«پرنده‌های هلندی»؛ عباس عبدی؛ چشمه داستان‌هایی درباره «هویت»

حسن پژمان،   3960922084

در آغاز داستان مخاطب با خود فکر می‌کند بنا به ریتم و تمپوی داستان، زبان ساده و معمولی‌اش همین طور کم بودن رخدادهای داستانی، داستانی ملال آور خواهد خواند، اما به مجرد خواندن چند صفحه از داستان‌ها، همین سادگی و معمولی بودن رخدادهاست که مخاطب را متوجه اثر می‌کند

«پرنده‌های هلندی»

نویسنده: عباس عبدی

ناشر: چشمه؛ چاپ اول 1396

97 صفحه؛ 9000 تومان

****

«پرنده‌های هلندی» عنوان تازه‌ترین مجموعه داستان عباس عبدی، نویسنده 65 ساله معاصر است. او را پیش از این با مجموعه داستان‌هایی نظیر «قلعه پرتغالی»، «دریا خواهر است» و «باید تو را پیدا کنم» می‌شناختیم.

عبدی اساسا نویسنده‌ی داستان‌های کوتاه است و عمده‌ی داستان‌هایش در جزایر جنوب کشور می‌گذرد. در مجموعه داستان «پرنده‌های هلندی» نیز روایت‌هایی می‌خوانیم که در جنوب کشور می‌گذرد. شکل و شمایلِ محیط داستان‌های عباس عبدی، رنگ خاص دیالوگ‌ها و بن‌مایه‌های روایی که ما را به جغرافیای متفاوتی می‌برد، جهان داستان عبدی را در میان داستان‌های امروز بازار، جهانی متفاوت می‌کند. معمولا در داستان‌های رئالیستی بازار کتاب ایران، دنیایی شناخته شده، شهری با رویدادهایی قابل پیش بینی روایت می‌شوند؛ سوژه‌هایی که معمولا به عنوان سوژه‌هایی آپارتمانی توصیف می‌شوند. شاید «پرنده‌های هلندی» از معدود داستان‌های این روزهای بازار کتاب داستانی در ایران باشد که شکل متفاوتی نسبت به آثار در ظاهر هم شکلِ خود دارد.

عباس عبدی برای نوشتن داستان‌های کوتاه این مجموعه‌اش زبانی ساده استخدام کرده است که آن را به کوچکترین زیوری یا به اصطلاح آرایه‌ی ادبی‌ای نیاراسته است. قصه‌های این مجموعه قصه‌های کوتاهی هستند که گاه از فرط ففشردگی به تصویری زودگر اما تاثیرگذار بدل می‌شوند. آنچه که می‌تواند داستان‌های عباس عبدی در «پرنده هلندی» را برجسته بنُماید صبغه‌ی بومی این آثار است. این ویژگی گاه آنچنان برجسته می‌شود که خود به سوژه محوری داستان‌ها تبدیل می‌شود. بومیت، در این داستان‌ها استحاله‌ای می‌شود از آنچه «سنت» می‌خوانیمش، و این «سنت» رفته رفته به موضوع مجذوب کننده‌ای تبدیل می‌شود که نه تنها شخصیت‌های گردشگر در داستان را که مخاطب ایرانی را نیز مفتون خود می‌کند. برای همین باید گفت یکی از درون‌مایه‎‌های «پرنده‌ هلندی» همین چیز است که «سنت» می‌نامیمش.

داستان‌ها در بستری از رویدادهای ساده، معمولی و گاه پیش افتاده رخ می‌دهد. در آغاز داستان مخاطب با خود فکر می‌کند بنا به ریتم و تمپوی داستان، زبان ساده و معمولی‌اش  همین طور کم بودن رخدادهای داستانی، داستانی ملال آور خواهد خواند، اما به مجرد خواندن چند صفحه از داستان‌ها، همین سادگی و معمولی بودن رخدادهاست که مخاطب را متوجه اثر می‌کند.

یکی از داستان‌‌های این مجموعه با عنوان «شام ایرانی» درباره مردی است که چند توریست را به خانه‌اش می‌برد. همه چیز در صمیمیت یک خانواده‌ی ایرانی می‌گذرد. توریست‌ها مجذوب این صمیمت می‌شوند، و همین طور سنت‌های ساده پخت و پز غذا و حتی سبک زندگی و شکل و شمایل زندگی این خانواده‌ی ایرانی. غریبگی  این گردشگران ژاپنی نسبت به فرهنگ و سنت‌های زندگی ما مسئله پیچیده و تعجب آوری نیست، اما رفته رفته داستان «شام ایرانی» برای ما نیز به نوعی نوستالژی مسخ می‌شود. همه چیز ار مخاطب فاصله می‌گیرد: رفتار مهربان مرد خانواده، سفره‌ی رنگارنگ غذای همسرش، ظاهر کاملا ایرانی خانه‌ و همین طور پذیرا بودن مهمانان آن خانه. وقتی توریست‌های ژاپنی از تک تک این رویدادها عکس می‌گیرند جای خالی خودمان را در قاب‌های آن‌ها می‌بینیم و همین طور جای خالی‌مان را در پشت دوربین‌های عکاس غریبه. از این حیث باید «غریبگی» را -«غریبگی به سنت ایرانی» را- یکی دیگر از سوژه‌های محوری «پرنده هلندی» بخوانیم. آنچه در این میان بیش از همه برجسته می‌شود این است که داستان‌های در فضایی کاملا رئالیستی و بدون شعارزدگی روایت می‌شوند. همین می‌تواند نکته‌ی تاثیر گذار این رویات‌ها باشد، چرا که اگر نویسنده‌ی این داستان‌ها پیش از نگارش در فکر انتقال پیامی اینچنینی بود ما به عنوان مخاطبان ایرانی نسبت به این درون مایه گارد می‌گرفتیم، و البته که حق را هم به خودمان می‌دادیم چرا که چنین موضعی، در میان آثار هنری و همین طور مکتوب موضعی کلیشه‌ای و به شدت پر تکرار است.

این شکل از پرورش موضوع را در آخرین داستان این مجموعه که کتاب نیز نامش را از آن وام گرفته است دیده می‌شود. داستان کوتاه «پرنده‌های هلندی» را می‌توان واریاسیونی بر «شام ایرانی» دانست. ما به عنوان یک ایرانی، چطور انسانی هستیم؟ آنچه معمولا با عناویی پر طمطراق هوست ملی می‌شناسیم در لا به لای کدام یک از عادت‌های امروز زندگی‌مان مستور شده است؟ و در نهایت، هویت ملی ما چگونه متعاقب این عادت‌ها کم رنگ شده است؟

بسیاری از شخصیت‌های مخلوق مجموعه داستان‌های «پرنده هلندی» مینیاتور کوچکی از رفتارهای ماست. این کتاب بارها بارها آینه‌ای تمام قد از نگرش امروزین ما به نسبت امر میهنی است؛ آنچه که با عنوان شناسنامه تاریخی-جغرافیایی‌مان می‌شناسیم. آنچه باعث شده است این موضوع نه چندان بدیع در داستان‌های عبدی شکلی واقع‌گرایانه به خود بگیرد، جغرافیای داستان‌ها و انتخاب هوشمندانه مولف است. عبدی جغرافیای داستانش را می‌شناسد و به خوبی با چند جمله کوتاه که غالبا رویکردی غیرمستقیم دارند، فضای داستان را که در جنوب می‌گذرد، توصیف می‌کند. در داستان‌های «پرنده هلندی» ما بی آنکه متوجه باشیم وارد دنیای ساخته شده عبدی می‌شویم؛ دنیایی مملو از عادت‌های بومی و شکل‌های کوچک زندگی که یا به کل نمی‌شناسیمشان و یا فراموش کرده‌ایم.