توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 103727
شاعره‌ای که 2 بار در حضور رهبری شعر خواند
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۰ ساعت ۱۵:۴۱
وقتی دغدغه فکری دارم و به چیزی فکر می‌کنم آن موضوع زودتر به ذهنم الهام می‌شود. گاهی حتی در شادترین لحظه زندگی، غم انگیزترین شعرم را گفتم.

جلسات دیدار شعرا با رهبر فرزانه انقلاب معمولا در ماه مبارک رمضان برگزار می شود که این شاعر خاطره جالبی از پای سفره افطار دارد و می گوید: یادم هست یک بار سر سفره افطار به آقایی که سیگار می کشید اعتراض کردم که چرا سیگار می کشد؛ آقا هم جواب من را دادند و گفتند: سیگاری‌ها در ماه مبارک رمضان تا افطار به سختی تحمل می کنند، شما کمی تحمل کنید!

"پروانه نجاتی"، شاعری از خطه شاعر خیر شیراز و دبیر زبان انگلیسی است. شعر و شاعری را از کودکی شروع کرده و از همان زمان تا کنون که 42 سال دارد همچنان این راه را ادامه داده است. اولین شعر هایش درباره دفاع مقدس و حال و هوای جنگ بوده اما خودش می گوید گاهی نوحه های حماسی هم سروده است.

این شاعر سه بار در جلسه دیدار شعرا با رهبر فرزانه انقلاب حضور داشته و دو بار هم  شعر خوانده است. شعرهایی که با تحسین رهبر فرزانه انقلاب رو به رو شده است.

هرچند که خودش می گوید: هیچ وقت برای این جلسه شعر نگفته‌ام و همیشه چند شعر را انتخاب می کنم و با توجه به حال و هوای جلسه یکی را می خوانم. هر وقت بخواهم در مورد موضوعی شعر بگویم، به ذهنم سفارش می دهم اما روی آن تاکید نمی کنم. به الهام در شعر معتقدم و وقتی دغدغه فکری دارم،آن موضوع زودتر به ذهنم الهام می شود. گاهی حتی در شادترین لحظه زندگی، غم انگیزترین شعرم را گفتم.

پروانه نجاتی چندین مقام در زمینه شعر شاعری کسب کرده و دو بار به عنوان نماینده شعر زنان جمهوری اسلامی به کشورهای بلغارستان و تاجیکستان رفته است.

فضای دیدار شعرا با رهبر فرزانه انقلاب فضای ادیبانه خوبی است. طوری که واقعا احساس می کنی در مقابل کسی شعر می خوانی که خیلی بیشتر از تو درباره شعر می داند. ایشان بر شعر مسلط اند و حافظه خوبی در این زمینه دارند. خوب شعر را گوش می کنند و اگر نکاتی داشته باشد، ذکر می کنند.  کسی موقع شعرخوانی هول نمی شود، زیرا رفتار توام با مهربانی ایشان، فضای جلسه را صمیمانه می کند.

ایشان راحت و نجیبانه با خانم‌ها برخورد می کنند. فکر می‌کنم تنها جایی که یک خانم احساس خوبی از زن بودنش دارد و حس بدی از شعرخوانی اش ندارد،این جلسات است. ایشان حتی به این مساله که خانم‌ها کجا بنشینند و زودتر پذیرایی شوند؛یا آقایان صبر کنند تا خانم ها رد شوند، هم حساس هستند و این مسایل احساس خوب و مطلوبی به خانم‌ها می دهد.

 در جلسه شعر خوانی سال 85 این شعر را خواند:

زمین ز بتكده ها پر شده ست ابراهیم
دوباره دور تفاخر شده ست ابراهیم
گرفته هزل تجمل حصار حوصله را
كه نان سادگی آجر شده ست ابراهیم
چه زود گم شده در كوچه‌های عادت
عشق زمین دچار تنفر شده ست ابراهیم...

این شاعر در مورد واکنش رهبر فرزانه انقلاب در مقابل این شعر ادامه داد: آقا از شعر تعریف کردند و در آخر گفتند فارس خودش را خیلی خوب نشان داد. (چون ما نمایندگان فارس بودیم)!

تعداد خانم‌ها همیشه در این جلسات نسبت به آقایان کمتر است. اوایل خانم‌ها 5-6 نفر بیشتر نبودند و قبل از جلسه هم چون نماز برگزار می شود و آقایان پشت سر ایشان نماز می خوانند؛ امکان اینکه خانم‌ها شخصا با ایشان صحبت کنند کمتر فراهم است.با این حال خاطرم هست، یک بار که از جلوی ما رد شدند ایستادند و با خانم‌ها سلام و احوال پرسی کردند و این حسن رفتار ایشان را با خانم ها نشان می دهد.

نجاتی می گوید: وقتی می دانی کسی در صدر مملکت هست که به شعر و شاعری توجه دارد باعث دلگرمی شعرا می شود. در مورد حاشیه های این جلسات ادامه می دهد: همیشه پیشکسوت‌ها شعر می خوانند. گاهی برخی از آنها رعایت نمی کنند و تا 12-13 صفحه شعر می خوانند، وقتی 25دقیقه از یک جلسه دوساعته به یک پیشکسوت اختصاص داده می شود؛ احساس بدی به جوانان دست می دهد.

جلسات دیدار شعرا با رهبر فرزانه انقلاب معمولا در ماه مبارک رمضان برگزار می شود که این شاعر خاطره جالبی از پای سفره افطار دارد و می گوید: یادم هست یک بار سر سفره افطار به آقایی که سیگار می کشید اعتراض کردم که چرا سیگار می کشد؛ آقا هم جواب من را دادند و گفتند: سیگاری‌ها در ماه مبارک رمضان تا افطار به سختی تحمل می کنند، شما کمی تحمل کنید!

موسس انجمن شعر زنان شیراز،در حوزه های مختلفی شعر سروده است. از شعرهای دفاع مقدس گرفته تا شعرهای عاشقانه و شعرهایی با مضامین اجتماعی اما خیلی ها او را با شعر" سفره عقد " می شناسند.

شعری در وصف مراسم عقد یک فرزند شهید:

عاقد دوباره گفت : ((وکیلم!...)) پدر نبود
ای کاش در جهان راه و رسم سفر نبود
گفتند : رفته گل... نه، گلی گم ... دلش گرفت
یعنی که از اجازه بابا خبر نبود
هجده بهار منتظرش بود و برنگشت
آن فصل های سرد که بی دردسر نبود
ای کاش نامه یا خبری ، عطر چفیه ای
رویای دخترانه او بیشتر نبود
عکس پدر، مقابل آیینه ، شمعدان
آن روز دور سفره، جز چشم تر نبود
عاقد دوباره گفت: ((وکیلم؟...)) دلش شکست
یعنی به قاب عکس امیدی دگر نبود
او گفت : با اجازه بابا ... بله ... بله ...
مردی که غیر آیینه ای شعله ور نبود

این روزها درباره بیداری اسلامی شعر گفتم که یک نوع گلوله خشم و خطاب به مسلمانان منطقه خلیج فارس است که در مقابل سرکوب مردم  و تشکیل اسرائیل دومی در بحرین ساکت نشستند.

شعری که اولش این طور شروع می شود:

کبودها، کلاغ ها، جمود تخت سنگ ها
سکوت ها، دروغ ها، بساط عار و ننگ ها
لجوج ها، عنودها، برادران دین فروش
نواده های زور و زر، تنورهای جنگ ها...

مجرد که بودم خانواده ام مطلع نبودند که شعر می گویم و به طور کلی خیلی از شعر گفتن من ذوق زده نمی شدند؛ اما همسرم این طور نیست و همیشه اولین کسی است که شعرهایم را برایش می خوانم.

آنهایی که استعداد شعری دارند یادشان باشد که ارزش‌هایی هست که ماندگار است و هنرشان را ماندگار می کند و آن ارزش‌های انسانی است پس هیچ وقت هنرشان را صرف ابتذال نکنند...
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.