«اولریکا و هشت داستان دیگر»؛ خورخه لوئیس بورخس؛ ترجمه‌ی کاوه میرعباسی؛ ماهی جهان دوگانه‌ی جعلی-حقیقی خورخه لوئیس بورخس

هوشیار مجتبوی،   3961110189

در بخش مهمی از این داستان‌ها با نوعی روایتگری درون ذات مواجه می‌شویم؛ شکلی از فراداستان (Metafiction) که به مخاطب گوشزد می‌کند خواننده‌ی یک روایت یا داستان است. بیشتر این داستان‌ها آغازی جسورانه دارند، به این معنا که با توضیحات پیشاداستانی نویسنده شروع می‌شوند.

«اولریکا و هشت داستان دیگر»

نویسنده: خورخه لوئیس بورخس

مترجم: کاوه میرعباسی

ناشر: ماهی؛ چاپ دوم 1396

95 صفحه؛ 8000تومان

*****

خورخه لوئیس بورخس (1986-1899) برای مخاطبان ادبیات به طور عام، ادبیات داستانی و ادبیاتِ جهان نامی آشنا است. از او آثار بسیاری به فارسی برگردانده شده است وُ بارها از دامنه‌ی تاثیر‌گذاری او بر نسلی از نویسندگان امریکای لاتین، اروپایی و آمریکایی سخن رفته است. نویسنده‌ای آرژانتینی که عمده‌ی شهرتش برای نوشتن داستان‌های کوتاهش بوده است.

کتاب  «اولریکا و هشت داستان دیگر» شامل نُه داستان کوتاه است که کاوه میرعباسی آن را ترجمه و نشر ماهی منتشر کرده است. شاید از آنجایی که پیش از این هم بارها آثار بورخس در ایران منتشر شده است گمان کنید داستان‌های این مجموعه را پیشتر خوانده‌اید، اما  این کتاب شامل هشت داستان ناخوانده است. اولریکا، فرقه‌ی سی، شب عطیه‌ها، اوندر، خدعه‌ی جنگی، ابلینو اردوندو، جده و دوئل عناوین داستان‌هایی است که در این مجموعه برای اولین بار به فارسی برگردانده شده‌اند. در این کتاب داستانی به نام «دوئلی دیگر» هست که سال‌ها پیش به قلم زنده یاد احمد میرعلایی فارسی شده بود و اکنون با ترجمه کاوه میر عباسی در مجموعه حاضر به عنوان آخرین داستان منتشر شده است. کاوه میرعباسی نوشته است: «علت ترجمه‌ی مجدد آن ارتباطی است که بین این داستان و داستان قبلی‌اش، "دوئل"، وجود دارد. در متن اسپانیایی گزارش برودی، این دو داستان از پی هم می‌آیند و عنوان اصلی اثر، "دوئلی دیگر"، خود نمایانگر تاکید بورخس بر پیوند بین این دو داستان است، که اگر چه هر کدام ماجرایی مستق را روایت می‌کنند، در عین حال شرح دو گونه‌ی نامتعارف دوئل هم هستند...»

معمولا خورخه لوئیس بورخس را با تخیل فرهیخته، پویا و وسیعش می‌شناسیم... این نکته را می‌توان در بسیاری از داستان کوتاه‌های بورخس یافت... نمی‌توان گفت در مجموعه داستانی که در دست داریم -«اولریکا و هشت داستان دیگر»- خبری از قوه‌ی خیالِ آقای نویسنده نیست، اما می‌توان گفت دیگر این ویژگی، خصیصه‌ی بنیادین این داستان‌ها نیست. کتابی که از این به بعد در این وجیزه با نام «اولریکا...» می‌خوانیمش، داستان‌هایی با سبکی متفاوت از بورخس را شامل می‌شود. داستان‌هایی، تو در تو، مستند وار و موجز. در بخش مهمی از این داستان‌ها با نوعی روایتگری درون ذات مواجه می‌شویم؛ شکلی از فراداستان (Metafiction) که به مخاطب گوشزد می‌کند خواننده‌ی یک روایت یا داستان است. بیشتر این داستان‌ها آغازی جسورانه دارند، به این معنا که با توضیحات پیشاداستانی نویسنده شروع می‌شوند. مثلا آغاز نخستین داستان این مجموعه، "اولریکا" چنین است: «روایتی که بازمی‌گویم به واقعیت وفادار خواهد بود، یا حداقل به آنچه شخصا از واقعیت به خاطر دارم، که راستش هر دو یکی است. وقایع کوتاه زمانی پیش رخ دادند، اما می‌دانم که بنا بر رسم ادبا، باید جزئیاتی از داستان را به تفصیل در روایتم بگنجانم و بر برخی نکات تاکید کنم.» در داستان "فرقه‌ی سی" از مجموعه «اولریکا...» بورخس چنین آغاز می‌کند: «دستنوشته‌ی اصلی در کتابخانه‌ی دانشگاه لایدن است. به زبان لاتین نگاشته شده، لیکن از ساختار برخی جملات چنین برمی‌آید که احتمالا آن را از یونانی برگردانده‌اند. به اعتقاد لایسگانگ [ فیلسوف و نویسنده‌ی آلمانی]، متعلق به سده‌ی چهارم میلادی است. گیبون[مورخ انگلیسی]، در توضیحات فصل بیست و پنجم انحطاط و سقوط، اشاره‌ای گذرا به آن می‌کند. نگارنده‌ی ناشناس چنین می‌گوید:...» و بعد قصه‌ی اصلی را در دل این دستنوشته روایت می‌کند. یا در «شب عطیه‌ها» چنین می‌خوانیم: «این روایت را در کافه‌ی قدیمی آگیلا شنیدیم...» اما این شیوه‌ی داستان‌گویی بیش از آن که اعتماد مخاطب را نسبت به روایت برانگیزد ما را به آن مشکوک می‌کند. آیا نویسنده این تمهیدات را صرفا برای این به کار بسته است تا ما با داستانش همدلی کنیم؟ آیا به راستی این رویدادها ریشه در واقعیت دارند؟ این سوالات اما در میانه‌ی داستان‌ها محود می‌شوند،  به این دلیل ساده که مخاطب غرق در روایت می‌شود. بورخس چنان در داستان گویی ماهر است که می‌تواند حواس و افکار مخاطب را از دنیای بیرون داستان بِکند و او را به شهروندی در جهان داستان خودش بدل کند. ما در این داستان‌ها به گونه‌ای مسخ می‌شویم. به کاراکترهای دلخواهِ نویسنده استحاله می‌کنیم و مادامی که بورخس در حال رویتگری است در آن قالب ماندگار خواهیم بود.  

در داستان‌های این مجموعه ویژگی دیگری هست که نگاه‌ مخاطبان حرفه‌ای را مجذوب خود می‌کند و آن امر سهل ممتنع است. بورخس طوری داستان می‌نویسد که به مجرد اتمام آن مایل خواهید بود داستانی نظیر آن بنویسید. همه چیز به سادگی روایت می‌شود، در شرایطی طبیعی رخ می‌دهد و گویی گزارشی است از رویدادی واقعی اما چیزی فراتر از «حقیقت» ما را پای این داستان‌ها نگه می‌دارد.

کتاب «اولریکا...» کتاب کوچکی است... کتابی در قطع جیبی که 95 صفحه دارد... کافی است کتاب را باز کنید و اولین داستان آن را بخوانید؛ احتمالا ساعتی بعد در حال تورقِ آخرین برگ آن خواهید بود.