«ننه کاراته»؛ سیروس همتی؛ نیستان داستان‌هایی از دل و جان

سیروس همتی،   3960704126

هیچ بهانه ای برای نوشتن"ننه کاراته" نداشتم ،جز هزار بهانه. خواندن بیش از صدها و صدها داستان (رمان ،قصه،داستان کوتاه،داستانک و....) از میان این همه خواندن ،تعداد داستان‌هایی که با میل و اشتیاق خواندم بسیار کم بودند

به روایت نویسنده:

«ننه کاراته»

نویسنده: سیروس همتی

ناشر: نیستان؛ چاپ اول 1396

104صفحه؛ 4500 تومان

*****

هیچ بهانه ای برای نوشتن"ننه کاراته" نداشتم ،جز هزار بهانه. خواندن بیش از صدها و صدها داستان (رمان ،قصه،داستان کوتاه،داستانک و....) از میان این همه خواندن ،تعداد داستان‌هایی که با میل و اشتیاق خواندم بسیار کم بودند....چرا؟

گرچه تجربه‌ی نمایشنامه و فیلمنامه‌نویسی راداشتم ولی بر آن شدم تا این وادی بی نظیر و بی‌بدیل و بی‌انتها را کسب تجربه کنم، خواندم ،خواندم و خواندم. چیزهای زیادی از فنون نگارش داستان عایدم شد. وبه دردم خورد..ولی نه کاملن  "چه گفتن" و چگونه گفتن" دو سوال اساسی برای هر نویسنده‌ای است. من هم جزئی از انها....

از میان بی شمار نوشته ام هشت داستان با رویکردی امروزی را برگزیدم. هم میدانستم "چه می‌خواهم بگویم"و هم "چگونه گفتن" را یاد گرفته بودم. در بازه‌ی، کمدی و تراژدی تا انجا که در داستان "ابروی از دست رفته استاد" خندیدم... در داستان "پدر" گریه کردم... و در داستان‌های دیگر خنده و گریه توامان شد. از صفر تا صد این هشت داستان گذشتم، هیچ الزامی در گفتن مطالب بی‌الزام ندیدم. این تجربه ای است که در نوشتن نمایشنامه و فیلمنامه خیلی به دردم خورد.

خواندن کل کتاب "ننه کاراته"یک ساعت بیشتر طول نمی‌کشد و شاید کمتر ..... این ویژگی اثار راقم است، باور به این امر که، ظرفیت و حوصله و کشش یک اثر چقدر می‌تواند باشد...در دنیای امروز
در هر حال زدم به سیم اخر... "ننه کاراته"چکیده تمام اموخته ها و مشق شب‌های من است. در "ننه کاراته" چیزی که ملاک نویسنده بود: "کشش" در کنه ساده و ممتنع بودن بعنوان نمونه در داستان "ب خاطر یه نخ سیگار" این امر بیشتر از بقیه داستان ها هویداست.


ذات "ننه کاراته" ارتباط با مخاطب عام و خاص است و این که در کمترین زمان،مخاطب را جذب وسیلی اخر رابه صورت او بزند. تا جایی که پایان داستان،شروع شوک خواننده، بعد از خوردن سیلی باشد "ننه کاراته"را با جان و دل نوشتم مطمئنم و می دانم که بلاشک، بر جان و دل خوانندگان خواهد نشست.........