در باب چگونگی سروسامان یافتن کتاب «ریشه‌یابی تاریخی و حقوقی انقلاب اسلامی ایران» نوشته دکتر ابوالبشر فرمانفرمائیان نمک‌نشناسی و وقاحت در تاریخ‌نگاری

فرهاد طاهری*،   3960929014 ۱۰ نظر، ۰ در صف انتشار و ۰ تکراری یا غیرقابل انتشار

همان‌طوری که استاد خرمشاهی نیز فرموده بودند کتاب نیازمند ویرایشی «مردافکن» و شخم‌زنی عمیق بود. بیش از دو ماه بر سر ویرایش این کتاب، دیده و دست، رنجیده و خسته شدویرایش بسیار پرزحمتی داشت این کتاب...

چند روز پیش، در صفحه تلگرامی ممالک محروسه از برپایی نمایشگاه آثار هنری خانم منیر شاهرودی (همسر مرحوم دکتر ابوالبشر فرمانفرمائیان) مطلع شدم. دیدن نام خانم «منیر شاهرودی» خاطره ویرایش پرزحمت کتابی را در ذهنم تداعی کرد. در ذیل خبر برپایی نمایشگاه، به ویرایش آن کتاب در چند سطر کوتاه اشاره کردم. ویرایش یادگاری از قلم‌زنی‌های سال‌های پایانی عمر مرحوم ابوالبشر فرمانفرمائیان که در ایران بعید می‌دانستم تاکنون منتشر شده باشد. چند دقیقه بعد دیدم دوستی نوشت: آیا این کتاب غیر از کتاب «ریشه‌یابی تاریخی و حقوقی انقلاب اسلامی ایران» نوشته ابوالبشر فرمانفرمائیان است؟ به جست‌وجوی ماجرا که برآمدم دیدم: خیر! دقیقاً همان کتاب است که در سال ۱۳۹۱ به سرمایه انتشارات تالیا در تهران و در شمارگان ۱۵۰۰ نسخه منتشرشده است و من «بی‌خبر از همه‌جا و بخت‌برگشته» تازه الآن باخبر می‌شوم! اما شرح کوتاه ماجرا آنکه در اردیبهشت ۱۳۸۸ غروبی، استاد بهاءالدین خرمشاهی به من تلفن کرد و گفت چند روز پیش در محضر دکتر داریوش شایگان بودم. جناب کامران فانی و دکتر نصرالله پورجوادی نیز بودند. دکتر شایگان میهمانی داشت به نام خانم منیر شاهرودی. ایشان کتابی از آثار منتشرنشده همسرش، دکتر ابوالبشر فرمانفرمائیان را آورده بود و درخواستش از دکتر شایگان آن بود که زمینه انتشار آن را در ایران فراهم کند. وقتی کتاب را اعضای آن جلسه ورق زدیم دیدیم که حاوی نکات مهم تاریخی و مشتمل بر اطلاعات بسیار ارزشمندی است اما به لحاظ ساختار و نیز زبان «اثر» نیازمند ویرایش بسیار اساسی و در بعضی فصل‌ها نیازمند «بازنویسی و بازتدوین» است.

همه به این نتیجه رسیدیم این اثر، این‌گونه شایسته چاپ و انتشار نیست و باید ویراستاری که مسلط به تاریخ معاصر و نثر فارسی و اصول روش تحقیق باشد آن را «جانانه» ویرایش کند. من (بهاءالدین خرمشاهی) و جناب فانی شما را برای ویراستاری کتاب درنظرگرفته‌ایم. جناب دکتر شایگان به شما تلفن می‌کنند و شرح بیشتر ماجرا را از زبان خود ایشان بشنوید. روز بعد، دکتر شایگان تلفن کردند و در گفت‌وگوی کوتاه تلفنی قرار ملاقاتی در منزل دکتر شایگان و با حضور خانم منیر شاهرودی ترتیب داده شد. در روز قرار، هم افتخار آشنایی با عروس خاندان پرنام و پراعتبار «فرمانفرمائیان» نصیب شد و هم متن کتاب در اختیارم قرار گرفت. همان‌طوری که استاد خرمشاهی نیز فرموده بودند کتاب نیازمند ویرایشی «مردافکن» و شخم‌زنی عمیق بود. بیش از دو ماه بر سر ویرایش این کتاب، دیده و دست، رنجیده و خسته شد. (متن کتاب را اتفاقاً با خود به هند برده بودم و در طی ماموریت، سرگرم ویرایش آن شدم. یادم هست دو بار هم دکتر شایگان تلفن کردند و پیگیر سرانجام کار شدند. در آبان ۱۳۸۸ فایل ویرایش شده را ایمیل کردم). ویرایش بسیار پرزحمتی داشت این کتاب: فصل‌ها و بخش‌ها پس و پیش شد، تکرارها حذف یا ادغام یا خلاصه شد، جملاتی بسیار در دل پاراگراف‌های «ناگویا» افزودم، حشوها و مطالب غیرضروری از متن زدوده شد، و اصلاح ضبط اعلام، پیرایش نثر فارسی از اغلاط چاپی و نگارشی و ویرایشی و اعمال نشانه‌گذاری و رسم‌الخط یکدست و روان کردن و خوش‌خوانی متن، نتیجه آن‌همه رنجیدگی «دیده و دست» است. خوشبختانه فایل اصلی و فایل ویرایش شده را در اختیار دارم و به قول قاضی شارع در مجموعه سربداران: قضاوت آسان است.

از هند که بازگشتم (در خرداد ۱۳۸۹) سراغ انتشار کتاب را گرفتم. خبری از انتشارش نبود. حتی یک بار هم به دعوت خانم شاهرودی به منزل علینقی فرمانفرمائیان رفتم. در آن جلسه هم در خصوص چگونگی انتشار کتاب نکاتی یادآور شدم ... از سرگذشت این کتاب دیگر خبری نداشتم تا همین چند روز پیش... در تهران به هر زحمتی بود نسخه‌ای از کتاب را یافتم. به‌محض اینکه ناشر کتاب در جلوی خانه‌اش (آجودانیه، ۱۴ شرقی،...) نسخه‌ای به دستم داد با نهایت ولع و بی‌قراری حاصل دسترنج سال‌های گذشته را ورق زدم. به بی‌سلیقگی در حروف‌نگاری و صفحه‌پردازی کتاب و نداشتن فهرست اعلام، با جلد رنگ و رو رفته‌ای که خواننده را یاد کتاب‌های قانون کار سازمان تامین اجتماعی می‌اندازد کاری ندارم ... اما نه در صفحه شناسنامه، نه در پیشگفتار، نه در پانوشت، در هیچ صفحه‌ای نامی از من برده نشده است. در صفحه تقدیم کتاب هم این عبارت نوازشگر چشم خوانندگان است: دکتر علینقی فرمانفرمائیان، مهندس سیروس فرمانفرمائیان، آقای کامران فانی، پرفسور داریوش شایگان، آقای یحیی دهقان‌پور، خانم عاطفه عطرچی. با تشکر فراوان: منیر شاهرودی -فرمانفرمائیان ...

من هیچ حرف و حدیثی با تدوین‌کننده یا تدوین‌کنندگان مطلع از سرگذشت این کتاب ندارم. فقط در یک لحظه این جمله در خاطرم گذشت: نمک‌نشناسی و وقاحت در تاریخ‌نگاری!

 

* دانشنامه‌نگار و پژوهشگر تاریخ معاصر