریاچه ارومیه با برنامه‌ریزی دولت رخ داد

  25. سردار حاجی زاده با تسلیحات قدیمی و حداقلی به اسرائیل حمله کردیم /از موشک های هایپرسونیک ۲ استفاده نشد

آخرین عناوین