تبارشناسی موافقان و مخالفان برجام

محسن مهدیان، گروه سیاسی الف،   3960724247


این روزها فرصتی شده برای "دیدی گفتم ها..." و "ما بردیم و ما بردیم ها...".


این قبیل هیجانات طبیعی است و تاریخ مصرفش فراتر از "حاشیه نگاشت" های این چندروز نیست. اما یک نگرانی وجود دارد که این حاشیه سازی ها و بازخوانی های نادرست تاریخی، بهانه ای شود برای محو اشتباهات گذشته و دور جدید حذف عده ای از جبهه انقلاب. از روزنامه خراسان تا خط حزب الله تا صفارهرندی و بسیاری دیگر از اصولگراها طی این چند روز متهم شده اند به جاده صاف کنی برای غربزده ها. از اینجهت مناسب است یکبار همه گونه های موافق و مخالف برجام مرور شود.

به شرط اینکه جریان های سیاسی به وجدان شان مراجعه کنند، در عهد شکنی آمریکائی ها درس های بزرگی نهفته است که همه اش انشاالله ذخیره انقلاب است.

گونه شناسی موافقان برجام


باید توجه داشت که موافقان برجام یک گروه نبودند و نباید با یک تحلیل مطالعه شوند. ذیل موافقان برجام سه گروه قرار داشتند.

دسته اول غربزده های ایدئولوژیک


این گروه که بیشتر در راس دولت قرار داشتند، به جهت ایدئولوژیک، تمدن غرب و نظم نوین آمریکائی را پذیرفته بودند و اعتقاد داشتند برای نفس کشیدن در دنیای امروز چاره ای جز بستن با کدخدا نیست. این دسته عبرت امروز شان نیز در این حد است که بدعهدی آمریکا را در بداخلاقی یک فرد خلاصه کردند نه ماهیت نظام استکبار.

دسته دوم ساده اندیشان سیاسی


دسته دوم بیشتر در تیم مذاکره قرار داشتند و اگر چه غربزده ایدئولوژیک نبودند اما حقیقتا باورشان این بود که آمریکا قابل اعتماد است و می توان با آنها مذاکره و بازی برد برد تعریف کرد. این گروه با گذشت زمان واقع بین تر شدند.

دسته سوم بازیگران قدرت


این گروه خیلی برایشان نفع و ضرر قرارداد اهمیت نداشت و حمایت از برجام را کهف القدرت سیاسی شان می دانستند. این دسته در مجلس وقت بیشتر حاضر بودند و الان هم ممکن است مخالف برجام باشند و فردا هم شاید نظر دیگری پیدا کنند.

اما گونه شناسی مخالفان برجام


برخلاف تصور رایج مخالفان برجام همه شان یکدست نبودند؛ مرور می کنیم؛

دسته اول قائلان به خیانت


این گروه از مخالفان برجام اعتقاد داشتند تیم مذاکره کننده خائن و خاک فروش است. لذا در عمده تحلیل هایشان تلاش می کردند اثبات کنند تیم مذاکره کننده نفوذی هستند و ماموریت دارند نظام را متلاشی کنند. این جریان طی همان روزها بارها از سوی رهبری تذکر گرفتند و تعاریف رهبری از تیم مذاکره را برخلاف مدعای خود دیدند با این حال اعتقاد داشتند رهبری را مشاورین نفوذی و خائن دوره کردند و تدبیر امور از دستش خارج شده و مجبور است به خواسته دولتی ها تن دهد. این گروه هیچ وقت نتوانست مجوز رهبری به مذاکره با آمریکا در پایان دولت نهم و نرمش قهرمانانه و دفاع از تیم مذاکره کننده و غیره را تحلیل کند.

دسته دوم موافقان نگران


گروه دوم کسانی بودند که علیرغم نگرانی از روند مذاکرات و مفاد برجام، اعتقاد داشتند این قرارداد در نهایت، آورده بیشتری برای ما دارد و ضمنن در شرایطی قرار داریم که گریزی از ورود به این قرارداد و مذاکرات نبوده و نیست.

دسته سوم قائلان تجربه اجتماعی


این دسته که مخالف خائن خواندن تیم مذاکره بودند، اعتقاد داشتند نوک انتقاد از برجام باید سمت غرب گرفته شود نه داخلی ها. این گروه معتقد بودند مذاکرات را باید فراهسته ای تحلیل کرد. همچنین اعتقاد داشتند مذاکره با آمریکا و فرآیند کلی برجام تحت تدبیر رهبری اتخاذ شده است تا انقلاب در یک تجربه تاریخی به خودآگاهی مقاوت و ایستادگی برسد. چه انکه رمز و راز پایداری و تثبیت انقلاب در رشدآگاهی مردم است و این مهم اتفاق نمی افتد مگر با یک تجربه تاریخی.

طبیعی بود که متهم کردن تیم مذاکره به خیانت، باعث میشد این راهبرد ناکام بماند، چراکه بجای شناخت دشمن اصلی، همه توجهات به سمت داخل معطوف می شد و همه نقدها در سطح اختلافات جناحی تقلیل می یافت.

گذشت تا امروز...


و امروز روشن است که آنچه به نتیجه رسید راهبرد هسته ای رهبری بود که برپایه راهبرد تجربه سازی، هم باعث شد تیم مذاکره کننده به ساده انگاری خود پی ببرند و هم غربزده ها را همراه انقلاب کند و هم جامعه را به جهت آگاهی از ماهیت استکبار رشد دهد.
منبع:صبح نو