در ماههای آخر جنگ، برای آنکه عراق خود را برنده جنگ ۸ ساله اعلام کند تصمیم میگیرد حملات وسیعی به جنوب کشور کند و با عبور از تنگه ابوقریب نیروهایش را به اندیمشک و دزفول برساند تا بتواند خوزستان را تصاحب کند. گردان عمار از لشگر ۲۷ محمد رسول الله با دستان خالی و لبهای تشنه تا آخرین جان خود در تنگه ابوقریب از این خاک دفاع کردند، سرنوشت جنگ را تغییر دادند و اجازه تصاحب خاک خوزستان را ندادند. ۵ روز بعد قطعنامه ۵۹۸ بین ایران و عراق برای صلح دائمی به امضاء رسید.
بهرام توکلی کارگردانی که در رزومه خود کارهایی مانند «من دیهگو مارادونا هستم»، «اینجا بدون من»، «آسمان زرد کم عمق» و «پرسه در مه» را دارد و بیشتر به نگاه متفاوت در کارهایش شناخته شده است همراه با سعید ملکان تهیهکننده و چهرهپرداز شاخص این روزهای سینمای ایران که تهیهکنندگی آثاری مانند «ویلاییها»، «ابد و یک روز»، «آرایش غلیظ»، «برادرم خسرو» و «گینس» را در کارنامه خود دارد، این بار به روایت بخشی از تاریخ جنگ تحمیلی میپردازند که کمتر به آن اشاره شده است. روایت رزمندگان گردان عمار که در منطقه استراتژیک تنگه ابوقریب محبوس شده بودند اما اجازه ورود دشمن به خاک کشور را ندادند.
فیلم تنگه ابوقریب مسلما یکی از فیلمهای شاخص این دوره جشنواره فیلم فجر امسال خواهد بود. فیلمی که در ژانر دفاع مقدس نیز متفاوت بوده و سعی کرده است بجای ترس از نمایش واقعیت جنگ تحمیلی و یا پرداختن به سینمای شعاری جنگ، به صورت باورپذیر به آناتی که رزمندههای گردان عمار جانهای خود را از دست میدادند بپردازد. ضربان فیلم تند است و مخاطب را همراه با رزمندههای گردان به دل درگیری با رژیم بعث عراق میکشاند.
خیلی از فیلمهای ژانر دفاع مقدس بخاطر وجود صحنههای جنگی یا موارد دیگری مانند زبان طنز، دچار آفت بیداستانی و ضعف فیلمنامه میشوند و ضربآهنگ خود را از دست میدهند و در نتیجه برای مخاطب کسلکننده و یا فاقد ارزش تماشای مجدد هستند. فیلم تنگه ابوقریب نیز از قواعد شاهپیرنگ استفاده نکرده، شخصیت محوری ندارد و مخاطب امکان همذاتپنداری ندارد و درنتیجه روایتی قصهگو نیست اما تفاوت جدی با سایر فیلمهای مشابه خود دارد که آن را متمایز کرده است:
نمایش واقعی، خشن و بدور از مسامحه از لحظاتی سخت که جز با توانمندی بهرام توکلی در کارگردانی و همچنین وجود تیم حرفهای او امکان پذیر نمیبود. فیلمی که علارغم داستانگو نبودنش، زبان فصیحی دارد در توصیف لحظات فداکاری رزمندههای گردان عمار که چطور جان خود را برای این کشور از دست داده اند.
شاید آن چیزی که باعث شده است این فیلم ساخته شود پاسخ به قضاوتها و سوالهایی است که جواب به آنها برای سازندگان فیلم ارزشمند بوده است. قضاوتهایی که در خلال فیلم و به شکلهای متفاوت از «علی» نوجوان عکاسی که قرار است از اتفاقات جنگ را برای آیندگان عکسبردای کند، پرسیده میشود. قضاوتهایی از عملکرد رزمندههای لب خط گرفته تا سوالاتی که چرا ایران مانند عراق از سلاحهای شیمیایی برای دفاع از خود استفاده نکرده است.
بهرام توکلی کارگردان و نویسنده فیلم در پاسخ به این قضاوتها، بجای حرافی از جانب شخصیتها و تیپهای فیلم خود و ساخت یک نمایشنامه رادیویی، سعی کرده است تا هرچه واقعیتر به وصف شرایط جنگ بپردازد. شرایطی که صرفا با توصیف منصفانه و واقعگرایانه میتواند خیلی از سوالات را پاسخگو باشد.