به عنوان یک ناظر بیرونی و به دلایلی که عرض خواهم کرد، حضور شما در صحنه انتخابات را یکی از دلایل ناکامی جریان اصولگرا میدانم؛ هرچند همانگونه که در یادداشت قبلی (
برای محمدباقر قالیباف) اشاره شد، قهرمان این ماجرا کسی جز محمود احمدینژاد نیست؛ پدیده ای که رأی مردم را مصادره به مطلوب کرد، آن را سخاوتمندانه به پای «آقای بهاری» ریخت و با مدیریت آشفته و دامن زدن به اختلافات، بر کارآمدی جریان اصولگرا را بی اعتبار کرد؛ هرچند هرگز خود را اصولگرا ندانست!!... و اما دلایل :
۱.حضور شما در انتخابات، فضای مباحث را به سمتی برد که منجر به شکلگیری دو قطبی مرگ و زندگی در موضوع هستهای شد و آراء خاکستری و خاموش را که نگران بنبست در مذاکرات و آینده تحریمها بودند به سبد مذاکره کننده اسبق واریز نمود. توضیحات شما در خصوص فرایند مذاکرات و نقد عملکرد تیم اسبق، برای افکار عمومی اقناع کننده نبود و خواسته یا ناخواسته، بازی را به زمینی کشیدید که نه تنها برنده آن نبودید بلکه در میدان نبرد دیپلماتها، آراء محمدباقر قالیباف را نیز که روند رو به رشدی داشت دچار ریزش شدید کردید.
۲.شما با استراتژی تبلیغاتی احمدینژاد به میدان آمدید و کلام و تصویر، تداعی کننده همان رویکرد بود غافل از این که شرایط ایران ۹۲ با ایران ۸۴ متفاوت است؛ حتی سعی نکردید بخشی از عملکرد دولتهای نهم و دهم را (که احتمالا نادرست میدانید) به صورت جدی نقد کنید. خصوصا حواله دادن مردم به «ظرفیتهایی » که قرار است آزاد شود تداعیکننده «جواهرخانه خالی» احمدینژاد بود.
۳. بخشی از حامیان شما که مدیریت فضای تبلیغات را برعهده داشتند گمان میکردند با تبعیت از یک فرمول مشخص، احمدینژاد دیگری تولید خواهند کرد و در این میان حمایت تفکرات نزدیک به جبهه پایداری و سوپرانقلابیها، تیر خلاص را بر پیکر نحیف رویکرد شما شلیک کرد. خواص هم که وظیفه هدایت این آشفتهبازار را بر عهده داشتند، عملا تسلیم مطالبه بدنه جریان شدند؛ متأسفانه بخشی از این بدنه، هر سخنی جز فهم خود را با برچسبهای آماده و داغی که در جیب بغل دارد پاسخ میدهد و خواص را هم منفعل می کند.
۴.باید پذیرفت که بخشی از حامیان شما به دلیل تندخویی سیاسی و برچسب زدن به این و آن، بیش از آن که رأی ساز باشند، رأیریز هستند آنقدر با مفاهیمی چون «بصیرت» ، «انتخاب اصلح» و مشتقات «فتنه» کلنجار میروند و به سود خود مصادره میکنند که (با عرض معذرت) جامعه را دچار «تهوع سیاسی» میکنند.
۵.ورود نادرست شما به موضوع هستهای و دمیدن در تنور آن باعث شد رقیب، فرمول «تعامل با خارج- تدبیر در داخل» را برای حل مشکلات کشور، باورپذیر کند و گزینه خود را از میانه به صدر بکشاند. امیدوارم مسئولیت این اشتباه را بپذیرید و به برخی افراد که فعلا زیر علم شما سینه میزدند بفهمانید که نباید به بهانه خالصسازی انقلاب، هر کس را به چوبی برانند و با بداخلاقی سیاسی و تکیه بر شعارهای بیپشتوانه و احساس تکلیفهای بیجا، افکار عمومی را از خود برانند.