«نقد عقل فرهنگی»
(تفکر در وضعیت استثنایی)
نویسنده: امیرهوشنگ افتخاریراد
ناشر: چشمه، چاپ اول 1396
268 صفحه، 25000 تومان
****
کارل مارکس زمانی گفت: «بسیار روشن است که ما باید اکنون چه کار کنیم... نقد بیرحمانهی هر چیز موجود، بیرحمانه هم در معنای نترسیدن از نتایجی است که در پی دارد و هم پروا نداشتن از تقابل با قدرتهای موجود.» این کتاب مصداق همین سخن مارکس است. نقد همه چیز و حتی میتوان گفت نقدِ خود نقد.
این اثر مجموعهای از تاملاتی فلسفی است اما نه از جنس فلسفه مدرسی و یا حتی دانشگاهی. این تاملات فلسفی معطوف به نقد فرهنگ بورژوازی است در همه زمینهها و در همه ابعاد آن. همچنین هم حوزه امور فردی را شامل میشود و هم ساحت امور جمعی را در برمیگیرد. اما این کار به صورت انتزاعی و ایدهآلیستی محض انجام نمیشود. اساسا نویسنده منتقد چنین رویکردی است. او به امر انضمامی توجه میکند. از نظر او برای اینکه اندیشه حالت انتزاعی و ایدهآلیستی، در معنای منفی این دو اصطلاح، پیدا نکند، باید حتما به امر انضمامی گره بخورد. امر انضمامی نیز جزیی است و لذا اهتمام به جزئیات برای اندیشه تبدیل به امری ضروری میشود و نه صرفا یک تفنن محض. اندیشه انتزاعی و ایدهآلیستی در معنای مثبتش نیز وابسته به این است که از امر انضمامی نگسلد. امر جزیی نیز در تجربه زیسته یافت میشود و به همین دلیل تجربه زیسته در این کتاب از اهمیت محوری برخوردار است. تجربه پای حافظه و حافظه پای زمان و زمان پای تاریخ و سنت را به مباحث باز میکند. همچنین، در لابهلای مباحث، موضوعات کلی و کلانی همچون ماتریالیسم، حقیقت، الهیات و زبان نیز مورد بررسی قرار میگیرند. از طرف دیگر، تجربه زیسته انسان از بدن او منفک نیست و لذا پای بدن هم به میان میآید. بدن در سنت و مدرنیته، بهویژه شهر، معنا و کارکرد دیگری دارد و در تجربه و آگاهی نقش متفاوتی ایفا میکند. همچنین، تجربه زیسته انسان امروزی در شهر رخ میدهد و زیستجهان او شهر است. از این روی، امروزه شهر نیز برای فهم همه امور انسانی اهمیت پیدا میکند. بر این اساس است که بدن، شهر، زندگی روزمره و آنچه به اینها مربوط میشود، موضوعات اصلی این کتاب را تشکیل میدهند.
شاید وجه مشترک همه بررسیها این باشد که نویسنده به جزئیات توجه میکند تا به کلیات دست یابد. اینگونه رابطه مستلزم بررسی رابطه میان جزء و کل است؛ رابطهای که شکل دیالکتیکی به خود میگیرد. لذا روش و منطق این بررسیها نیز دیالکتیک منفی است. ویژگی مهم دیالکتیک منفی آن است که هر گونه سازش تام را غیرممکن میداند و آن را به عنوان چیزی خیالپردازانه تلقی میکند. با این روش نویسنده میخواهد بحران را در همه چیز نشان دهد، حتی در امور ساده و روزمره. طبیعی است که در این اثر همه چیز نقد میشود؛ نقد تکنولوژی، رفاهزدگی، ابزارمحوری، نظریات پوزیتیویستی، متافیزیک، لیبرالیسم، بوروکراسی، سیاست و تفکر تخصصی دانشگاهی. همه اینگونه امور حاوی تناقضاتی هستند که باید آشکار شوند. زبان هم حالت تناقضوار پیدا میکند و سبک نوشتار متفاوت میشود. ساختار کلی این اثر به سبک و سیاق نوشتههای آدورنو و والتر بنیامین شباهت دارد؛ تاملات تکهتکه. البته از جهت محتوایی نیز اندیشههای این دو فیلسوف بیش از دیگران الهامبخش نویسنده است. از میان معاصران نیز بیش از همه آلن بدیو، اسلاوی ژیژک و جورجو آگامبن مورد توجه هستند. با وجود این پراکندگی، همه مباحث در چهار فصل دستهبندی شده است.
نویسنده در صفحات اولیه کتاب، به علت نوشتن و ماجرای طولانی نشر آن اشاره میکند. پس از آن اولین فصل کتاب، "نامقدمه"، با عنوان خود خواننده را شوکه میکند و نویسنده از همین سرآغاز به خواننده حالی میکند که با اثری نامتعارف روبهرو است. این بخش را میتوان مبنای مباحث بخشهای بعدی به شمار آورد؛ زیرا نویسنده به اصول کلی نقد و نیز رابطه میان بدن، شهر و زندگی روزمره میپردازد و کلیات امور را بیان میکند. فصل دوم، "ایدئولوژی بدن"، به بررسی انتقادی اعضای بدن میپردازد! نویسنده معنا و دلالتهای ایدئولوژیک هر کدام از اعضای بدن را نشان میدهد؛ قلب، خون، مغز، آلت تناسلی، دست، پا، چشم، چهره، بیماری. حتی تُن و صدا را بهطور خاصی بررسی میکند؛ آن را بهطور مشخص در ارتباط با هنرمند فقید، خسرو شکیبایی، مورد تامل قرار میدهد. فصل سوم، "کاتدهای فکر"، طولانیترین فصل کتاب است، اما بخشهای آن از بخشهای دیگر فصول کتاب بسیار کوتاهتر است. در این فصل شاهد هستیم که امور گوناگون زندگی جمعی و امور اجتماعی مورد ارزیابی انتقادی قرار میگیرند و بلاهت عمیق نهفته در آنها بیرون کشیده میشود؛ اموری همچون: عکاسی، ماشین عروس، برنامههای تلویزیون، انواع مختلف ترس، زنانگی، خانه، مرگ، خیابان، فقر، ازدواج، خودکشی، بارکد، نوشتن و... . از خلال نقد بیرحمانه اینگونه امور، بورژوازی را باید رسوا کرد.
آخرین فصل کتاب "ایماژهای مونتاژشده" نام دارد؛ مجموعهای از کلمات قصار و عبارتهای کوتاه که درباره موضوعات گوناگون و جالب هستند و البته همانند سایر بخشها کاملا ویرانگر و انتقادی. این نوشته را با نقل چند خط از این ایماژها به پایان میرسانیم:
«بورژوازی میل دارد، چیزها را بپوشاند؛ هدیه را تا زمانی که پوشانده نشود، هدیه نمیداند؛ چون هدیه تا حد شوک باید دریافتکننده را تحت تاثیر قرار دهد. شخصی به فروشگاه میرود و کاغذکادو میخرد. میخواهد حقیقت را به تاخیر اندازد. برای این کار صرفا کاغذی نیاز دارد. چرا در حالی که میدانیم حقیقت، آنجا-بودن است، آن را به تاخیر میاندازیم؟ فیلسوفان هم علیرغم ادعای حقیقتجویی میخواهند آن را در پوشش معرفت و سیستم عرضه کنند... . همچنین بورژوازی، دلبسته بروکراسی است. به این ترتیب خیال میکند در بروکراسیِ ازدواج میتواند تنهاییاش را پر کند؛ اما تنهایی منحصربهفرد هر آدم است. آنچه با دیگری پُر میشود، خلوت است. همسر و بچه فقط خلوت فرد را پُر میکنند، همچون حیاطخلوت که پر است از خرتوپرت.»
*دکترای فلسفه