توراندتنویسنده: کارلو گوتزی
ترجمه: ایرج زهری
ناشر:
قطره، چاپ اول ۱۳۹۱
۱۳۲ صفحه، ۴۰۰۰ تومان
این کتاب را در تهران
فروشگاه اینترنتی شهر کتاب و در شهرستانها
پاتوق کتاب فردا تا یک هفته پس از معرفی، با ۱۰% تخفیف ویژه عرضه میکنند، در صورت تمایل در تهران
اینجا و در شهرستانها
اینجا کلیک کنید.
****
کارلو گوتزی یکی از نمایشنامهنویسانِ نامدار ایتالیایی است و نمایشنامه پنج پردهای «توراندت» نیز از معروفترین آثار اوست که با ترجمه ایرج زهری و به همت نشر قطره در مجموعه ارزندهی «جاماندهها» منتشر شده است.
کارلو گوتزی در کار نمایشنامه نوشتن نبود؛ اما اینکه چطور به یکی از چهرههای شاخص درامنویسی در تاریخ ادبیات نمایشی ایتالیا تبدیل شد، ماجرایی شنیدنی دارد. او پیش از آنکه نمایشنامهنویسی را آغاز کند به عنوان شاعری شناختهشده و محبوب اسم و رسمی داشت.
گوتزی به آثار برخی نمایشنامهنویسان هم دوره خود به ویژه «پیترو کیاری» و «کارلو گولدونی» معترض بود و نوشتههای آنها را آثاری کم مایه محسوب می کرد. او برای اثبات مدعای خود دست به کار نوشتن نمایشنامه شد و کوشید با در آمیختن واقعیت و تخیل، نمایشنامههایی ارزنده در قالب دوگانه تراژدی – کمدی بنویسد. از قضا گوتزی با همان نخستین نمایشنامهاش که با عنوان «عشق به سه پرتقال» نوشت، به شهرت رسید.
نمایشنامه پنج پردهای «توراندت» محصول دورانیست که کارلو گوتزی برای خود اعتباری در درامنویسی کسب کرده و از جمله آثار مهم او نیز محسوب میشود. داستان این نمایشنامه بدین قرار است: توراندت دختر زیبا، مغرور و خاقان چین «آلتوم»، از سر خودشیفتگی، به مردان چندان توجهی ندارد. او برای خواستگاران خود شرطی عجیب گذاشته است. هرآنکه خواهان اوست باید پاسخ چیستانی را که توراندت مطرح میکند بیابد و هرکس که پاسخ چیستان را نداند به دست جلاد سپرده میشود!
سرانجام امیرزادهای تاتار با نام «خلف» که جوانی برومند و زیرک است؛ بعد از فرار از چنگ شاه خوارزم، به چین وارد میشود. او با دیدن نقاشی چهره توراندت عاشق وی شده و طی ماجراهایی، در میان خواستگاران موفق به جوابگویی چیستانها میشود و به وصال وی میرسد و....
شخصیتهای اصلی این نمایشنامه همچون «آلتوم» خاقان چین، «توراندت» شاهزاده خانم چینی، «ادلما» شاهزاده خانم کشور تاتار و برده محبوب توراندت، «زلیما» برده دیگر توراندت، «شیرینا» مادر زلیما، «پانتالونه» منشی آلتوم، «تارتالیا» وزیرالوزرای آلتوم و «تروفالدینو» خواجه بزرگ در سرای توراندت و... اغلب تیپهای آشنا و مشخص را در گونه نمایشهای «کمدیا دلآرته» نمایندگی می کنند و این نکتهای است که در اغلب نمایشنامههایی که کارلو گوتزی نوشته دیده میشود. در واقع او نه تنها به قواعد سبک پایبند است، بلکه تیپهای ثابت چنین نمایشهایی را نیز مورد استفاده قرار می دهد.
از این بحث که بگذریم جالبترین نکته درباره این نمایشنامه که میتواند آن را برای مخاطب فارسی زبان دارای اهمیت سازد، ریشه های مضمونی آن است که با ادبیات کلاسیک ایران دارای پیوندهاییست.
اغلب ما نام نظامی گنجوی و شاهکارش هفت پیکر را شنیدهایم؛ هرچند که شاید تعداد اندکی از ما متن هفت پیکر را خوانده باشیم. به هر روی یکی از داستانهای شیرینِ هفت پیکر، حکایت شاهزاده خانمیست به نام توراندخت که شرط او برای ازدواج با خواستگارانش دادن پاسخ درست به چیستانهاییست که او مطرح میکند و هرکس نتواند جواب صحیح بدهد؛ سرش بالای دار میرود. خواستگاران زیادی به این سرنوشت دچار می شوند تا اینکه جوانی برازنده یافت میشود که میتواند پاسخ چیستان ها را بدهد و الی آخر.
ناگفته پیداست این داستان شباهت عجیبی به متن نمایشنامه تواراندت اثر کارلو گوتزی دارد. حتی نام شاهزاده خانمها یکی توراندخت است و دیگری توراندت! البته نظامی در قرن نهم میزیسته است بنابراین نمیتوانسته از نمایشنامه گوتزی که در قرن هجدهم نوشته شده تأثیر گرفته باشد.
به نظر این داستان نه از طریق هفت پیکر که از طریق کتاب «فرج بعد از شدت» که در برگیرنده مجموعهای از افسانههای حکیمانه شرقی بوده به اروپا رسیده است. در زمان شاه اسماعیل صفوی، پتی دولا کروآ یک نسخه دستنویس از این کتاب کمیاب را با خود به فرانسه برد. او این کتاب را با عنوان جالب «هزار و یک روز»به زبان فرانسه ترجمه کرد و چندی بعد نیز این کتاب به زبان ایتالیایی، آلمانی و برخی دیگر زبانهای اروپایی ترجمه شد. در کتاب فرج بعد از شدت (یا هزار و یک روز) نیز داستان توراندخت، چیستانها و شرط او برای خواستگارانش آمده، البته با این تفاوت که توراندخت شاهزاده خانمی چینیست. بنابراین فرض قابل قبول این است که گوتزی از ترجمه ایتالیایی کتاب هزار و یک روز (فرج بعد از شدت) استفاده کرده است.
ماجرای بدل شدن توراندخت به توراندت هم حکایت سادهای دارد که به مشکل اروپائیان برای تلفظ «خ» برمیگردد که در زبانهای لاتین مشابه این حرف و تلفظش را ندارند. نکته جالب اینکه این داستان دستمایه نمایشنامهای به زبان مجار هم بوده البته با تغییراتی که نویسنده بنابر ذوق خود داده است.
خلاصه اینکه خواندن و توجه کردن به نمایشنامه توراندت برای اهل ذوق، به ویژه آنها که در کار ادبیات نمایشی و تئاتر هستند خالی از لطف و اهمیت نیست؛ چراکه نمونهای از تاثیرگرفتن ادبیات غرب از ادبیات کشورماست، به خصوص اینکه نشان می دهد چطور کارلو گوتزی مضمونی برگرفته از فرهنگ و مدیومی دیگر را این چنین با توفیق در قالب کمدیادلآرته مورد استفاده قرار داده است.