منطق ابن خلدون (جستاری در اندیشه واقعگرای ابنخلدون از نگاه علی الوردی)
نويسنده: مسعود بينش
ناشر: پژواک، چاپ اول ۱۳۹۳
۲۰۰ صفحه، ۹۵۰۰ تومان
این کتاب را
فروشگاه اینترنتی شهر کتاب تا یک هفته پس از معرفی، با
۱۰% تخفیف ویژه عرضه میکند، در صورت تمایل
اینجا کلیک کنید
****
دکتر علي الوردي، متفکر نامدار عراقي (۱۹۱۳-۱۹۹۵) موفق شد در سال ۱۹۵۰ از رساله دکتري خود در دانشگاه تگزاس آمريکا دفاع کند. استاد او پس از موفقيتش به او گفت تو بزرگترين جامعهشناس روزگار خود خواهي شد. اين پيشبيني خوشبينانه و ستايشآميز محقق نشد اما چندان هم دور از واقعيت نبود. دکتر علي الوردي يکي از برجستهترين جامعهشناسان زمان خود شد و نيز بزرگترين جامعهشناس کشور عراق و شايد هم کل جهان اسلام. او کتابهاي فراوان و صدها مقاله به رشته نگارش درآورد و آوازه او بهحدي رسيد که آثارش حتي به زبانهاي اروپايي نيز ترجمه شد. دکتر الوردي اگرچه يک جامعهشناس مدرن بود که در جامعهشناسي نوين تحصيل کرده و تخصص داشت، اما از سنت فکري-فرهنگي خود غافل نبود. به همين دليل پژوهشهاي زيادي در اينباره انجام داد. او به انديشمندان فرهنگ اسلامي توجه جدي نشان داد و بهويژه از کساني که رويکردهاي جامعهشناختي داشتند در تحقيقات خود بهرههاي زيادي برد. علاوه بر اين، ديدگاههاي جامعه شناختي آنان را نيز بهطور مستقل استخراج و بازسازي کرده و به مخاطبان امروزي و مجامع علمي نشان داد. يکي از شخصيتهاي فکري-فرهنگي که عنايت خاصي به او مبذول داشت ابنخلدون بود. او کتابي مستقل در باب اين متفکر قرن هشتم و نهم نگاشت که بسيار محققانه و ارزشمند است. اصل کتاب به زبان عربي است و عنوان "ابنخلدون، في ضوء حضارته و شخصيته" که بر تارک آن قرار دارد به اين معناست: ابنخلدون، در پرتو تمدن و شخصيت او. دکتر الوردي از پرداختن به ابنخلدون چند هدف را دنبال ميکند. اول اينکه بايد به سنت و ميراث علمي خود بها دهيم و آن را احيا کنيم. ابنخلدون نيز قطعا يکي از مصاديق مسلم اين حکم است. دوم اينکه ميتوان از ابنخلدون براي دستيابي به يک دانش جامعهشناسي بومي استفاده کرد. و در آخر هم ديدگاههاي ابنخلدون به ما کمک ميکند تا جهان اسلام گذشته و معاصر را بهتر بفهميم و درک کنيم.
از نظر دکتر علي الوردي جامعهشناسي دانشي تجربي است و نه دانشي انتزاعي و عقلي محض. بنابراين براي دستيابي به يک علم جامعهشناسي درست و کارآمد لازم است به سراغ همان جامعه خاص و مورد نظر برويم و آن را ژرف و با دقت بررسي کنيم. به همين دليل اين کاملا غلط است که ما مسلمانان مقلد جامعهشناسان غربي باشيم و آراء و ديدگاههاي آنان را صرفا ترجمه کرده و بر جوامع خود تحميل کنيم. رويکرد صحيح آن است که خودمان تلاش کنيم با توجه به سنت غني و پربار خودمان و بهرهگيري از يافتههاي غربيان و دانشهاي نوين نيازهاي علمي خود را در زمينههاي مختلف برطرف و برآورده کنيم. خود ايشان در صدد بود که همين امر را جامه عمل بپوشاند و محقق سازد.
دکتر الوردي بر اين باور است که مقدمه ابنخلدون سرشار از مطالب و قواعد جامعهشناختي است. و ما با رجوع به اين کتاب مهم با يک جامعهشناسي واقعي مواجه ميشويم. نکته مهمتر آن است که از نظر ايشان، برخلاف بسياري از ديگر انديشمندان، ابنخلدون به هيچ وجه مقلد گذشتگان خود نيست. بسياري بر اين باورند که ابنخلدون وامدار منطق ارسطويي است و روش معرفتي او در مواجه با مسايل اجتماعي و فهم پديدههاي انساني همين منطق است. دکتر الوردي سخت با اين ديدگاه مخالف است و اعتقاد دارد که ابنخلدون منطق خاص خود را دارد که تماما در تقابل با منطق ارسطويي پيشينيان است. اساسا ابنخلدون خود يکي از منتقدان جدي اين منطق است.
از نظر او منطق ارسطويي براي تحليل و تبيين پديدههاي اجتماعي ناقص و نارسا است و لذا به منطق ديگري روي ميآورد. دکتر الوردي ميخواهد منطق نوين ابنخلدون را استخراج کند و نشان دهد که يکي از عوامل اصلي موفقيت و نوآوريهاي ابنخلدون در پرداختن به مسائل تاريخي و اجتماعي همين منطق خاص اوست. اصليترين انگيزه نوشتن اين کتاب نيزهمين مطلب است و دکتر الوردي براي اثبات آن بحثهاي زياد و شواهد فراواني آورده است. او براي اين منظور حتي از جزئيات شخصيتي و رويدادهاي زندگي ابنخلدون نيز غافل نمانده است و مطالب بسيار مهم، جالب و جذابي در اين زمينه نقل ميکند.
" منطق ابن خلدون ( جستاری در اندیشه واقعگرای ابنخلدون از نگاه علی الوردی )" ترجمه کتاب دکتر الوردي نيست، بلکه تلخيصي از آن است. اصل کتاب بالغ بر ۳۰۰صفحه است و اين تلخيص از جهت حجم، در حدود نصف آن است. اما علي رغم اين، سعي شده که تمام نکات مهم و اصلي کتاب در آن منعکس شود و چيزي از قلم نيفتد. ديگر آنکه مولف کتاب با توجه به منابع فارسي که در ارتباط با ابنخلدون است، پينوشتهاي بسيار خوب و مفيدي در آخر کتاب اضافه کرده که ارزش آن را افزوده است. اين موارد فراوان بوده و تقريبا يک چهارم حجم کتاب را تشکيل ميدهند.
نکته آخري که اين روزها تذکرش خالي از فايده نخواهد بود اين است که امروزه فراوان سخن از علوم انساني بومي و اسلامي شنيده ميشود. در چنين شرايطي وجود چنين کتابهايي بسيار غنميت است. کاري که دکتر الوردي انجام داده، پژوهشي از همين نوع است. خوب است که با رجوع به چنين پژوهشهايي که پيش از ما انجام شده، پيش روي خود را بهتر ترسيم کنيم و روشنتر ببينيم. اساسا هر چقدر که بخواهيم آينده دورتري را ببينيم لازم است که از گذشته دورتري آغاز کنيم. آري! پرش بلند نياز به خيز بزرگ دارد.
* دکترای فلسفه