از کتاب‌های تاریخ چه می‌آموزیم؟

دکتر علی غزالی فر،   3970210142 ۱ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

به اطرافیانش دستور داده بود که همانند خودش کتاب خیلی خوب و مهمی را با دقت مطالعه کنند؛ «توپ‌های ماه اوت». این اثر ممتاز درباره ماجراهای اولین ماه جنگ جهانی اول است. احتمالا جان اف. کندی می‌خواست بدین وسیله، برخلاف دولتمردان گذشته، دچار حماقت‌های بزرگ و کشنده جنگی نشود. اما او از آن کتاب تاریخی چه آموخت؟ اصلا انسان از تاریخ چه می‌آموزد؟

سناتور جوان و پرشور و بلندپرواز ایالت ماساچوست آمریکا عاقبت در سال 1961 رئیس جمهور شد. این شخص خوش‌تیپ، که فکر می‌کرد عقلش نیز همانند ظاهر آراسته‌اش خوب و بسامان است، به اطرافیانش دستور داده بود که همانند خودش کتاب خیلی خوب و مهمی را با دقت مطالعه کنند؛ «توپ‌های ماه اوت». این اثر ممتاز درباره ماجراهای اولین ماه جنگ جهانی اول است. احتمالا جان اف. کندی (1917-1963) می‌خواست بدین وسیله، برخلاف دولتمردان گذشته، دچار حماقت‌های بزرگ و کشنده جنگی نشود. اما او از آن کتاب تاریخی چه آموخت؟ اصلا انسان از تاریخ چه می‌آموزد؟

امروزه با انباشت عظیمی از دستاوردهای تاریخ بشریت در همه زمینه‌ها مواجهیم. تاریخِ همه چیز نوشته شده است. اما اگر تاریخ جدی گرفته می‌شد حالا صورت دیگری داشت. یکی از نتایجی که بسیاری به آن رسیده‌اند این است که بیشتر تاریخ تکرار و تراکم اشتباهات افراد است. چرا؟ شاید به این دلیل که همگان فریب هوس‌ها و بلندپروازی‌های خود را می‌خورند. نوبت به هر کسی که می‌رسد خود را تافته‌ای جدابافته از کل گذشتگان می‌داند و موقعیت خاص خود را ممتاز و متفاوت با کل تاریخ بشریت تلقی می‌کند. هر کسی ادعا می‌کند که تمدن ما، حکومت ما، دولت ما، ملت ما، کشور ما، جنگ ما، ایدئولوژی ما، دین ما، حزب ما، گروه ما، نقشه‌های ما و خلاصه خود ما با نمونه‌های مشابه کل تاریخ کاملا فرق دارد. هیچ‌وقت نیز معلوم نمی‌شود دقیقا چه فرقی و چرا؟ واضح است که همه این پندارها باعث می‌شود که تصور کنیم مخاطب آن کتاب‌ها ما نیستیم و خود را از شمول آن قوانین استثناء کنیم تا همان بلائی بر سر ما آید که بر کله پوک دیگران نازل شد.

تکرار اشتباهات فقط در بعد عملی نیست؛ به همان میزان در بعد فکری و نظری هم جریان دارد. اگر تاریخ اندیشه‌ها جدی گرفته می‌شود، پس این ادعاهای عظیم علمی و فلسفی چیست که امروزه هم شنیده می‌شود؟ برای مثال کدام فیلسوف بزرگی در تحقق آرمان‌های فلسفی خود موفق بود که امروزه اهل فلسفه هنوز هم بلندپروازی‌های فلسفی دارند؟ متاسفانه حتی برخی از فیلسوفان بزرگ هم برآورد درستی از فلسفه خود نداشتند. انسان‌ها هم تا وقتی بلندپرواز باشند، بلندنظر نخواهند شد و لذا حتی اگر تاریخ را هم حفظ کنند، از آن چیزی نخواهند آموخت. از این روی، عبرت‌گیری از تاریخ، در دو بعد علمی و عملی، بسیار ناچیز بوده است. هگل (1770-1831) به‌درستی و زیبایی می‌گوید:«ما از تاریخ می‌آموزیم که از تاریخ نمی‌آموزیم.»

کندی از کتاب باربارا تاکمن (1912-1989)، که آن همه می‌ستودش، چه آموخت که به کارش بیاید؟ هیچ. او هم به‌خوبی اسلافش اشتباه کرد و بلاهت‌های او و اطرافیانش در جنگ ویتنام فوق‌العاده درخشان بود. از بازی‌های تلخ و عجیب تاریخ هم این بود که خانم تاکمن در شاهکار بعدی خود، «تاریخ بی‌خردی»، بخشِ چهارمِ فصلِ پنجم را به اشتباهات مهلک کندی اختصاص داد.

هر کدام از ما – چه بدانیم و چه ندانیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم – متعلق به جریانی هستیم که آیندگان آن را زیر ذره‌بین خواهند برد و بی‌رحمانه درباره آن خواهند نوشت. این‌که در چه کتابی، در چه بخشی و چه مطلبی درباره ما بنویسند... چه کسی می‌داند؟ اما هنوز هم فرصت داریم که آن متون نانوشته را تغییر دهیم، اگرچه این فرصت، مثل همیشه، اندک است.