در روزهای پایانی سال ۹۵ به سراغ خانم گل پنج دوره لیگ برتر فوتبال بانوان رفتیم تا بیشتر از او و زندگی فوتبالیاش بدانیم. او تمام زندگی خود را خلاصه در فوتبال میداند و بزرگترین آرزویش تبدیل شدن به بهترین مربی ایرانی است. قمی در هفتم اسفندماه ۶۶ در رشت به دنیا آمد اما تاریخ تولد او در شناسنامه ۲۹ مرداد ۶۶ ثبت شده است. خانم گل فوتبال ایران به زادگاه پدری خود عرق بسیاری دارد تا حدی که میگوید اگر بهترین منطقه دنیا را به او پیشنهاد کنند حاضر نیست با مرزدشت (از توابع خمام شهر رشت) تغییر دهد.
متن گفتوگوی سارا قمی با ایسنا را در زیر بخوانید:
*بارسلونا تیم محبوب من است
عاشق رنگ آبی هستم و فسنجون بهترین غذای من است. در بین تیمهای ایرانی طرفدار تیمی هستم که بهتر بازی کند اما در بین تیمهای اروپایی، بارسلونا تیم محبوب من است. دیدار دو تیم بارسلونا و پاری سن ژرمن را نتوانستم ببینم چون در اردوی تیم ملی بودم و شبها باید زود بخوابم اما خلاصه بازی را در شبکههای اجتماعی دیدم.
*مسی شخصیت دوست داشتنی زندگیام است
در زندگی علاقهای نداشتم جای کسی باشم دوست دارم خودم باشم اما مسی شخصیت دوست داشتنی زندگی من است؛ بازی او فوقالعاده است. فوتبال علی کریمی را نیز دوست دارم.
*اسکار و سیاست را دنبال نمیکنم
تمام زندگی من در فوتبال خلاصه میشود؛ حتی اسکار را دنبال نکردم. فلیمهای ایرانی را دنبال میکنم و نیکی کریمی از بازیگران توانمند ایرانی است. علاقهای به سیاست هم ندارم و تنها شنوده هستم.
*چون فوتبال در ایران نبود با والیبال شروع کردم
از کودکی به فوتبال علاقه بسیاری داشتم و همیشه با برادرم در کوچه بازی میکردم اما چون فوتبال بانوان در ایران نبود سال ۷۷ در دوران دانشآموزی با والیبال ورزش را آغاز کردم. سال ۷۹ متوجه شدم فوتسال بانوان وارد استان گیلان شده است و من نیز در فوتسال ثبت نام کردم.
*فوتبال را با ملوان شروع کردم
عاشق فوتبال بودم. سال ۸۳ فوتبال بانوان وارد ایران شد و در اواخر سال تیم فوتبال بانوان ملوان شکل گرفت ومن ابتدا تست دادم و سپس فوتبال را با تیم فوتبال بانوان ملوان آغاز کردم و تا آخرین بازی ملوان در لیگ با آن بودم. من از ابتدا با ملوان بودم و انحلال ملوان دلم را شکست.
*گل خداداد، انگیزه من به فوتبال را دو چندان کرد
پدرم فوتبال بازی می کرد و تمام مسابقات داخلی و خارجی را دنبال می کرد و این باعث می شد فوتبال ناخوادآگاه در ذهن من باقی بماند تا زمانی که پنجم ابتدایی بودم و گل خداداد عزیزی به استرالیا و صعود به جام جهانی جرقهای در ذهن من زده شد و انگیزه من به فوتبال را دو چندان کرد. دلم می خواست همان زمان فوتبال را شروع کنم اما در ایران نبود. نترس بودن خداداد را دوست دارم و من نیز مانند او حرفم را بدون ترس میزنم.
*زمانی که از فوتبال دلزده می شدم خانواده حمایتم میکردند
در ابتدا تحصیلات برای خانوادهام مهمتر بود اما زمانی که علاقه بیحد و اندازه من به فوتبال را دیدند و شاهد پیشرفتم در فوبتال بودند حمایتم کردند و پس از دیپلم حرفهییتر کار کردم حتی زمانی که از فوتبال دلزده میشدم این خانوادهام بودند که برای ادامه راه حمایتم میکردند.
*برای تمرین ۱۲۰کیلومتر از شهر خودمان دور میشدیم
هر ورزش حرفهیی مشکلاتی دارد، ۱۰ سال گذشته برای تمرین گاهی مجبور بودیم حدود ۱۲۰ کیلومتر از شهر خودمان دور شویم. امکانات نبود و حمایت نمیشدیم و مشکلات ما برای کسی مهم نبود. اگر از مشکلات میگفتیم به ما پاسخ می داند مجبور نیستید ورزش کنید، کنار بگذارید. به تازگی شرایط ورزش بانوان خوب شده است و از آن حمایت میکنند.
*همیشه برای هدفم جنگیدم
با وجود تمام مشکلات موجود در مسیرم ابتدا حمایت پدر و مادرم و سپس هدفهایم باعث شد تا راهم را ادامه دهم و به دنبال آرزوهایم بروم. یک زمانی بزرگترین آرزوی من حضور در یک دوره اردوی تیم ملی بود و با خود میگفتم میجنگم تا به هدفم برسم. زمانی که وارد اردو شدم گفتم باید جز ۲۳ بازیکن شوم و بعد برای قرار گرفتن در بین ۱۱ نفر اصلی جنگیدم. همیشه یک هدف در فوتبال داشتم تا به مشکلات فکر نکنم و تمام فکرم هدفم بود به همین دلیل مشکلات به چشمم نمیآمد. دوست دارم زمانی که فوتبال را کنار بگذارم یک مربی بزرگ در ایران شوم.
*نگاه به فوتبال بانوان تغییر کرده است
در حال حاضر نگاه مردم به فوتبال بانوان تغییر کرده است و شرایط نسبت به چند سال گذشته بسیار بهتر شده است. مردم خبرهای بانوان را پیگیری میکنند در حالی که در گذشته اصلا چنین چیزی نبود. در دنیا معمولا به فوتبال بانوان همانند فوتبال مردان نگاه میشود و حتی بیشتر بها داده میشود ولی در ایران کمرنگتر است. اگر به اندازه مردان حمایت نمیشویم حداقل کم لطفی هم نشود و امکانات و بها داده شود تا دلزده نشویم.
*مدال علیزاده در المپیک باعث دیده شدن ورزش زنان شد
وضعیت ورزش بانوان امیدوار کننده است و مدال کیمیا علیزاده باعث دیده شدن بیشتر ورزش بانوان شده است و فکر میکنم ازاین پس مسولان توجه بیشتری خواهند داشت. اگر به فوتبال بانوان توجه کنند ۱۰۰ درصد فوتبال بانوان ایران در دنیا دیده خواهد شد.
*دوست داشتم معلم ورزش شوم
همیشه در زندگی فوتبالی خود به دنبال این بودم تا یک بازیکن معروف در ایران شوم و در زندگی غیرفوتبالی به دنبال ادامه تحصیل بودم. لیسانس تربیت بدنی دارم، در دوران کودکی بسیار علاقه داشتم معلم ورزش شوم پیگیری کردم اما گفتن استخدامی ندارند و دلسرد شدم اما حالا که در فوتبال هستم ترجیح میدهم معلم ورزش نباشم.
*پخش شدن گلم از برنامه ۹۰ پدر و مادرم را خوشحال کرد
زمانی که گل من به عنوان یکی از ۶ گل برتر سال انتخاب شد و با رای مردم سوم شدم بسیار خوشحال شدم اما خوشحالیم زمانی دو چندان شد که پدر و مادرم را از این که گل دخترشان از ۹۰ پخش شد خوشحال بودند. البیته اگر رنگ آبی و قرمز در نظر گرفته نمیشد حدسم این بود گلم دوم شود (با خنده). فوتبال بانوان پخش مستیقم ندارد و دلخوشی ما تنها همین رسانهها هستند.
*از این که فوتبال را انتخاب کردم پشیمان نیستم
اگر هزار بار دیگر به عقب بازگردم باز هم فوتبال را انتخاب می کنم واز انتخاب خود پشیمان نیستم. زندگی بدون پول نمیشود و اگر از نظر مالی تامین نباشیم نمیتوانیم مسیر را ادامه دهیم پول در حد تعادل خوب است. فوتبال برای ما منبع درآمد شده است چون تمام زندگی خود را کنار گذاشتهایم و به فوتبال چسبیدهایم و باید از فوتبال کسب درآمد کنم.