کد مطلب: 273027
والدینم نمیدانند؛ در ۲۶ سالگی شوهر زنی ۵۸ ساله شدهام!
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۱۰
جام جم سرا- جوانی ۲۶ساله، کارمند و از خانوادهای مرفهم که یک سال پیش با خانمی ۵۸ساله ازدواج کردهام. در واقع زنم ۳۲ سال از خودم بزرگتر است. البته خانوادهام خبر ندارند و حالا اصرار دارند برایم به خواستگاری بروند. ماندهام چه طور موضوع ازدواجم را بگویم.
پاسخ مشاور: فردی با این شرایط و در سن شما عموما به بلوغ کامل رسیده و علاوه بر عاقل بودن، میتواند امور خود را تدبیر و مدیریت کند و از پس مشکلات برآید و در پیچ و خم زندگی و فراز و نشیب آن، گلیم خود را از آب بیرون بکشد، بنابراین وقتی تصمیمی را میگیرد، خود را آماده تمامی پیامدها و تبعات آن میکند: از قبیل اینکه چگونه دیگران را در برابر اقدام نامتعارفش مجاب کند یا در مقابل سرزنش و خردهگیری آنان، مقاومت و ایستادگی کند.
دو راه پیش روی شماستبه علل و عوامل این تصمیم نامتعارف شما کاری ندارم، ولی به عنوان همیاری و کمک میتوانم توصیه کنم که از داشتهها و تواناییهایتان استفاده و این مسئله را به بهترین شکل ممکن مدیریت کنید. برای مدیریت و. حل این مشکل، دو راه پیش رو دارید، پاک کردن اصل صورت مسئله با جدایی از همسرتان یا مخفی نگاه داشتن وی تا ابد و راه دیگر اینکه پرده از این راز مخفی بردارید و خانوادهتان را در جریان قرار دهید.
آیا جدایی، راه حل مناسبی برای شماست؟راه حل اول با هر دو حالتش معقول و ممکن نیست، جدایی یا ادامه ارتباط به میزان علاقه و تمایل و همچنین مطلوب بودن این انتخاب برای ادامه زندگی از سوی شما، بر میگردد و تصمیمگیری شما مشروط به داشتن پاسخی مورد قبول درباره این سوالهاست که آیا حاضرید برای ادامه عمرتان، همسری داشته باشید که ۳۲ سال از شما بزرگتر است؟ (فاصله سنی به حدی است که به صورت طبیعی ایشان میتواند در جایگاه مادر برای شما باشد) و همچنین آیا میتوانید در ارتباط با وی که قطعا و یقینا همراه با آسیبها و ضررهای روانی و اجتماعی، هم برای شما و هم برای وی است، این آسیبها را تحمل کنید و آیا هر دو میتوانید متحمل این هزینههای روحی و روانی شوید؟ آیا شما میتوانید خلاءهای عاطفی و روانی خود را با همسرتان پر کنید و همچنین همسرتان با شما میتواند به آرامش برسد؟
البته قصد نداشتم به این مسائل اشاره کنم، ولی در تصمیمگیری، ملاحظه و بررسی ابعاد مختلف واقعیت زندگیتان در آینده بسیار ضروری است و آگاهی دادن به پیامدهای تصمیمات فعلی در آینده، وظیفه مشاور است. در هر صورت درباره راه حل اول، کاملا شخص شمایید که به صورت مستقل نقش اصلی را ایفا میکنید.
پشت تصمیم خود پنهان نشویدخوب است بدانید که جدایی یا مخفیکاری راه حل بهتر نیست، انسان عاقل بر سر دوراهی از بین خوب و خوبتر، گزینه خوبتر را انتخاب میکند و از بین بد و بدتر گزینه بد را انتخاب میکند که کمتر ضرر کند. در نتیجه آنچه ظاهرا بهتر و خردمندانهتر است، آشکار کردن این انتخاب است. در خور ذکر است، اقدام شما اگرچه کمی نامتعارف است اما کار غیر مشروع نیست، لذا به پشتوانه مشروع بودن میتوانید در مقابل دیگران، از عملکرد خود دفاع کنید، هر چند بیشتر احساس میشود که تصمیمی کاملا هیجانی و احساسی بوده و ممکن است به خاطر این اشکال شدیدا محکوم شوید.
از یک واسطه حکیم و خردمند بهره بگیریداز طرفی اخلاقا جلب رضایت والدین در امر ازدواج برای مرد لازم است و برای دختر شرعا و قانونا رضایت پدر شرط صحت عقد و واجب است. بنابر این پس از آشکار شدن این اقدام شما باید خانواده را اقناع کنید که به این انتخاب رضایت دهند، که بسیار بعید است و حتی ممکن است روابط شما با خانوادهتان با تنشهای جبران ناپذیری، همراه شود که توصیه میکنم به صورت تدریجی و با استفاده از یک واسطه حکیم و خردمند و معتبر و صاحب تجربه جریان را مدیریت کنید. به عنوان مثال امام جماعت مسجد محلهتان یا یک فرد آبرومند مورد قبول برای والدین و خانوادهتان.
اگر با مخالفت خانواده مواجه شدید چه کنید؟در نهایت، اگر با موافقت خانواده مواجه شدید که دیگر از فشار مخفیکاری و اصرار خانواده بر ازدواج کاسته میشود اما اگر با مخالفت آنها مواجه شدید، حتما برای تصمیم صحیحتر، به دنبال جلب رضایت و خواسته والدین باشید، چرا که توصیهها و دستورهای فراوان دینی بر این امر تاکید دارند که رضایت والدین باعث عاقبت به خیری است و از سوی دیگر نارضایتی آنها باعث نابود شدن زندگی فرزند میشود.
اگر در تعارض خواسته خود و خانوادهتان مبنی بر جدایی، توانایی انتخاب نداشتید حتما مسئله را با یک مشاور فرهیخته و پرهیزکار و آگاه در میان بگذارید و از راهنمایی او بهرهمند شوید. (حجتالاسلام علی فروتن - کارشناس ارشد مشاور خانواده/ خراسان)
هم اون رو بدبخت کردی هم خودت رو و هم خانوادت رو و هم مشاور رو.
تو مادر می خواستی یا همسر؟ اگر مادر می خواستی که هیچ کس حق ندارد به تو ایرادی بگیرد ولی اگر همسر می خواستی طبق استانداردهای ایرانی و بین المللی اختلاف تا زیر ده سال قابل قبول است نه سی و دو سال.
باز هر جور خودت راحتی.ما روال معمول و منطقی را می گوییم روال غیرمعمول در تخصص ما نیست و شاید در تحلیل اش دچار اشتباه شویم. (2917134) (alef-11)
خواننده مطلب
۱۳۹۴-۰۳-۰۶ ۰۹:۰۱:۱۵
افرین واقعا ادامه راه پیامبری دادی،همشان یکی ان غصه نخور (2917154) (alef-11)
تا دیر نشده جدا شوید (2917163) (alef-11)
چه چیزی قراره دیر بشه؟؟!!
اگه منظورت بچه دار شدنه که اون خانوم اصلن بچه دار نمیشه. (2918961) (alef-11)
البته بنده از قول حکیم خیام به این جوان میگویم به کسی (از جمله حکم جنابعالی) کاری نداشته باش هرجور خودت میدونی از زندگی لذت ببر
بر خیر و مخور غم جهان گذران
خوش باشو دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران (2918979) (alef-11)
نمیدونم چه طور میشه بدون ارزیابی رضایت دو طرف از زندگی طلاق رو تجویز کرد!! زشته واقعاً! اول باید دید دلیل ازدواج ایشون چی بوده و تا چه حد از خواسته هاشون براورده شده، شرایط و نظرات همسرشون رو ارزیابی کرد، و بعد تصمیم گرفت. (2917394) (alef-3)
بچه دار شوید وبا رضایت همسر زن دومی جوان بگیرید وزن اول هم در نکاح باشد (2917399) (alef-3)
هرجور از زندگی لدت می بری زندگی کن
خلاف شرع که نکردی
بنظرم با خانومت مشورت کن و صادقانه بهاش صحبت کن و به نتیجه مشترذک برسید (2917403) (alef-3)
تنها نظر منطقی و واقعگرایانه. اگر میتونستم هزارتا مثبت میدادم. (2918925) (alef-11)
سلام آقای محترم حقیقت رافدای احساسات وعواطف نکنیدضمن تشکرازنظرات مشاورمحترم ایشان قدری طفره رفتندبه نظرحقیرواقعیت این است که این ازدواج عاقبت نداردچون بعضی ازاهداف ازدواج که درقران به آن اشاره شده است باتوجه به سن ایشان که بالای 50سال میباشدمحقق نمی شودمانند:ارضای غرایز،تولیدوبقاء نسل .خلاصه اینکه شمادوراه دارید1-جداشوید2-ازدواج کنیدوقیدفرزندرابزنیدعذرخواهم. (2917443) (alef-3)
اگر عاشقش هستی برایش بجنگ و تمام مشکلات را بجان بخر و اگر مشکلات را نمی توانی تحمل کنی جدایی بهترین راه است
انسان با عشق زنده است بدون عشق (عشقی که از شناخت واقعی باشد نه از حوس و غرایز ) انسان چه با بزگتر چه با کوچکتر خود ازدواج کند نتیجه جدایی است
این را هم بدان جدایی فقط طلاق نیست بترس از روزی که طلاق عاطفی بگیری چون در مورد شما حرف اطرافیان فشار زیادی بشما می اورد و همه میگویند کار شما اشتباه است و ... پس مشکلات و سختی ها را ببین و در پای عشق بمان ویا جدا شو و از طلاق عاطفی جلوگیری کن (2919311) (alef-11)
به شماها چه که نظر میدید؟؟!!! (2918743) (alef-11)
جدا شوید و دیگر هرگز ازدواج نکنید.... (2918759) (alef-11)
عمر وزندگي دست خداست ولي تو ايران زندگي ها حدود 60 تا 70 است لذا اگر سن خانم درست باشه 5-6 سالي صبر کني همه چيز اتوماتيک وار درست مي شه (2918907) (alef-11)
اسم مرد ها بد در رفته (2919147) (alef-11)
بهترین تصمیم زندگی توگرفتی چون زن ها سروته یه کرباسن برفرض مثال جوون می گرفتی که چی رو مخت می رفت همون بهتر زیاد پا پیچتم نمی شه (2919383) (alef-11)
معلم - زنجان
۱۳۹۴-۰۳-۰۷ ۰۰:۱۱:۲۰
به نظر بنده حتما خانم 58 ساله مزییتی برای پسر جوان داشته که متقاعد شده با او ازدواج کند و گرنه هیچ عاقلی چنین کاری را انجام نمی داد. لذا با توجه به این یک دلیل به ظاهر ساده اما مهم، پسر جوان و عزیز ، مساله را با پدر و مادر خود در میان گذاشته و به زندگی خود ادامه دهند . چراکه گفته اند: ( الخیر فی ما وقع ) (2920125) (alef-11)
به نظر من اين ازدواج غير معقول حتما منفعتي براي اون آقا داشته و به احتمال زياد مسايل مادي مد نظر اون آقا بوده كه حتما خانم ٥٨ ساله به لحاظ مالي در وضعيت بسيار خوبي بودن كه آقا با ايشون ازدواج كرده البته آقاي جوان هم اشاره كردن كه مرفه هستن معلوم نيست اين رفاه مادي بعد از ازدواج با خانم ٥٨ ساله پيش اومده؟ كه حالا تازه يادشون افتاده به خانواده شون نگفتن. در هر صورت اين جور ازدواج ها محكوم به شكست هست و اون خانم هم حتما ميدونن براي چند صباحي اين ازدواج دوام داره و بعدش مرد جوان ول ميكنه و با پول هاي خانم مسن ميره دنبال كسي كه مطلوبش باشه. اين وضعيت تو جامعه هست و تا وقتي جوونا نتونن كار و درآمد و هزينه ازدواج و ... داشته باشن از اين جور اتفاقا مي افته. (2920543) (alef-11)