نظر منتشر شده
۷
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 221185
نامه ای به آقای سیروس مقدم
بخش تعاملی الف - اویس خادملو
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۳۸
من میخواستم این نامه به شخص آقای سیروس مقدم برسد و ایشان آن را بخوانند ولی نمیدانم چگونه باید به دستشان برسانم لذا از الف میخواهم این خواسته ی مرا برآورده کند.

جناب آقای سیروس مقدم عزیز
سلام علیکم
من اویس خادم لو اهل شهرستان گلوگاه مازندران، شرقی ترین نقطه ی این استان هستم. اخبار این چند روزه در مورد سریال پایتخت به کارگردانی شما را پیگیری می کنم. در خبرها انتقادات و موضع گیری هایی که از این سریال می شود را می شنوم و پیگیری می کنم. راستش آقای مقدم من این نامه را به شما نوشتم تا از شما تشکر کنم اما نه این که به سریال شما انتقاد نداشته باشم. سریال پایتخت را از همان سری اول آن تا امروز که وارد سری سوم شده با دقت دنبال کردم. طرح و ایده ی خوبی است. مشکلات یک خانواده ی معمولی که به دنبال خوشبختی است. به خاطر این کار نو به شما تبریک می گویم.

من خودم ساکن شهر محرومی به نام گلوگاه هستم. شهری که حتی یک واحد تولیدی بزرگ وجود ندارد که ایجاد اشتغال کند. شهری که جوانان آن نان خود را از روی دکل ها درمی آورند و هر ساله تعدادی از جوانان این دیار بر اثر برق گرفتگی پرپر می شوند. خوب چنین مشکلاتی را باید نمایش داد و این جز با تلاش شما و همکارانتان میسر نیست. اما بر اساس فرمایشات حضرت آقا که می فرمایند در کنار نقد سازنده نکات مثبت را هم تاکید کنید لازم است از تلاش هایی که برای معرفی استان مازندران و فرهنگ فاخر آن به عمل آورده اید نهایت سپاس را داشته باشم. بیان مهمان نوازی های مردم این دیار، معرفی موسیقی فاخر منطقه، ارزش های والای انسانی مانند احترام به والدین، معرفی عشق و علاقه مردم به کشتی، از خودگذشتگی ها و بسیاری مسائل که در این مجال نمی گنجد نشان دهنده ی عمق فرهنگ و منش مردم مازندران است.

در کنار این نکات و نقاط بارز و مثبت پایتخت ۳ برخی نقاط ضعف هم وجود دارد که شایسته است با زبانی نرم و منطق استوار به آن پرداخته شود. من تنها به یک نقطه اشاره می کنم و بس. شاید احساس شود که در برخی اوقات لهجه و گویش این دیار مورد تمسخر قرار گرفته که این مورد یکی از مسائل اشاره شده در انتقادهای این چند روزه است و شایسته است در این موارد کمی دقت عمل بالا رود. خواستم این مسائل را بگویم تا تنها از پایتخت نقد به جا نماند تا ما بدانیم سیروس مقدم در کنار شاد کردن مردم در ایام نوروز به رسالت کاری خویش پایبند بوده و انبوهی از مسائل و نکات روزمره ومهمی که غافل می ماند را به ما گوشزد می کند.

به امید موفقیت روزافزون نظام جمهوری اسلامی ایران
کلمات کلیدی : اویس خادم لو
 
یک ایرانی مازندرانی
۱۳۹۳-۰۱-۱۰ ۱۱:۳۰:۴۶
من از آقای سیروس مقدم و جناب تنابنده تشکر میکنم که سریالی به این زیبایی و سرگرم کنندگی را ساختند و به موضوعات خانوادگی با این ظرافت پرداختند . به نظر من پیش و بیش از خیز برداشتن برای هر نقدی چه نرم چه سخت باید به طور همه جانبه اثر را مورد توجه قرار داد . بسیاری از نقد ها در این چند روز که از پخش این سریال میگذرد1- یا جوی بوده است یعنی چون جدیدا رسم است برای هر کنشی واکنشی نشان دهند ما نیز خودی نشان دهیم . 2- یا یک سویه بوده است یعنی مثلا از هزار آیتم یک سریال که مورد توجه سازنده بوده به دو آیتم توجه زیادی نشده است و شاید حتی مورد کم لطفی قرار گرفته و منتقد به رغم استیلای آن همه نکته مثبت فقط همان یک یا دو مورد در بوق و کرنا میکند .
دوستان عزیز این سریال اول از همه یک سریال ایرانی ست سریال یک خانواده ی معمولی که همیشه جلوی چشم ماست و بی خجالت خانواده ی خود ماست که درگیر یک قران و دوزاریم درگیر بیماری پدران و مادرانمانیم بلند پروازیم شکست میخوریم پیروز میشویم بد می آوریم و ..... اما نکته زبان طنز این سریال است چرا ما لوازم و توابع زبان این سریال را در نظر نمیگیریم ؟ من یک مازندرانی ام و از لهجه ام خجالت نمیکشم به خاطر همین لهجه ام است که من مازندرانی ام و آن یک دگر ترک و بلوچ و لر و اصفهانی و تهرانی و ... مگر بهروز پیرپکاجکی زیر آسمان شهر با آن همه بلاهت و حماقت و چاخان ما را به این نتیجه رساند که تهرانی ها این گونه اند ؟ یا خانم شیرزاد ساختمان پزشکان با آن همه گیجی ما را به این نتیجه رساند که منشی ها این قدر بی حواس و گیجند ؟ خیر و قطعا خیر . به جای این همه مداقه ی بی مورد خودمان را راحت بگذاریم تا پیام اصلی فیلم را دریافت کنیم آنجا که یک راننده تاکسی تهرانی تا به حال پایش به رستوران گردان برج میلاد نرسیده آنجا که درگیری مردم با شرکت های بیمه را نشان میدهد آنجا که تلاش یک خانواده را برای ضبط و ربط پدر آلزایمری شان نشان میدهد بی آنکه به خانه ی سالمندان فکر کنند . آنجا که فقر را به تمسخر میکشد تا ما را برای تحمل این روزهایمان یاری دهد . (2045386) (alef-13)
 
محمد
۱۳۹۳-۰۱-۱۰ ۱۳:۲۵:۵۸
نظر خوب و جامعی بود. مردم نباید فقط به نقاط منفی فیلم توجه کنند ثانیا تفاوت گویش و لهجه مورد استفاده در فیلم با لهجه اصلی رو فکر کنم فقط خود مازندرانی ها متوجه شوند من که اصلا متوجه نشدم . (2045624) (alef-13)
 
محمدرمضانی
۱۳۹۳-۰۱-۱۰ ۲۲:۲۲:۰۰
خب عزیزمن لهچه همه شهرهاوروستاهای ماباهم فرق دارند اینکه ازلهجه محلی خاصی دریک فیلم استفاده شود که مسخره کردن ان لهجه نیست بلکه مطرح کردن وتبلیغ ان لهچه است بنده شخصا لهچه مازنی را دوست دارم وازشنیدن این گویش زیبا لذت میبرم (2046382) (alef-13)
 
مرتضی
۱۳۹۳-۰۱-۱۱ ۱۴:۰۳:۰۱
ای کاش قدری یاد بگیریم. احسنت به شما... (2047306) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۰۱-۱۱ ۱۴:۵۸:۲۳
ما ببر مازندران شنیدیم ولی پلنگ مازندران نشنیده بودیم. آقای مقدم! آیا پلنگ در جنگل زندگی می کند؟ (2047385) (alef-13)
 
پيام
۱۳۹۳-۰۱-۱۱ ۱۸:۲۱:۰۸
بابا مهران مديري تو شبهاي برره . اومد در كنار يه لهجه من در آوردي لهجه جانثار رو تركي انتخاب كرد . فردي چاپلوس و سالوس و متملق محض ، اهل دسيسه و فريب و رباينده دختر باكره سالار خان ( سحر ناز ) . دائم ورد زبانش اي شليل . اي هلو ... اي پامادور ( به تركي يعني گوجه فرنگي ) بود . البته مديري كار بدي كرد . اما من ترك زبان واقعا" احساس نكردم كه مديري قصد اهانت به قاطبه ترك زبانان ساكن در آذربايجان شرقي و غربي ، اردبيل و زنجان و همدان و قزوين و تهران و غيره را داره . فكر مي كنم ديگران هم چنين احساسي نكردند . لااقل من بازخورد معترضانه نديدم . كافيه همگي يه خرده جنبه مون رو بالا ببريم . در غير اينصورت هيچ فيلمي ساخته نميشه .

تازه اگه قرار به اعتراض باشه ، ما مردها بايد به انميشين سازها و سرايندگان اشعار كودكان و نويسندگان كتابهاي كودكانه اعتراض كنيم كه چرا هميشه حيوانات نفهم و نجس و خون خوار و حيله گر و خبر چين رو به مردها منتسب مي كنند مثل آقا سگه ، آقا خره ، آقا ديوه ، آقا گرگه ، آقا خرسه ، آقا روباهه ، آقا كلاغه!!!؟؟ ازون طرف هر چي ماه و ستاره است منتسب به خانمهاست آهو خانم ، پروانه خانم ، خورشيد خانم ، ستاره و فرشته و ساحل و دريا و مهتاب و زيبا و رز و غيره ... بنظرم شاعر و نويسنده منظوري ندارند بالاخره حيوانات هم از نر و ماده بوجود اومدند ديگه . ولي نقش آقايون حيوانات هميشه منفيه . (2047629) (alef-13)
 
ابراهیم
۱۳۹۳-۰۱-۱۱ ۱۹:۰۲:۰۲
یکی از زیباترین لهجه هایی که من دیدم لهجه مازندرانی است. واقعاً شیرین است سریال پایتخت یک کار زیبایی کرده (جدا بر لزوم حفاظت محیط زیست) معرفی فرهنگ و گویش مازنی است. مگر جز این نیست که مردمان این خط زیبا شادند و همیشه طنز را چاشنی گفتار خود می کنند. زیبایی این گویش را در کنار لهجه های زیبای دیگر بوشهری-آبادانی- مشهدی و ... میبینم. مردمانی با مهر و زبان زیبا که هر کسی را دیدم جز نیکی و تمجید از این گویش و مردم یاد نکرده است. مردمان وطنم فکرهایتان را شستشو دهید و بنگرید به خویش که چه زود رنج شده اید. (2047690) (alef-13)