کد مطلب: 219857
فرهنگْ چندان «چیز» مهمی نیست
فرشاد مهدیپور، 25 اسفند 92
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۱۷:۱۶
هنگامیکه در ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم، برخی نسبت به ظهور نوعی از نوتکنوکراتیسم در ایران هشدار میدادند و تسلط فنسالارانِ عملگرا را، گونهای بازگشت به عقب توصیف میدانستند، بیشتر تحلیلها، مبنایی اقتصادی و سیاسی داشت و نمونههایش را میشد در وعدهها و عبارتهایی یافت که بازگرداندن همه اوضاع و احوال به سال ۸۴ را هدف نهایی معرفی میکرد (مثلا سخنان وزیر نفت در مورد رساندن سقف تولید به سال مورد نظر و مواردی از این دست).
در واقع نمود، اقتصاد بود و از آنجا که در چارچوب فکری مورد نظر، (داد و ستد) زیربناییترین و در عینِ حال، تعیینکنندهترین سطح بهشمار میرفت، پیداکردن شاهد و مثال از آنجا آسانتر بود. با ظهور و بروز جلوات فرهنگی-اجتماعی دولت، رفتهرفته آن نگرانی اولیه بیشتر شد، چرا که توفق نگاه سرمایهدارانه (که اولین و بزرگترین هدفگذاریاش حتی در عرصه سیاستِ خارجی، رفع تحریمها بود و نه دستیابی به جایگاه عزتمندانه برای ایران)، وجهی برای فرهنگ و مسائل فرهنگی قائل نبود و آنرا از باب منطق اقتصاد، «چیز» با ارزشی نمیدانست تا دغدغهمندانه در پیِ حل و فصل مسائلش برآید. اولین جرقه در این زمینه، شعار مردمیسازی فرهنگ بود که عملا مرادف خصوصیسازی بود و نه بیش از آن؛ یعنی پیشفرض گرفتن وجود فرهنگی والا (متعلق به طبقات برتر- براساس ثروت) و لزوم سپردن تصدیگری این عرصه، به داعیهدارانِ اصلی آن. به بیانی دیگر تقویت شبکههای بسته مافیایی روابط فرهنگی و ایجاد بسط ید برای آنها، در افزایش تولیدات فرهنگی مطلوب و خاصِ خودشان و نه توجه به عموم مردم و وظایف حاکمیت در قبال آنها. هنوز گفت و گوها در این مورد ادامه داشت که دومین موضوع بهوجود آمد و آنهم تاکید بر تجاریسازی تولیدات علمی-پژوهشی بود؛ ظاهرِ سخن، رهاساختن تحقیقات و موسسههای آکادمیک از فروبستگیهای علمی بود و باطن و نتیجه و اثر آن، مسلطساختن صنایع و کارخانهها و در یک کلام «بازار»، بر حساسترین لایه پیشرفت کشور. در واقع مساله نامحور بودن تحقیقات در ایران، ماجرای درازدامنی است که وابستهکردن آن به تجارت، حکایتی دارد شبیه از چاله درآمدن و به چاه افتادن و روشن است که هیچ تاجری حاضر نیست متکفل بخشهای بنیادین اندیشه و دانش شود و این حوزهها را نمیتوان و نمیبایست که تجارتزده کرد.
و متعاقب این موضع، از سومین تحدید فرهنگی رونمایی شد و آن هنگامی بود که در برابر انتقادها نسبت به رویه جاری دولت در حوزه فرهنگ، این سخن به میان آمد که مگر چند درصد بودجه کشور در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که باید پاسخگوی اینهمه انتقاد باشد؟! نگاهی به این فهرست بیاندازید:
• وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
• سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران
• وزارت آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
• جهاد دانشگاهی
• وزارت ورزش و جوانان
• سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور
• وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری و پژوهشکدهها و دانشگاههای وابسته یا تحت پوشش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پرشکی
• بنیاد ملی نخبگان
• معاونت علمی و فنآوری رئیسجمهور
• سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی
• فرهنگستانها و دیگر سازمانها...
هر چند که عده و عده دولت در عرصه فرهنگ بیش از اینهاست (مثلا باید نقش و توان نادیده کمیسیون فرهنگی دولت در این زمینه اشاره داشت) و بسیاری دیگر از دستگاههای فرهنگی یا زیرمجموعه دولت هستند و یا زیر نظر آن، اما اولا جمع زدن بودجه همینها نشان میدهد که دولت، چه میزان از بودجه فرهنگی را به خود اختصاص داده و ثانیا، گلوگاه اصلی تاثیرگذاری در این حوزه متعلق به اوست؛ صدور مجوزها، تنظیم آییننامهها، برگزاری جلسات نظارتی، برپایی جشنوارهها و خلاصه هر آنچیزی که به فرهنگ مطلوب و نامطلوب، رسمیت میدهد متوقف به تصمیمات وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی (و در حوزههایی دیگر وزارتخانههایی نظیر علوم، تحقیقات و فنآوری) است.
اما از آنجا که معیار اصلی اقتصاد است و نه بیش از آن و فرهنگ هم چندان چیز با ارزشی از منظر مالی-تجاری بهشمار نمیرود، اینهمه بسط ید و اقتدار و حوزه اثرِ دولت در زمینه فرهنگ، نادیده گرفته و هنگام ارزیابی هم همهچیز به بودجه یک وزارتخانه محدود میشود؛ نتیجه آن است که درصد حقیقی تصدیگری دولت در حوزه فرهنگ، نادیده باقی بماند و با این رفتارها بشود زیربار مسوولیتهای اصلی، نماند یا نرفت.
وقتی مدیریت صدا و سیما با وجود انتقاد همه حتی خودیها، هیچ تلاشی در جهت اصلاح رفتار و گفتار خود نمیکنه، جای تعجب نیست که فرهنگ در چنین جامعه یی چیز مهمی نباشه و اصلا چیزی نباشه!! (2028389) (alef-10)
بیچاره اقتصاد ملی که همه کاسه کوزه ها بر سر او می شکند.
تا چه زمان می خواهیم گول شاخص بورس را بخوریم که موشکی به بالا میرود و ما دل خوش می کنیم که به به چه اقتصاد رو به رشدی داریم!!!
لذا معیار اصلی اقتصاد هم نیست، که اگر بود، پس از سالها ، این بیمار را درمان کرده بودند.
فعلا به بهانه اقتصاد، فرهنگ نداریم و به بهانه فرهنگ، اقتصاد نداریم! (2028451) (alef-10)
مصطفی
۱۳۹۲-۱۲-۲۵ ۱۸:۴۱:۳۱
نویسنده مطلب خوب است نگاهی به کامنتهایی که اجازه انتشار در سایت الف می یابد بیاندازد. باور کنید این کامنت گذاران مردمان همین مملکت هستند و تازه مثل افسران جنگ نرم مرکزی برای سازماندهی و حمایت مادی و معنوی از آنها وجود ندارد. البته من به نوع نگاه ایشان ه موضوع فرهنگ احترام می گذارم ولی حرف من این است که این نگاه و نگاه های شدید و غلیظ تر از این امروز و در آستانه سال 1393 تنها دغدغه اقلیتی از جامعه است. ممکن است اگر به گذشته بازگردیم مثلاً 30 یا 50 سال پیش یا بیشتر اکثریت جامعه معتقد بودند که باید جامعه ر ا با ابزارهای محدودکننده و از بالا به پایین هدایت کرد ولی اکنون و با استناد به تعداد کثیری نظرسنجی و افکارسنجی و مهم تر از همه انتخابات اخیر و رأی مردم به نامزد پیروز، می توان با جرأت گفت که نگاه اکثریت مردم و یا حداقل بخش قابل توجهی از مردم ایران با نگاه سیاستگذارانی که خود را قیم مردم می پندارند متفاوت است. (2028524) (alef-10)
حالا مثلا احمدی نژاد چه گلی به سر فرهنگ زد؟ (2029225) (alef-13)
نقش صدا و سیما را در وضعیت کنونی فرهنگی نمیتوان نادیده انگاشت . سازمانی که میهمان اول خانه های مردم است و میتوانست در بهبود فرهنگی نقش موثری داشته باشد. اما بجای تزریق محتویات فرهنگی و مفید به بطن جامعه به تبلیغ مداوم چیپس و پفک و برنج و هر آنچه که رنگ و بوی اقتصادی داشت پرداخت . اینکه امروز شاهد چنین هشدارهایی نسبت به وض (2029240) (alef-13)