اگر بر نقشه زمين خطي رسم شود ميان مرز غربي چین تا ساحل شرقي مدیترانه، حداقل چهار کشور مشمول آن می شوند: افغانستان، ایران، عراق و سوریه
تعلقات و وابستگي هاي اين زنجيره متنوع و پر شمارند و در يك نگاه كلي تحولات اطراف خط موصوف، بر سرنوشت هر چهار ملت تاثيرگذار است. از جمله اشتراكاتي كه اخيرا برجسته بوده، مشغوليت چهار كشور به تهديد القاعده و داعش و تقابل با آن ها است. نا آرامی های عراق و سوریه فرصتی شد برای همكاري تركيبي از چهار ملت عليه تهديدات امنيتي تا جایی که اکنون لشکر فاطمیون افغانستانی ها افتخار آزادسازي بوکمال سوريه (آخرین شهر خلافت داعش) را در حساب خود دارد.
محمد محقق معاون رييس اجرايي دولت وحدت ملي افغانستان (عبدلله عبدلله) بيش از دوسال است كه آشكارا مشاركت هموطنانش در جنگ سوريه را ستايش مي كند. او متوجه اعتبار بیرق لشکر فاطمیون بوده و در روزهاي اخير نيز آگاهانه رضایت خود از عملكرد ایشان را بيان کرده است. محقق دربرابر جنجال ها و واكنش منتقدين همچنان استوار بر موضع خود پاي مي فشارد و زير سايه اين بيرق زرد بر درستي اظهارتش در حمايت از مبارزين عليه داعش اصرار دارد. او طي سخناني در اجلاس محبان اهل بيت در تهران ضمن قدرداني از سردار سليماني و سيد حسن نصرلله گفته: «همه رزمندگانی که در این نبردها تشریک مساعی کرده اند، چه رزمندگان عراق و سوریه و چه رزمندگان ایران، افغانستان، پاکستان و جای جای دنیا که در این نبردها شرکت کرده‌اند، در حقیقت در نبرد اسلام علیه کفر و دسایس استکبار جهانی پیروز شدند و من از آنها صمیمانه تشکر می کنم.»
علي رغم رگه هاي ضد آمريكايي در سخنان محقق، افغانستان گرفتار استقرار ائتلاف آمریکا در سرزمين خود بوده و همچنين رنجور از پرچم سیاه و سفید داعش و طالبان است. اکنون پرچم زردي حزب اللهی در کنار بیرق محراب و منبر برافراشته شده كه علمدارانش شهرت قهرمان دارند. محمد محقق در عرصه سياست داخلي كشورش به رقابت مشغول است و اتصال به فاطميون مي تواند وي را نسبت به ديگر رهبران هزاره متفاوت بنماياند. انگيزه هياهوي منتقدين عليه اين موضع حاج محمد نيز بي ارتباط با رقابت هاي قدرت نيست.
افغانستان ترکیب قومی پیچیده ای دارد و در آن ميان هزاره ها هميشه مورد علاقه ويژه تهران بوده اند. هسته اوليه لشكر فاطميون نيز بقاياي سپاه محمد هزاره هاست كه ايران را پناهگاه خود مي ديدند. در دوران جنگ داخلی «بابه عبدالعلي مزاری» را نزديك به ایران می دانستند، طی دخالت ایران در جنگ ۲۰۰۱ امنيت هزاره جات اساس نگراني ایران بود و اکنون محمد محقق هزاره ضمن ابراز همدلي با اقدامات بلوك مقاومت بي ميل نيست كه حلقه اتصالي از سياست افغانستان به ايران باشد. در معادلات قدرت افغانستان هزاره ها را نمی توان نادیده گرفت اما نسبت جمعيت اقوام به صورتي است كه هزاره به تنهايي توان سرنوشت سازی ندارد. البته اشتراکات فرهنگی ایرانیان و همه اقوام افغانستان بسیار است و ايران مي تواند در تنظيم همكاري ميان اقوام موثر باشد. سامان میدان افغانستان آنچنان که کسانی از جمله حامد کرزی پشتون اذعان مي دارند، بدون مشارکت ایران قابل تصور نیست.
ائتلاف امریکا در افغانستان متوجه این جایگاه و نفوذ ایران مي باشد و همینکه بيرق برافراشته لشکر فاطمیون در سوريه فراتر از نشان گروهی رزمنده بر فضای سیاسی افغانستان سايه انداخته، نشانه اي از بسترهاي موجود براي نقش آفريني موثر ايران است. از آنجا كه طالبان پشتون با فاطميون هزاره قابل جمع نيستند، پر رنگ تر شدن خط سياسي فاطميون همچنين مي تواند اتهام پشتيباني ايران از طالبان را كم اعتبارتر كند. مهم است كه حتي بدون نمايش ميداني در خاك افغانستان، اكنون نام پر آوازه فاطميون بر سياست داخلي كشورشان موثر افتاد، بسیار زودتر از آنچه پیش بینی می شد!
