«مرگ آقای سعدی در پاریس»
نویسنده: سیدمجید حسینی
ناشر: چشمه؛ چاپ اول 1396
119 صفحه؛ 16 هزار تومان
*****
«مرگ آقای سعدی در پاریس» کاری سید مجید حسینی پنجمین اثر از مجموعه آثار ناداستان در نشر چشمه است، که میتوان آن را ذیل خاطره نویسی، و سفرنامه تقسیم بندی کرد. با این احوال کار مستند و ناداستان حسینی در عین حال آن قدر مایههای داستانی دارد که آن را داستانی در باب یک شهر بخوانیم: پاریس.
راوی این داستان در مقام یک استاد علوم سیاسی رهسپار پاریس میشود. سفر او به پاریس برای ما سفرنامهای دارد که تلفیقی است از گزارش راوی از این شهر و همین طور داستان دوست قدیم او سعید. عشق سعید، رنجوری و تنهایی او در سراسر این کتاب کوچک با توصیفات راوی از معماری و مکانهای تاریخی درآمیخته است.
کافه فلور، خیابان شانزهلیزه، کلیسای قلب مقدس، محلهی پلس دو تق تق، دالانهای کتکومب، لوور، برج ایفل، متروی پاریس، کوچههای کارتیه لاتن، کلیسای نتردام، دانشگاه سوربن، موزهی لژیون دونور، پل الکساندر... باز هم هست... پاریس به مثابه یک تَن؛ یک بدن کامل در سفرنامه حسینی احضار شده است. پاریس در این کتاب تنها یک شهر نیست، خصوصا زمانی که مولف وارد جزئیات معماری یا شکلِ آنچه در دست توصیف دارد مینویسد، پاریس ویژگیای انسانی به خود میگیرد و گاه فراتر از کالبد انسانی به قالب یک روح در میآید. شاید به همین خاطر است که همیشه بعد از گزارههایی از این دست راوی از روانِ رنجور دوستش سعید برای ما میگوید؛ گویی پاریس و سعید ارتباطی دو سویه با یکدیگر دارند. «... سعید سرش جای دیگر بود و من نمیفهمیدم؛ اصلا سعید سرش را داده بود دست کس دیگر، خودش فقط تنش را میکشید؛ سر و تنش از هم جدا شده بود، مثل یک آدم دو تکه؛ مثل همین کلیسای قلب مقدس که برای خودش یک آدم دو تکه است، تا نروی درون تنش نشینی نمیفهمی، این آدم هم مثل همهی آدمها دو تکه شده، سعید سرش مال دخترک بود و تنش مال بازیهای درون دانشکده؛ قلب مقدس همین است؛ سرش مال خداست، تنش مال شیطان...» این ارتباط دوسویه شهر-انسان را حتی میتوان متقارن با احوالات شخصیتهای دیگر توسعه بخشید. برای نمونه خود راوی همتراز با روایتی که از پاریس به دست میدهد، جلوهای از کاراکتر خودش و فرهنگی که در آن زیسته است نیز به مخاطب ارائه میدهد. از همین حیث، "مرگ آقای سعدی در پاریس" اثری چند سویه و چند بعدی است. این کتاب شکلی از داستان گویی، شکلی از نگارش مستند، و همین طور سفرنامه و خاطره نویسی را برجسته میکند که تا حدودی بدیع به نظر میآید. این همه را به تاریخی که باید به حافظه بسپاریم اضافه کنید: «بیست و دو متر زیر پاریس داخل دالانهای کتکوکمب [: دخمه] وقتی با مرگ همزاد میشوی که رو به روی دستهای استخوان جمجمه که شکل قلب چیده شدهاند، بایستی؛ اینجا محل تلنبار کردن، استخوانهایی است که در انقلاب فرانسه، انقلابیون از قبر بیرون کشیدهاند تا حتا راحتیِ آن جهانِ اشراف را سلب کنند، جوری که مردهشان هم در قبر آرام نگیرد، از ورودی تنگ دخمه که بالایش حک شده: یادمان مژروم، که وارد میشوی، بوی تنفر مشامت را سخت میآزارد، درون ذهن یک سوزش عجیب احساس میکنی، حس تلخ نفرت مثل موریانه مغزت را میجود و تو حیرانی که این همه نفرت چگونه در این دنیا هست ولی جهان منفجر نمیشود؟»
در این کتاب، ملال و درک رنج از همین زاویه میسر میشود. شهر به مثابه تن، و معماری آن به مثابه روحی سرگردان و اندوهگین که در روایت نویسنده برجسته میشود. «مرگ آقای سعدی در پاریس» معجونی است از تاریخ گذشته و اکنون، و روایتی است از فضایی که به زعم نویسندهی اثر درک آن لازم و ضروری است. این فضا میتواند نقشهی فرهنگی شهری باشد که ما نمیشناسیم، اما توامان رنگی از شهری آشنا و ایرانی دارد. مادامی که روایت روی معماری و مکانهای گردشگری پاریس متمرکز است جلوهی شهری ناآشنا نمایش داده میشود، اما وقتی نویسنده از مفاهیمِ و بطنِ این معماری سخن میگوید شکل دیگری از شهر رخ مینُماید. در پشت جلد این کتاب جملهای میخوانیم که برای فهم بوطیقای ماهوی اثر گزارهای کلیدی و قابل اعتناست: «با این نقشه همراه شوید: شاید شما خودتا را در پاریس دیدید؛ آشنا با رنج و شور عشق... و پاریس او، شاید تهران ما باشد؛ وقتی چشم انداز نگاه خود را از پوسته و ظاهر، به عشقها، امیدها، رنجها و دیگر پیچ و تابهای بشری معطوف میکنیم... »
«مرگ آقای سعدی در پاریس» کتابی است مصور: در جابهجای متن و در کنار روایتهای کوتاه نویسنده از جاذبههای تاریخی و مکانهای قابل اعتنای پاریس تصاویری میبینید که موجب میشود بیشتر خود را در فضای توصیف شده در کتاب تصور کنید؛ گویی خود ما در خیابانها و کوچههای شهر پاریس قدم میزنیم، و گاه خودِ ما راوی این سفر هستیم.