نظر منتشر شده
۹
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 225416
برمدار مهر و ماه؛
تقدیمیه​ای برای دو معلم مهربان
سجاد محقق،16 اردیبهشت 93
این یادداشت به مناسبت هفته تجلیل از مقام معلم منتشر می شود. نویسنده یکی از شاگردان استاد فرقانی است که به پاس قدردانی از زحمات وی، این مطلب را نوشته است. پایگاه خبری- تحلیلی «الف» آمادگی دارد تا یادداشت های دیگر مخاطبان را در این زمینه منتشر نماید.
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۳۷
اولین دیدارمان اواخر خردادماه ۹۰ در اتاق کارش بود.

دانشکده​ی علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی(ره). تلفنی قرار مصاحبه گذاشته بودم. سر ساعت مراجعش را مرخص کرد و آماده​ی مصاحبه شد. در طول مصاحبه کم اطلاعیم را به رویم نزد و با حوصله جواب سوالاتم را می​داد. سوالات غلطم را با ظرافت اصلاح می​کرد و بعد پاسخشان را با لطافت بیان می​کرد.

در میانه​ی مصاحبه اما، سر و کله​ی خانمی پیدا شد که بی​هوا در اتاق را باز کرد. کمی جا خورد اما به رویش نیاورد و بدون عذرخواهی گفت: دکتر!تاریخ امتحانات را که عوض کردند امتحان شما افتاده روز عروسی این دختر و با دست دخترک مغبونی را نشان داد که کنارش ایستاده بود.بعد ادامه داد امتحانش را الان بگیر که برود سراغ عروسیش و خیالش راحت باشد.

دکتر فرقانی اما با همان وقار همیشگی گفت با آموزش صحبت کنید. اگر خلاف مقررات نبود و امکان داشت حتما این کار را می​کنم. واقعیت این بود که از دلسوزی آن استاد خانم خوشم آمده بود اما از لحن صحبتش با یک مرد جا افتاده نه. به هرحال محرم و نامحرمی داریم و سن و سالی.

غروب نشده وقتی قضیه را برای پدرم تعریف کردم با صدای بلند خندید و گفت: احتمالا آن خانم، دکتر بروجردی همسر آقای فرقانی بوده که استاد همان دانشکده است. حالا تمام احساسم نسبت به آن زن هم، چیزی نبود جز مهربانی و محبت و دلیل آن صمیمیت را هم فهمیده بودم.آن روز در آن اتاق کوچک، که وقتی روبروی دکتر نشسته بودم زانوهایمان به هم می​خورد، در مورد تغییر رشته ام هم صحبت کردم و ایشان هم تشویقم کرد. کار به جایی رسید که یکسال و سه ماه بعد دوباره جلوی همان اتاق کوچک به دکتر سلام دادم. البته این بار به عنوان دانشجوی روزنامه نگاری!

تجربه​ی معلم خوب و بد را همه دارند. فقط معمولا نسبتش متفاوت است. اما تجربه​ی داشتن معلمان خاص کمی هم به قسمت مربوط است. دکتر فرقانی و دکتر بروجردی از آن دسته اساتیدی هستند که لفظ معلمی را به استادی ترجیح می​دهند. بسیاری از اساتید معمولی در صحبت​هایشان می​گویند: ما اساتید ... . اما این دو نفر خودشان را معلم می​دانند و برای معلمی ارزش قائلند.

دکتر فرقانی از روزنامه​نگاران باسابقه​ای است که برخلاف عموم اساتید در رشته​ای که تدریس می​کند سابقه​ی درخشانی دارد. چاپ چند صد گزارش در روزنامه​ی کیهان و طی کردن تمام مراحل از خبرنگار تا عضو شورای سردبیری و تیتر تنها بخشی از فعالیت حرفه​ای اوست.

دکتر بروجردی هم از سال ۷۵ عضو هیئت علمی دانشکده​ی ارتباطات علامه شده و سابقه​ی مدیرکلی روابط عمومی وزارت علوم را در پرونده​ی خود دارد.در کلاس این دو نفر اما، خبری از تبختر و دماغ فیل نیست. از خودشان کم صحبت می​کنند و تمام خوبی های جهان را به اسم خودشان ثبت نمی​کنند. ترجمه​های دانشجویان را برای خودشان کتاب نمی​کنند و برای یک مقاله از دانشجو بیگاری نمی​کشند. این​ها را نوشتم برای این که همه خوب می​دانیم در دانشگاه هایمان چه می​گذرد.

دکتر فرقانی سرساعت در کلاس حاضر می​شود. بدون ذره​ای تاخیر. شوخی و خنده در کلاسش خیلی رسم نیست، اما فضای کلاس با طراوت است. با خاطره​هایی از دوران کار در روزنامه فضای کلاس را تازه می​کند.خاطره​هایی که هیچ کدامشان تعریف از خود نیست. هدف انتقال تجربه است و آموزش. پدرانه درس می​دهد.جدی و با مسئولیت.

دکتر بروجردی اما همیشه سروقت کلاسش را شروع نمی​کند. تاخیرهای احتمالیش را با عذرخواهی سفت و سخت و توضیح علت در اول کلاس و جبران دقایق از دست رفته در آخر کلاس جبران می​کند. در کلاسش شوخی و خنده کم نیست و تنها چیزی که سراغت را نمی​گیرد خستگی است. سرکلاس حس مادر و فرزندی بر حس استاد و شاگردی غلبه دارد.خیلی از تعریف​هایش را از قول دکتر فرقانی می​گوید. به هرحال خانواده​ی سنتی ایرانی است و وابستگی زن به همسرش. حتی اگر آن زن استاد دانشگاه باشد.

گستاخی نسل ما در مقابل بزرگ​ترهایمان که می​توانند معلم و استاد هم باشند قابل کتمان نیست. اما برخوردهای متقابل متفاوت است. دکتر فرقانی انگار که از تذکر خسته و این واقعیت را پذیرفته باشد معمولا سکوت می​کند. دانشجویی که سرکلاس حرف می​زند یا به موبایل جواب می​دهد را نگاه می​کند. چین و چروک پیشانی گندمگونش عمیق می​شود و مردمان چشم​هایش به آرامی این طرف و آن طرف می​روند. وقتی دانشجوی متخلف زیر سنگینی نگاه بقیه​ی بچه​ها ساکت می​شود، دکتر دست​ مردانه و بزرگ و پرمویش را روی صورتش می​کشد و حرفش را ادامه می​دهد. اما این دست کشیدن روی صورت هم چروک پیشانی​اش را کم عمق نمیکند. یادم هست فقط یک بار یکی از بچه​ها را سرزنش کرد. پسرک داشت روی میز را با نوک خودکار می​تراشید و صبر دکتر را تمام کرد. دکتر بروجردی اما به روی خودش نمی​آورد. سعی می​کند با لبخند و مهربانی دانشجو را خجالت بدهد و اگر دانشجو ادامه داد با شوخی و خنده می​خواهد تمامش کند.

اتاق​هایشان تقریبا روبروی هم است. از پنجره​ی کوچک روی در اتاق دکتر فرقانی که نگاه می​کنی، یا مشغول خواندن است یا با مراجعی مشغول گفت​و​گوست. دکتر بروجردی اما تکه کاغذی روی پنجره​ی در اتاقش چسبانده تا اتاقش محفوظ باشد. لای در اتاقش را باز می​گذارد تا دانشجوها بدانند که آماده​ی پاسخگویی است.

دکتر فرقانی مردیست چهارشانه که همیشه کت​و​شلوار می​پوشد . چشمان درشت و ابروهای پرپشت دارد و سبیل​هایش فاصله​ی لب​ها و بینی​اش را پوشانده است. در کل تیپی مردانه دارد با تمام ابهت و جذبه​ی یک مرد. همیشه جواب سلام را با لبخند میدهد و بسیار منضبط و منظم است. حتی اگر هفته​ی آخر ترم باشد سرکلاسش می​رود. جلوی در کلاس خالی چند دقیقه​ای می​ایستد و قدم می​زند و با حسرت به صندلی​های خالی نگاه می کند و بعد برمی​گردد به اتاق کارش. سنتی است و اعتقادات مذهبی اش را پنهان نمی​کند.

مثلا اگر دانشجویی بعد از فوت دکتر معتمدنژاد، هنگام ارائه​ی مطلبش تقاضای یک دقیقه سکوت می​کند، بلافاصله می​گوید سکوت یعنی چه؟ فاتحه​ای بخوانید که سودی برایشان داشته باشد. خط و ربط سیاسی​اش را هم از اظهارنظرهایش می​شود فهمید. اما نه توهین می​کند و نه بدگویی. انتقادش را با احترام مطرح می​کند و تا حدود زیادی منصف است. خلاصه در عمل مسلمانی میکند نه با شعار. در یک کلام دکتر فرقانی عاشق معلمیست و لایق نام معلمی. دکتر بروجردی اما از یک طرف در اوج فعالیت اجتماعی است و از طرف دیگر یک زن کامل ایرانی و مذهبی. خاطرات خوشش را از حج می​گوید، نه از سفر فرنگ و ابایی ندارد که دانشجویانش بفهمند در جلسات قرآن زنانه غلط​هایشان را می​گیرد و ختم انعام دارد و ... .

جلسه​ی آخر همه را قسم می​دهد که اگر کم کاری بوده حلالش کنند و این در حالیست که هر جلسه بچه​ها را مدیون می​کند که تا وقتی مطالب را یاد نگرفته​اند از کلاس نروند. بچه​ها که پشت سر استادی بدگویی می​کنند، قسمشان می​دهد که غیبت نکنید. وقتی در مورد دکتر فرقانی حرف می​زند به جای دکتر می​گوید حاج​آقا و برای به هم نخوردن عروسی آن دختر آنقدر تلاش میکند که انگار عروسی دختر خودش هست و بعد دوباره می​شود مدیرکل روابط عمومی وزارت علوم. مطمئنا در آن​جا هم کسر شان خودش نمی​داند اگر دونفر را برای ازدواج به هم معرفی کند و فکر نمی​کند وجهه​ی مدیرکلی​ و استادی​اش خدشه دار شود.

هر چه فکر می​کنم می​بینم، این دو مهرند و ماه و ما هم بر مدار این دو در گردشیم.
 
دانشجو
۱۳۹۳-۰۲-۱۶ ۱۰:۴۴:۲۰
ای کاش از این اساتید نصیب ما هم می شد! (2128221) (alef-10)
 
م
۱۳۹۳-۰۲-۱۷ ۰۷:۴۴:۰۸
استاد بروجردی استاد من هم بوده سال87 و88 چقدر دوست دارم یکبار دیگه ببینمش استاد عزیزم دوست دارم. (2130635) (alef-13)
 
م.غ
۱۳۹۳-۰۲-۱۶ ۱۱:۵۶:۲۰
چقدر زیباست که انسان قدردان اساتید و معلم های خودش باشد . من که دسترسی به هیچکدام شان ندارم ولی همه آرزوهای خوب را برای معلم های خودم و همه معلم های خوب و زحمتکش کشورمان دارم دستشان را می بوسم . (2128460) (alef-10)
 
علی آقاغفار
۱۳۹۳-۰۲-۱۶ ۱۲:۳۸:۰۷
سلام. دست مریزاد سجاد عزیز. خوش به حالت که چنین استادانی داشتی و داری و بازهم خوش به حالت کح مانند این دو بزرگوار، پدر و مادری اینگونه داری. زنده باشی و به زودی زود، استادی شوی با همین خصیصه هایی که معلوم است از صمیم قلب باورشان داری. یا علی. (2128613) (alef-10)
 
امید محبی
۱۳۹۳-۰۲-۱۶ ۱۲:۴۲:۰۴
سلام سجاد جان
مطلب زیبایی بود
واقعا حق مطلب را ادا کردی
درود بر این دو استاد معلم شریف و بزرگوار که انصافا شاگردی شان افتخار است (2128625) (alef-10)
 
معلم
۱۳۹۳-۰۲-۱۶ ۱۵:۰۰:۲۲
شان معلم صرفا با سخن درست نمیشه ما معلمان از دولت روحانی انتظار بیشتری داشتیم که متاسفانه ................ (2129054) (alef-10)
 
ابراهیم اصلانی
۱۳۹۳-۰۲-۱۶ ۲۱:۳۵:۳۶
آرزو دارم امثال سجاد که قدردان اساتید خود است، زیاد شود تا شاید ادب و اخلاق به جامعۀ ما بازگردد. انسان های قدرنشناس به شدن در حال تکثیرند و این چنین است که داریم خیلی ارزش ها و حرمت ها را از دست می دهیم. (2129993) (alef-10)
 
علیجانی
۱۳۹۳-۰۲-۱۶ ۲۳:۰۸:۳۹
با آمدنت، هیچ تخته سیاهی، دیگر سیاه نبود ... (2130242) (alef-13)
 
مهدی فرقانی
۱۳۹۳-۰۲-۱۶ ۲۳:۵۹:۳۳
سجاد عزیز خوشبختی ما این است که دانشجویانی چون شما داریم . اگر ما این هستیم که تو می گویی، همه داشته هایمان از شماست و شما دلخوشی و انگیزه ما هستید. برای ما دعا کن که دعای جوانان پاک و بی ادعا در درگاه خداوند پذیرفته است. (2130333) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.