«مدار بدون باد»؛ بهرنگ بقایی؛ نشر چشمه خواب ابدالآبادی روی اقیانوسی بر مدار بدون باد

علیرضا پژمان،   3970230102

بی رحمی و قساوت، طمع و انحصارطلبی، استبداد، سردرگمی و تا حدودی مفهوم چند وجهی بی‌هویتی را می‌توانیم از مهم‌ترین مضامین نخستین رمان بقایی بدانیم. این مضامین ایستگاه‌های مختلف رمانی هستند که بی شباهت به یک راه بی پایان نیست. اگر این راه، راهی است که باید پیموده شود، شاید سرباز زدن از راهپیمایی یکی از گزینه‌ها برای اختیار کردن باشد

خواب ابدالآبادی روی اقیانوسی بر مدار بدون باد

«مدار بدون باد»

نویسنده: بهرنگ بقایی

ناشر: چشمه؛ چاپ اول؛ زمستان 1396

151 صفحه؛ 14000 تومان

 

 ***

 

«همین‌طوری‌هاست رئیس. برای ما این‌وری‌ها همیشه قبل مرگ، چیزی هست. همیشه قبل از لال شدن، زبان جدیدی هست و قبل از کور شدن، کوچه‌هایی جدید. توی سر تمام ما، همیشه یک چمدان هست که درش باز مانده و راه دارد که هر وقت خواستی به، قادعده‌ی سی کیلو از تمام زندگی‌ات را جدا کنی و بگذاری توش و درش را ببندی و بزنی به چاک.

این را از میانه‌ی کتاب برداشتم. از میانه‌ی کتابِ «مدار بدون باد» نخستین رمان بهرنگ بقایی که زمستان سال 96 در چشمه منتشر شد. خیلی‌ها برای اینکه نقطه‌ای از مسیر را انتخاب کنند؛ نقطه‌ای برای استراحت و نفس کشیدن، همان میانه را انتخاب می‌کنند. خیلی‌ها هم همان نقطه‌ی پایانی را انتخاب می‌کنند تا کارشان یا سفرشان ابتر نماند. «میانه» را می‌توانیم گرانیگای مناسبی برای صبر و تامل انتخاب کنیم؛ خصوصا اگر موضوع ما زمان باشد. رمان بهرنگ بقایی روایت مهمی است از زمان. زمانی که گذشته است و می‌تواند دوباره تکرار شود. قصه، روایتی دوگانه است از آدمی با تباری قجری، با نوسانی تاریخی از دیروز و اکنون. یکی از راویان «مدار بدون باد» مصمم است همین تاریخ را درنوردد. او دست نوشته‌ها و خاطرات جدش را می‌خواند تا نه تنها او را و زمانه‌اش را، که خودش را بشناسد. یک جورهایی فکر می‌کند با خواندن این دست‌نوشته‌ها دارد از حال و روز خودش باخبر می‌شود. بقایی برای این روایت دوگانه و فراز و فرودهای تاریخی از زبانی سیال و منعطف بهره برده است که شکل خطی ندارد، و در هر گذرگاه شکلی دیگر به خود می‌گیرد. گاه زبان، زبانی است سراسر ادیبانه، گاه زبانی آرگو و گاه متعلق به ادبیات مکتوب دوره قاجار. بقایی از این جهت در نخستین کتابش شمایل نویسنده‌ای زبان ورز از خود نمایش داده است. بیایید به خود کتاب و یکی از این گذرگاه‌های زبانی نگاه کنیم. جایی که ادبیاتِ کاربه سوی زبان محاوره‌ای که سویه‌ای عامیانه و پر از کنایات و تعابیر کوچه درش پیداست، پیش رفته:

«کله‌ی پدرشان. زنده و مرده. همه. هم آن جماعت خوش و قوم مثلا، ایل و طایفه‌ی پدری که از اسم و رسم و تاریخ خانوادگی، برای ما مصیبت و یقه گیری و جواب پس دادن گذاشتند و خودشان زدند به چاک جعده و دم رفتنی، شما بگو حتا سر زغال از گل افتاده‌ی منقل‌شان هم شاشیدند که مبادا گرماش به تن غیر برسد، هم آن شازده‌ی گور به گور که صاحب جان و مال و ناموس نصف اهالی این ملک بود و از آن همه، آوارگیش به ما ارث رسید و هم این‌ها که معلوم نیست از کجای کدام شهر کدام مملکت سبز شده‌اند که این طور دم به ساعت، بابت چیزی که شاید خودشان هم نمی‌دانند، خرِ ما را می‌چسبند که بگو!

هرّی! گورِ همه گم! لازم نکرده اصلا. نه کسی بماند، نه حرفی باشد و نه دردسری.»

روایتِ راوی جوان از دودمان قجری‌اش گاه شکل روایتی اتوبیوگرافیک به خود می‌گیرد. به این معنا که زمان گذشته را در زندگی فعلی‌اش تشخیص می‌دهد. این نگرش، یکی از مهم‌ترین سویه‌های تماتیک رمانِ بهرنگ بقایی را می‌سازد: تاریخ به مثابه لحظه‌ی اکنون. تاملاتِ رواییِ از این دست شاید از آنجا که بارها در ادبیات تجربه شده است کلیشه‌ای به نظر برسد، اما واقعیت این است نحوه‌ی اجرای این ایده آن قدر مهم هست که «کلیشه» را تبدیل به «امر نو» کند. بقایی خیلی خوب از پس گره زدن موضوع داستانش با قالب روایی آن برآمده. به عبارت دیگر او توانسته ارتباط دوسویه محتوا و فرم قصه‌اش را به شکل کامل و سنجیده‌ای برقرار کند. روایتِ تباهی یک نسل، در شکل روایی که بقایی انتخاب کرده به طرز شفافی نمایش داده شده است. این در حالی است که این فرم روایی از نظر ساختاری پیچیده است، و با نوعی تعقید پیش می‌رود. در رمان «مدار بدون باد» خبری از روایت‌ سرراست و ساده نیست، چرا که با داستانی ساده و سرراست رو به رو نیستیم.

بی رحمی و قساوت، طمع و انحصارطلبی، استبداد، سردرگمی و تا حدودی مفهوم چند وجهی بی‌هویتی را می‌توانیم از مهم‌ترین مضامین نخستین رمان بقایی بدانیم. این مضامین ایستگاه‌های مختلف رمانی هستند که بی شباهت به یک راه بی پایان نیست. اگر این راه، راهی است که باید پیموده شود، شاید سرباز زدن از راهپیمایی یکی از گزینه‌ها برای اختیار کردن باشد. این طوری دست کم خیلی چیزها ابتر می‌ماند در حالی که راوی می‌تواند یک دل سیر بخوابد؛ خوابی روی اقیانوسی بر مدار بدون باد:

«خوشحالم، خوشحالِ خوشحالم من و چیزی نمانده که جای حسد باشد به عون الله صدقه سر یاران مغروق به این اقیانوس و خواب ببینم روی اقیانوسی بر مدار بدون باد مانده‌ام و دیگر هیچ وقت بیدار نباشم و باید خودم را تا آخر این سیگار هشدار بسیار اعتیادآور که نمی‌شود باید خواب ببینم که تا ابدالآباد بیدار نمانم و دستم برای»

 

 

yektanetتریبونخرید ارز دیجیتال از والکس

پربحث‌های هفته

  1. تصاویری از اجرای طرح عفاف و حجاب در تهران

  2. طرح عفاف و حجاب از امروز در تهران

  3. نظرات برگزیده مخاطبان الف: وضعیت حجاب، حاصل کم‌کاری چهل‌ساله است/ باید برای مبارزه با سگ‌های ولگرد فکری کرد

  4. این صدای اقتدار ایران است ...

  5. تنبیه متجاوز آغاز شد /حمله موشکی و پهپادی ایران به اسراییل

  6. نظر باباطاهر عریان درباره دلار !

  7. وحدت ملی با وعده صادق

  8. آنچه اسرائیل در مورد "وعده صادق" نمی گوید

  9. استخوانی در گلوی اسرائیل!

  10. دومین روز بزرگ تاریخ معاصر ایران

  11. آیت الله صدیقی: عذرخواهی می‌کنم که با غفلت و کم توجهی باعث هجمه به ملت ایران شدم

  12. کمی دیر نیست؟

  13. هیات علمی یا کارخانه چاپ مقاله !

  14. اطلاعیه سازمان اطلاعات سپاه در خصوص حمایت از رژیم صهیونیستی در فضای مجازی

  15. «برجام» در موزه تاریخ ؟!

  16. باهنر: نباید به اندازه تورم حقوق ها افزایش یابد/ ۹۰ درصد منتخبان وظایف مجلس را نمی‌دانند

  17. ۲ دلیل برای تشدید "گرانی" در ایران

  18. موجرانی که اجاره بهای زیادی بگیرند، جریمه می‌شوند

  19. حمایت افکار عمومی ایران از حمله به اسرائیل

  20. گانتس: زمان، مکان و شیوه پاسخ به ایران را خودمان تعیین می‌کنیم

  21. خاتمی: پاسخ ايران به جنايت اسرائيل مدبّرانه، شجاعانه، منطقی و قانونی بود

  22. هیچ گاه اعتراف نمی کند، چون...

  23. تصاویری از نمازجمعه تهران به امامت حجت‌الاسلام کاظم صدیقی | کدام چهره‌های سیاسی و نظامی به نمازجمعه رفتند؟

  24. اسراییل چه باید بکند؟ 

  25. علم‌الهدی: نباید بیکار نشست تا تنها دولت بیاید تلخی معیشت را از سفره مردم بردارد

آخرین عناوین