کد مطلب: 215759
دین را برچسب نیازهای خود نکنیم
یوسفعلی میرشکاک، 26 بهمن 92
یوسفعلی میرشکاک در شامگاه بیستم بهمنماه در مراسم سینمای انقلاب در تالار سوره حوزه هنری سخنرانی کرد. انعکاس و انتشار شکل ناقص و تحریفشده گفتار میرشکاک در این سخنرانی، که نخست توسط یک خبرگزاری و چند پایگاه خبری داخلی و سپس توسط برخی رسانههای خارجی انجام گرفت، گلایه و اعتراض این نویسنده را در پی داشت. یادداشت زیر، متن مکتوب این گلایه است، به همراه توضیحاتی تکمیلی؛ که توسط آقای میرشکاک در اختیار الف قرار گرفته است.
تاریخ انتشار : شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۳۹
«فرد منتشر» نهتنها نمیخواهد بیندیشد، بلکه نمیخواهد به هیچ اندیشهای گوش بسپارد و در هرکجای جهان که باشد با گوشِ آکنده میشنود و با چشمِ بسته میبیند. حتی اگر سخن دلخواه خود را بشنود، هنگام بازگو کردن آن باژگونش میکند و بهعنوان استنباط، صورتی ممسوخ از آن ارائه میدهد. رسانههای دیداری، فرد منتشر را به مرتبتی از پرمدعایی رساندهاند که در مقام خبرنگار فلان خبرگزاری، آنچه را از یک سخنرانی میشنود به نحوی جرح و تعدیل میکند که انعکاس آن سخنران ننهمرده را به حیرت میاندازد که... بگذریم!
اشتباه از من است که قبول میکنم در برخی «شو»ها حرف بزنم و البته با خودم عهد میکنم که در هیچ شرایطی تن به شرکت در کمدیهایی از این قبیل ندهم. اما چون یکی از مصادیق فرد منتشر در داخل، بهجای انعکاس بی کم و کاست سخنان من، درک و دریافت ژورنالیستی خود را از آنها عرضه کرده و باعث شده است که نمونه خارج از کشور وی، تحریف را مضاعف کند؛ به ناگزیر این یادداشت را مینویسم که دیگر مصادیق فرد منتشر، بهانهای برای شلتاق نداشته باشند.
*
هیچ دینی، به شرط آنکه مسخ و نسخ نشده باشد، نیازی به سینما و تئاتر و شعر و هنر و... الخ ندارد. چگونه ممکن است ساحتی که انسان را به استغنای از ماسویالله فرامیخواند، نیازمند به سینما و موسیقی و شعر و معماری و هرچیز دیگر باشد؟ چرا باید برای «حفظ وضع موجود» این تلقی را پیش بیاوریم که دین نیازمند است؟ من کار به این ندارم که مسلمانان چرا و چگونه نیازمند شدهاند. مسلمانان هم آدمند و برای زیستن در جهان کنونی، نهتنها سینما و تئاتر میخواهند، بلکه احتمالاً به چیزهای دیگری هم محتاجند. اما چرا باید مطلب به نحوی طرح شود که نیاز آنها، به دین آنها تحویل شده و این شبهه را پیش بیاورد که دین نیازمند سینما یا تئاتر یا هر چیز دیگری است؟ اگر سینما ماهیتاً با دین و اخلاق دینی تباین و تعارضی ندارد، عناوینی همچون «سینمای دینی» به چه کار میآید؟ اگر سینما همچون آب و نان و مسکن و دیگر حوائج ذاتی انسان است و بشر فینفسه به آن محتاج، همان «سینما» گفتن کفایت میکند. اما حقیقتاً مطلب از این قرار نیست و سینما همچون بسیاری دیگر از توابع تمدن تکنیکی، از «حوائج نیستانگارانه» آدمی است و نهتنها با دین و دیانت نسبتی ندارد، به هیچوجه در زمره نیازهای ذاتی انسان نیز قرار نمیگیرد. اگر قرار باشد دین را به هر چیزی عطف کنیم، طولی نخواهد کشید که «کاباره» و «دیسکو» و «سکسشاپ» و... الخ در صف «کسب عنوان» قرار خواهند گرفت! و مگر در ترکیه برای جذب و عنایت مسلمین کابارههای ویژهای راه نیفتاده است که در آنها خانمها با پوشش اسلامی میزنند و میرقصند؟!
*
سخن من ورای مخالفت و موافقت با سینما و دیگر مظاهر تمدن تکنیکی است. من میگویم اینهمه دین را برچسب نیازهای خود نکنیم و به هر چیزی عنوان «دینی» ندهیم. قومی که سی و پنج سال پیش قصد آن داشتند که طرحی نو دراندازند و عصر کنونی را دینی کنند، اندکاندک به عصری شدن دین رضایت دادهاند و به هر چیزی عنوان دینی میدهند تا در عرف عام جا بیفتد و این مقدمه ورود به اباحه است. مبادا کسی خیال کند که من قصد مخالفت با کار و کیای اهل قدرت دارم و میخواهم با «اباحه اسلامی» از در ستیز درآیم!
سالها پیش طی چند مقاله عنوان کردم که توسعه (مدرنیزاسیون = تجددطلبی) خواه ناخواه به اباحه میانجامد. دست اندر کاران گمان بردند من با توسعه مخالفم. تفکر، اخلاق نیست که به مخالفت و موافقت تحویل شود. من میگویم اگر به نتایج و توابع کارهایی که میکنیم و عناوینی که میبخشیم توجه نداشته باشیم، چهبسا عرصه را بر خود و دیگران تنگ کنیم و در میان راه از پا درآییم و نتوانیم با نتایج سوء کارهای خود مقابله کنیم. لااقل از ماجرای انرژی هستهای که سالها مردم را برانگیختیم آن را حق مسلم خود بدانند عبرت بگیریم. ما که به هیچ وجه پروای جامعه دینی نداریم و در عرصه اقتصاد از آمریکا و اروپا هم لیبرالتر شدهایم و رضایت دادهایم که یکی ماشین یک میلیارد تومانی سوار شود و دیگری کارتنخواب باشد، چرا میاندیشیم که با عنوان «دینی» دادن به سینما، خواهیم توانست جامعه را دینی کنیم، یا جهان را به دین فرابخوانیم؟ اگر قصد اغفال جوانانِ سادهلوحی را داریم که دین را با تحزب و ایدئولوژی سیاسی اشتباه گرفتهاند، مشکلی نیست. اینها هم به محض نشستن پشت میزهای اداراتِ بی سود و ثمر و شرکت در بوروکراسی بازدارنده و مشکلآفرین، خواهند فهمید مطلب از چه قرار است. اما اگر قصد «دنیوی کردن دین» و «سکولاریزه شدن اجتماع» در میان است، کار با عنوان دینی دادن به مقولات غیردینی پیش نخواهد رفت. من نمیگویم چرا به اقتصاد دینی، چرا به معماری دینی، چرا به بیکاری، چرا به تعطیلی کارخانهها و کارگاهها نمیاندیشیم. زیرا میدانم که مدرنیزاسیون چنین اقتصا نمیکند و بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول و مناسبات تجاری و صنعتی جهان سرمایهداری که ما هم در حاشیه آن هستیم، اجازه نمیدهند به امور محال بیندیشیم. اما میگویم که «سینمای دینی» هم در زمره امور محال است. اگر به غرب اقتدا میکنیم، دست از خودفریبی برداریم و درست اقتدا کنیم. سینما سینماست و دینی و غیردینی ندارد. میشود آن را ممیزی کرد، اما اگر به جای ممیزی عنوان دینی به آن بدهیم، حاصل کار همین است که میبینیم.
من نمیگویم به آرمانها و شعارهای سه دهه پیش برگردیم. هرگونه بازگشت (به هرچه و هرجا و هرچیز) در ورطه تقدیر تکنیکی محال است. میگویم «عنوان» در اذهان بحت و بسیط «توقع» ایجاد میکند و مشکلساز میشود و هر روز و هر ماه و هر سال با بلواهای تازهتری روبرو خواهید شد. مردههای روزگار طغرل سلجوقی هم فهمیدهاند که ما در اقتصاد و سیاست و مدیریت و تجارت و بانکداری و شهرسازی و دیگر مناسبات اساسی پذیرفتهایم که به راه غرب برویم. پس عنوان «دینی» دادن به مقولات غیر دینی، شترسواری دولا دولاست. البته حاشا که به محضر بزرگان عرض کنم کار را یکسره کنید! بلکه عرض میکنم در دو دهه اخیر بسیار خوب پیش آمدهاید و دگردیسی اندکاندک در همهجا رسوخ کرده است و پرتافتادهترین عقول و نفوس هم فهمیدهاند که باید به نتایج و توابع مدرنیزاسیون گردن بگذارند و گذاشتهاند. و حتی دریافتهاند که با چه گروهی رودربایستی دارید و ناچارید که کجدار و مریز رفتار کنید، اما با «عنوانتراشی» به همان گروه مجال خواهید داد که با مصادره عرف عام و برانگیختن هیجانات ناشی از فقدان عدالت اجتماعی، زیر پای شما را خالی کنند.
*
و اما ای ننهمردهای که در آنسوی آبها نشسته و تحریف نمونه داخلی خود را مضاعف میکنی! مقالات و نقدها و تحلیل و تأویلهای سینمایی من در نشریات مختلف، بهویژه در ماهنامه گرامی «دنیای تصویر» گواه چشمانداز من در باب سینماست. من سینما را مظهر تقدیر تکنولوژیک میدانم و اگر تمام جهان به دشمنی با من برخیزند، نخواهم پذیرفت که میشود به آن عنوان دینی داد. همانگونه که نمیپذیرم موسیقی، شعر، پیکرتراشی و هیچ هنر دیگری را با چنین عنوانی میتوان دوپاره کرد. میدانم این شلتاقها در کجا ریشه دارد. من بیرون از جهان نیستم و ضرورتی نمیبینم که برخی ناسینماگران وطنی را همچون شما گرامی بدارم. وقتی میشود دو سال به «مرد مرده» جارموش اندیشید و در آن تأمل کرد، چرا باید به اخلافِ شهید ثالث و آربی آوانسیان بیندیشیم؟ وطن من هنر و اندیشه است و هر جایزهای از هر جشنوارهای به هر نافیلمی تعلق بگیرد، مرا برنمیانگیزد که به عنوان یک «ایرانی» افتخار کنم. تو میخواهی برای من وطن بتراشی؟ هموطنان من در دهکده جهانی مارشال مکلوهان پراکندهاند. من وقتی میتوانم با ژان بودریار همدل باشم، چرا باید با تو و افتخارآفرینانت هموطن بمانم؟ سینمای روشنفکرانه به همان اندازه نیستانگارانه است، که سینمای دینی. یک فیلم، یا فیلم است (از هر حیث) یا نیست. الباقی دعویها لاف و گزاف و خودفریبی است. میدانم که تو سر درنمیآوری، اما میگویم که شاعرِ بهظاهر دینی و جزماندیش و متعصب و مدافع کیش و مذهب در ادبیات فارسی، ناصرخسرو علوی قبادیانی است؛ اما هیچکس در پهنه زبان فارسی با او سر و کاری ندارد، زیرا او شعر (هنر) را وسیله و ابزار تلقی کرده است. اما حافظ که هیچیک از اوصاف ناصرخسرو را ندارد، در میان فارسیزبانها «لسانالغیب» عنوان گرفته و همدل و همزبان همه است.
تو نمیفهمی، ایکاش اینهایی که در همین حوالیاند بفهمند که هیچ هنری ابزار نیست و نمیتوان آن را ظرف تهی تلقی کرد که مظروف در آن میریزند.
*
به صدر مقال خود برگردم. «فرد منتشر» چه مدعی دین باشد، چه مدعی آزادی، از «آزادگی» بیبهره است و هنر و اندیشه، درختانی هستند که جز در ساحت آزادگی نمیرویند و به برگ و بار نمینشینند. و دریغا که در ورطه نیستانگاری در سراسر جهان، غالباً کسانی متصدی سامان دادن به هنر و اندیشهاند که مظاهر فرد منتشرند و گمان میبرند با تحریف و مسخ سخن اهل درد، به حفظ وضع موجود کمک میکنند.
من از نسیم سخنچین چه طرف بربندم؟
چو سرو راست در این باغ نیست محرم راز
«وقتی میشود دو سال به «مرد مرده» جارموش اندیشید و در آن تأمل کرد، چرا باید به اخلافِ شهید ثالث و آربی آوانسیان بیندشیم؟»
خیلی یاداشت خوبی بود. (1973916) (alef-13)
به خاطر این که از فیلم جارموش تعریف کرده خوب بود یا این که شهید ثالث رو بد دونسته؟!!
آقای میرشکاک در امتحان صداقت هم خیلی پیش از این رد شده، خودش خوب به یاد داره .... (1974463) (alef-13)
به خاطر هر دوتایش.
والا تا آنجا که من میدانم میرشکاک همیشه چوب صداقت و فردیتش را خورده. البته این چوب ها و حرف هایی مثل کامنت شما در این درویش مولا اثری ندارد. (1974672) (alef-13)
راجع به قسمتهای هنریش حرفی ندارم چون سرم در نمیاد! ولی کی گفته ما در اقتصاد و بانکداری راه غرب رو رفتیم؟ اصلا هم چنین چیزی نیست! وقتی دولت و بخش نیمه دولتی 70% اقتصاد ایران رو در اختیار داره این راه غربه؟ این لیبرالیزمه؟ به نظر من هنرمندان باید از تاریخ عبرت بگیرن و راجع به مسایلی که سوادش رو ندارن اظهار نظر نکنن! (1975348) (alef-13)
ما که یادمون نمیاد (1974775) (alef-13)
آقای میرشکاک این که هنر است بعضی از آقایان میخواهند فیزیک و شیمی را اسلامی کنند (1973939) (alef-10)
الیاس حمیدی زاده
۱۳۹۲-۱۱-۲۶ ۰۹:۳۳:۴۴
این حرفهای ایشون خیلی سنگینه.... دقیقا مشابه همین استدلال را برای علوم انسانی هم میشه بکار برد که اسلامی و غیراسلامی نداریم و این برخلاف روح جریانی است که از اقای میرشکاک حمایت کرده و یا او از ان حمایت کرده... ذهن پرسشگر من در بسیاری از جاها با استدلال های ایشان همراه هست ولیکن این ناهمگونی و شکاف معرفتی جای سوال است. (1973957) (alef-10)
من همیشه این مشکل را داشته ام که موضع واقعی و روشن ایشان چیست. هر ازچند گاهی پیدایشان میشود و اصطلاح جدیدی ( فرد منتشر!) رو میکنند و خود میگویند و خود تشکیک میکنند...... (1975455) (alef-13)
قابل توجه مجلسیان محترم (1974022) (alef-13)
سینمای دینی مثل همان بانک اسلامی است که دست ساز افراطی هابوده.و کم تر کسی آن را پذیرفته. همه می دانند سینما فقط می تواند ملی باشد نظیر رسانه ملی یعنی با اخلاق و هنجار ورفتار و افکار(فرهنگ) مردمان این سرزمین سازگار گردد.البته اگر در عمل چنین شود. (1974075) (alef-13)
حالا این سوال برای من پیش اومده که این فرهنگ ملی که میفرمایید فرهنگ ملی شماست یا فرهنگ ملی من است؟ چون تا اونجا که من میبینم رسانه ملی حتی مردم تو خیابون رو هم با سانسور نشون میده! (1975353) (alef-13)
چه تشبیه استادانه ای کردی
واقعا که بانک هامون شورش رو در اوردن و واقعا از بیخ غیر اسلامی هستن (1975530) (alef-10)
این سخن که ما در هنگامه انقلاب و جنگ به دنبال چیز دیگری بودیم ولی چیز دیگری از آب در امد را میپسندم اما این که گویی نمونه دیگری در تاریخ داریم که دراین فرصت کم و زیر بار این همه فشار خارجی و نابخردی غالبا غیرعامدانه داخلی به منزلی مبارک رسیده باشد، موافق نیستم. به هر حال این مدیریت و نیروها وافراط و تفریطها عمدتا محصول خود ماست که از ماست که برماست. نمی شود کسی را تقبیح کرد یا خیلی ایده ال گرا بود. معمولا بعد از گذر شور و شوقها و انقلابی گریها دوران نظم و ساماندهی و احیانا تاثیر گذاری عمیق (اگر حرف متفاوت و مفیدی برای بشریت داشته باشیم که به نظرم داریم)در جهان آغاز می شود و ما هنوز به آن دوران نرسید ه ایم ولی چندان هم نباید ناامید بود. در مورد سینما و تصویر به نظر می آید اینها ابزارهای توانمندی برای بیان افکار، احساسات، نگاههای مختلف به جهان هستی می باشند که اتفاقا نقطه قوت نظام ما می باشند. شاید منظور آقای میرشکاک استفاده خارج از قاعده ازسینما برای نگاه دینی است و سرپوش گذاشتن بر کم کاریهای ما در سایر عرصه های دین باوری است که ممکن است به تهی شدن ارزشهای دینی و فرمالیسم در حوزه هنر و سینما منجرشود که چنین رویکردی درست است. ولی اگر منظور ایشان این است که سینما را فرزند نامشروع تجددگرایی مستهجن بدانیم که در هر صورت ورود در آن با نگاه دینی به فروپاشی ارزشهای دینی منجر می شود با چنین رویکردی موافق نیستم (1974260) (alef-13)
ناحماسه
۱۳۹۲-۱۱-۲۶ ۱۲:۳۱:۵۴
تو میخواهی برای من وطن بتراشی؟ هموطنان من در دهکده جهانی مارشال مکلوهان پراکندهاند. (1974261) (alef-13)
ما متوهم ترین ملت معاصر هستیم . (1974284) (alef-13)
شاگرد
۱۳۹۲-۱۱-۲۶ ۱۲:۵۶:۵۹
میرشکاک دلم برات تنگ شده استاد عزیزم (1974327) (alef-13)
استاد اگر حرف حسابی دارید لطفا به زبان ما بگید و مختصر و مفید همراه با دلایل تا ما هم بفهمیم ! فرد منتشر یعنی چی؟
یک جوری از تقدیر تکنولوژی صحبت می کنید انگار دارید از قادر متعال صحبت می کنید ! برادر تکنولوژی و هنر هم وجه ابزاری دارند اما با هر ابزاری هر کاری نمی شود کرد. (1974423) (alef-13)
خدا پدر فرد منتشر رو بیامرزه که باعث شد این حرف ها از نهانخانه استاد بیرون بیاد و ما هم بعد از مدتها یه چیز جدید یاد بگیریم
استاد مخلصیم (1974579) (alef-13)
جالبه که آقای میرشکاک در مقاله اخیرشون دیدگاهی رو نقد کرده که خود ایشون سی سال حامی سرسختش بوده .
یا آقای میرشکاک با چندی تعقل و تفکر دریافته که مسیری که قبلا پیموده راه به ترکستان کنونی فرهنگ این مملکت داشته یا آینده نشان خواهد داد که نباید این مقاله حاج یوسف میرشکاک رو جدی گرفت و در برای ایشان و هم کیشانشان کماکان بر همان پاشنه سابق می چرخه .
سالها بود که هنرمندان وارسته این سرزمین فریاد و وامصیبتا سر می دادند که دوستان هنر خود بر گرفته از روح و ضمیر پاک و الهی انسان است و نیازی نیست شما برای آن مرز تعیین کنید و آن را به دو بخش اسلامی و غربی تقسیم کنید ولی کو گوش شنوا . ولی حالا می بینیم که یکی از همان دوستان داره چنین حرفی که سی سال نشنیده گرفته شده رو تکرار می کنه . باید دید در آینده به کجا می رسیم ... (1974605) (alef-13)
استاد مرعوب و معتقد به جبر فناوریست. (1974943) (alef-13)