کد مطلب: 236070
اتفاقات 2008 در کمین بانکهای ایرانی؛
معضل دارایی های سمی، گریبان سیستم بانکی ایران را نیز می گیرد؟
بخش داخلی الف، 8 مرداد 93
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۱۷
پس از نقش مخرب دارایی های سمی در بروز بحران در سیستم بانکی امریکا در سال ۲۰۰۸، اینک زمزمه های شیوع دارایی های سمی در سیستم بانکی ایران نیز شدت گرفته است.
رئیس سابق انجمن حسابداران ایران در گفتگو با تجارت فردا با اشاره به وجود «داراییهای سمی» در ترازنامه بانکهای کشور، به اثرات منفی این معضل بر جریان نقدینگی و تامین مالی کشور اشاره کرده و این مساله را یکی از دلایل تشدید رکود تورمی در اقتصاد ایران عنوان میکند. غلامرضا سلامی با تاکید بر این موضوع، توضیح میدهد که با وجود حجم بالای نقدینگی، در سطح خرد بنگاهها با مشکل سرمایه در گردش و نقدینگی مواجه هستند و دلیل این مساله نیز، «حبس شدن جریان منابع توسط بانکها» است که در سالهای اخیر، نقش واسطهگری خود را کمرنگ کردهاند. به گفته این کارشناس حوزههای مالی، بخش عمدهای از سودآوری بانکها در سالهای گذشته به دلیل ورود بانکها به بازار املاک و مستغلات در سالهای اخیر و افزایش شعب آنها بوده است که با افزایش ارزش داراییهای ثابت، به شکلی غیرواقعی بیانگر سودآوری آنها بود. در حالی که این کار موجب شده هم نسبت داراییهای آنها از سقف تعیینشده بیشتر شود و هم در صورت فروش، ارزش این داراییها بسیار کمتر از ارزش ثبتشده آنها خواهد بود.
■■■
اگر اجازه دهید گفتوگو را با مفهوم داراییهای سمی شبکه بانکی آغاز کنیم و بحثی که اخیراً از سوی آقای آخوندی مطرح شده است. چه زمانی داراییهای بانکها به پول سمی تبدیل میشود و چرا این موضوع برای اقتصاد کشور هشدارآمیز است؟برای مقدمه، باید توجه داشته باشید که اصولاً نقش بانکها در یک سیستم اقتصادی، «خلق پول» است که از طریق واسطهگری وجوه صورت میگیرد. یعنی زمانی که بانک مرکزی اقدام به انتشار «پول پرقدرت» با تغییر یکی از اجزای پایه پولی خود میکند، نقدینگی جدیدی در اقتصاد ایجاد میشود که بخش عمده آن، به شکل سپردههای کوتاهمدت یا بلندمدت نزد بانکها درمیآید. مکانیسم تبدیل پایه پولی به نقدینگی، ضریب فزاینده پولی و واسطهگری وجوه بانکها (دریافت سپردهها و پرداخت تسهیلات) است. بنابراین، نقدینگی به میزان بسیار زیادی (به جز اسکناس و مسکوک موجود در دست افراد) به شکل سپردهها در اختیار بانکهاست. به طور معمول، بانکها حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد از سپردههای دریافتی خود را به شکل تسهیلات، در اختیار متقاضیان منابع قرار میدهند که از این طریق، گردش مالی اقتصاد و جریان تامین منابع، به حرکت میافتد. بنابراین نقش سیستم بانکی در گردش نقدینگی، مشابه قلبی است که خون مورد نیاز اقتصاد را به جریان میاندازد و بدون وجود این مکانیسم، حرکت اقتصاد متوقف میشود.
حال، اگر بخشی از منابع بانکها به طریقی حبس شود، در اصطلاح گفته میشود که تبدیل به پول سمی یا مسموم شده است. مثلاً تصور کنید بانکها، منابع حاصل از سپردههای دریافتی خود را در اختیار شرکتهای زیرمجموعه و وابسته به خودشان قرار دهند تا آنها با این وجوه در بازارهایی مثل سهام، اوراق بهادار یا بازار ملک، سرمایهگذاری کنند. این موضوع میتواند باعث شود بخشی از نقدینگی، از چرخه اعتبار خارج شود و داراییهای بانکها تبدیل به پول سمی شود. یا میتوانیم این موضوع را تعمیم بیشتری بدهیم و به اعتبارات غیرقابل وصول بانکها اشاره کنیم. در صورتی که بانکها منابع سپردههای خود را در اختیار واحدهایی قرار دهند که منابع را به بانک بازنگردانند، گفته میشود این وجوه «بلوکه» شده و بخشی از دارایی بانکها تبدیل به دارایی غیرواقعی شده است. مثلاً زمانی که بانکها تسهیلاتی را به سوله یا کارخانه ساختهنشدهای اعطا کنند یا اینکه آن را در اختیار شرکتهای بزرگ زیانده قرار دهند، حجم «مطالبات غیرقابل وصول» یا در اصطلاح متداول، «مطالبات معوق» در ترازنامه بانکها افزایش مییابد. در نتیجه، هم خطر ورشکستگی بانکها و افزایش ریسک کل اقتصاد افزایش پیدا میکند، هم چرخه تامین مالی با استفاده از منابع سپردهها دچار اختلال میشود. این پول به شکل آب راکدی درمیآید که به دلیل جریان نداشتن، کارایی خود را در اقتصاد از دست میدهد.
موضوع دیگری که در خصوص داراییهای بانکها به آن اشاره میشود، نسبت کفایت سرمایه آنهاست. چرا مساله کفایت سرمایه هم در امتداد داراییهای سمی بانکها قرار میگیرد؟نکتهای که در تعیین استانداردها برای نسبت «کفایت سرمایه» مطرح میشود این است که وقتی یک بانک تمام عملیات خود را با اتکا به منابع مردم انجام میدهد، آن بانک دیگر بانک سالمی نیست. چرا که به صورت اصولی، یک بانک باید نسبتی از تسهیلاتی که پرداخت میکند، از منابع خودش باشد. در استانداردهای جهانی مثل قوانین کمیته بال ۳ این نسبت معادل ۲۰ درصد تعیین شده است. کمیته بال نهادی بینالمللی است که مقررات نظارتی بانکداری در جهان را تدوین میکند. در بال ۲ البته نسبت فوق که تحت عنوان نسبت کفایت سرمایه شناخته میشود، معادل ۱۲ درصد تعیین شده بود که در قانون بازنگری شده و اکنون، به ۲۰ درصد افزایش یافت تا ریسک فعالیت بانکها که گفته میشد یکی از دلایل بروز بحران مالی اخیر در جهان بود، کاهش پیدا کند.
این نسبت در حال حاضر در ایران چقدر است؟برای بانکهای مختلف با هم تفاوت دارد اما در برخی از بانکها حتی از صفر درصد نیز کمتر است و در برخی از بانکها نیز زیر سه درصد است. در بانکهای دولتی هم متوسط نسبت کفایت سرمایه کمتر از پنج درصد است. وجود نسبتهای کفایت سرمایه پایین، ریسک صاحبان سرمایه را بالا میبرد و در واقع، ریسک فعالیت بانکها به عنوان بنگاههای اقتصادی را از صاحبان آنها گرفته و به سپردهگذاران منتقل میکند. مساله دیگر در این رابطه، این موضوع است که برخی از سپردههای بانکها نه توسط شرکتهای وابسته سرمایهگذاری میشود و نه به صورت وامهای بیبازگشت درمیآید، بلکه توسط خود بانکها تبدیل به داراییهای غیرمولد و سرمایه ثابت به عنوان مثال با افزایش تعداد شعب میشود. بر اساس استانداردها، نسبت داراییهای غیرمولد یک بانک به منابع در آن، نباید از درصد معینی بیشتر باشد که متاسفانه این نسبت هم در هیچ یک از بانکهای داخلی رعایت نشده و حجم بالایی از منابع آنها تبدیل به داراییهای ثابت و غیرمولد شده است.
با توجه به بحث قبلی که مطرح فرمودید مبنی بر اینکه نسبت کفایت سرمایه بانکها پایین است و این بحث که میزان داراییهای ثابت بانکها از سقف معیار بیشتر است، آیا نمیتوان راهحلی را به این شکل تدارک دید که داراییهای ثابت و املاک بانکها به سرمایه آنها تبدیل شود تا این مسائل برطرف شود؟بر اساس مقررات کمیته بال، افزایش سرمایه بانکها باید به صورت نقدی باشد و نمیتوان دارایی فیزیکی را جزو سرمایه بانک محسوب کرد چون در معرض ریسک است. اتفاقی که در چند سال اخیر با افزایش تعداد شعب و املاک و مستغلات بانکها رخ داد و موجب افزایش داراییهای غیرمولد آنها شد، تحت تاثیر نرخ بالای تورم و به ویژه جهش قیمت املاک بود. این موضوع موجب شد برخی از بانکها دارایی خود را به ساختمان و زمین تبدیل کنند و هر سال با تجدید ارزش این داراییها در دفاتر مالی خود، در ظاهر سودآور باشند. اما اگر بانکها در حال حاضر بخواهند این املاک و داراییهای خود را بفروشند، قطعاً با قیمتهای اسمی ثبتشده فعلی در ترازنامه خود نمیتوانند این کار را انجام دهند. چون ارزش نقدی که برای این داراییها در نظر گرفته شده، فقط روی کاغذ است و واقعی نیست. خود بانکها یکی از عوامل افزایش قیمت املاک و سرقفلیها در سالهای گذشته بودهاند و اگر بخواهند اکنون املاک خود را عرضه کنند، حتی موجب کاهش قیمت نیز خواهند شد. موضوع دیگر این است که قیمت ثبتشده برای این املاک در دفاتر بانکها، «ارزش جایگزینی» این داراییهاست و «ارزش انحلال» به صورت طبیعی خیلی از ارزش جایگزینی پایینتر است. بنابراین، با وجود اینکه به نظر میرسد بانکها چارهای جز فروش داراییهای غیرمولد خود ندارند، اما این موضوع هم دشواریهای زیادی دارد. من به یک موضوع دیگر نیز باید اشاره کنم و آن، قروضی است که بانکها از صندوقهای بازنشستگی خود گرفتهاند و در حال حاضر برخی از گزارشها حجم این بدهیها را بالای ۴۰ هزار میلیارد تومان برآورد کرده است. این موضوع به صورت ویژه در بانکهای دولتی که بعداً خصوصی شدند، شدیدتر است و صورتهای مالی آنها که به بورس ارائه میشود نیز میزان نگرانکننده بدهیهای آنها را نشان میدهد. این موضوع هم بخشی از ابعاد ریسک بالای ترازنامه ناسالم بانکها را نشان میدهد.
با توجه به نقش بانکها در تامین مالی اقتصاد و واسطهگری که به آن اشاره کردید، میتوان گفت ترازنامه ناسالم بانکها یکی از عوامل تشدید رکود در شرایط کنونی بوده است؟همانطور که اشاره شد، نقش بانکها در اقتصاد واسطهگری وجوه است. یعنی در حالت طبیعی، منابع را از سپردهگذاران گرفته و در اختیار افرادی که میخواهند فعالیت اقتصادی مثل تولید یا تجارت کنند، قرار میدهند. در نتیجه، به تخصیص منابع در اقتصاد و راهاندازی فعالیتهای اقتصادی کمک میکنند. اما اگر به هر دلیلی بخشی از منابع سپردهها در بانکها حبس شود، از چرخه اقتصاد و جریان مالی فعالیتهای اقتصادی خارج خواهد شد. این شرایط تا حدود زیادی در حال حاضر در اقتصاد کشور دیده میشود. یکی از نشانههای این مساله نیز این است که مشاهده میکنید اکنون حجم نقدینگی بالاست ولی بنگاهها مهمترین مشکل خود را کمبود نقدینگی معرفی میکنند. یعنی در سالهای گذشته، حجم بالایی نقدینگی وارد اقتصاد شد که با تحرک تقاضا، اثرات تورمی خود را به جا گذاشت؛ ولی بنگاهها حتی برای تامین «سرمایه در گردش» خود هم با معضل مواجه هستند. این موضوع به این دلیل بوده که چرخه جریان مالی اقتصاد، ناسالم بوده و نقدینگی جایی وارد میشد که ناکارآمد بوده است و در نتیجه، منابع به مقصد نهایی نمیرسید. بنابراین این ساختار مجموعاً موجب تشدید رکود تورمی در ایران شد، چرا که مانع از رسیدن نقدینگی به دست تولید شد و معضل کمبود سرمایه در گردش نیز از اینجا به وجود آمد.
چه عواملی موجب ناکارآمدی چرخه تامین منابع یا سمی شدن داراییهای بانکها شدند؟ سیاستها و شرایط اقتصاد کلان موثر بود یا مدیریت بانکها هم نقش داشت؟مجموعهای از عوامل این شرایط را تشدید کردند. قطعاً مدیریت بانکها هم در بروز این اشکالات نقش اساسی داشت، اما سیاستهای پولی و مالی دولت و عدم استقلال بانک مرکزی را هم میتوان یکی از زمینههای عمده بروز این معضل عنوان کرد. در نتیجه این سیاستها، تورم زیادی ایجاد شد که به فضای اقتصاد کلان آسیب زیادی وارد کرد و بعد، سیاستگذار با سرکوب نرخهای سود بانکی در سطوح کمتر از تورم، مشکلات موجود را تشدید کرد. همزمان، بانک مرکزی هم به دلیل وابستگی به دولت از تدوین مقررات بانکداری مناسب و نظارت کارآمد، ناتوان بود. در کنار این موضوع، ساختار دولتی که بر شبکه بانکی ایران سیطره دارد، کارایی این سیستم را پایین آورد. دولت هم در مسیر تخصیص بهینه منابع از طریق واسطهگری بانکها، اختلال به وجود آورد که نمونه بارز آن، پررنگ شدن سیاست «تسهیلات تکلیفی» یا طرحهایی مثل مسکن مهر و بنگاههای زودبازده بود که منابع بانکی را صرف مقاصدی کرد که بازدهی زیادی نداشت و در عوض دارای ریسک عدم بازگشت بالایی بود. سایر معضلات و بیماریهای اقتصاد ایران مثل عدم شفافیت و شرایط منفی سالهای گذشته نیز روی تشدید این شرایط اثر گذاشت. به هر حال این نشانه یک بیماری در اقتصاد است که قیمت سرقفلیها در عرض کمتر از یک دهه، از ۱۰ برابر بیشتر شود. این شرایط، بانکها را به این سمت سوق میدهد که منابع و داراییهای خود را به داراییهای ملکی تبدیل کنند. چرا که با نرخهای سود پایین، اعطای تسهیلات توجیه اقتصادی ندارد و سرمایهگذاری توسط خود بانکها، بازدهی بیشتری به همراه دارد.
گویا این مسائل در تجربه کشورهای دیگر هم در سالهای اخیر وجود داشته است. در نمونه آمریکا، گفته میشد که دولت تا مدت زیادی تلاش میکرد جلوی ورشکستگی بانکها را بگیرد تا اینکه مجبور به این کار شد. آیا این رفتار دولت با شرایط داخلی قابل مقایسه است؟در سالهای اخیر در آمریکا، اروپا و خاور دور نمونههایی از این تجربه وجود داشته است. اشاره کردم که وقتی بانکها از وظیفه اصلی خود یعنی واسطهگری و اعطای تسهیلات خارج شده و به سمت سرمایهگذاری میروند، ریسک بالایی را به سپردهگذاران خود تحمیل میکنند. این موضوع میتواند با گذشت زمان، به زیانده شدن بانکها و وابستگی آنها به دولت منجر شود. در آمریکا زمانی میگفتند برخی از بنگاهها و بانکها بیش از حد بزرگ هستند که بخواهند ورشکسته شوند، اما دیدیم که در نهایت دولت آمریکا بزرگترین بانکهای این کشور را نیز ورشکسته کرد و دارایی آنها را در اختیار گرفت. توجه کنید که بحران زمانی شدت بسیاری پیدا میکند که مردم احساس کنند بانکها نمیتوانند سپردههای آنها را پس بدهند یا اینکه داراییهای بانکها ارزش خود را از دست داده است. زمانی که تعداد بالایی از سپردهگذاران برای دریافت وجوه خود به بانک مراجعه کنند، بانکها به طور حتم از بازپرداخت تعهداتشان ناتوان خواهند بود. چون بانکها درصد کمی از منابع را نزد خود نگه میدارند و جمعآوری منابع از وامگیرندگان هم در زمان کوتاه اصلاً ساده نیست. این موضوع در شرایطی مثل تورم بالا و جذاب نبودن سپردهگذاری در بانکها یا در شرایط نااطمینانی اقتصادی، به ایجاد بحران بانکی منجر میشود. یعنی وقتی مردم فکر کنند اعتبارات بانکها دیگر قابل بازگشت نیست. بانکها معمولاً به سختی به مرز ورشکستگی میرسند، اما همین که به این مرز نزدیک شوند، ورشکسته خواهند شد. نکته بعدی هم این است که ورشکستگی یک بانک، معمولاً به کل شبکه بانکی سرایت خواهد کرد چون برای همه سپردهگذاران نااطمینانی ایجاد میکند. اما شرایط فعلی کشور با چنین وضعیتی، فاصله زیادی دارد و هنوز زمان زیادی مانده است که داراییهای سمی بانکها به ورشکستگی آنها منجر شود.
به طور معمول دولت جلوی ورشکسته شدن بانکها را میگیرد. مثلاً افزایش بدهی بانکها به بانک مرکزی و منفی شدن ذخیره قانونی بانکها نزد بانک مرکزی در سالهای گذشته، به عنوان ابزاری برای کمک به بانکها جهت مواجهه با زیانهای مالی تلقی میشد.در همه کشورها تا حد ممکن تلاش میشود که جلوی ورشکستگی بانکها گرفته شود و از همه ابزارهای ممکن نیز برای این کار استفاده میشود. اما هر ابزاری تا یک حدی کارایی دارد و تا یک جایی امکانپذیر است. چاپ پول برای حمایت از بانکها نیز محدودیتهای خود را دارد و همیشه قابل انجام نیست. به همین دلیل میبینید که در اقتصادی با قدرت آمریکا هم، دولت تا جایی توانست حمایت کند و در نهایت به این نتیجه رسید که ورشکستگی برخی از بانکها بهترین راهکار است و حتی «بانک آمریکا» هم اعلام ورشکستگی کرد. هرچند به دلیل قدرت بالای اقتصاد این کشور، پیامدهای این قضایا که بحران مالی جهانی بود، طی چند سال کنترل شد و مجدداً در حال حاضر اقتصاد به مسیر سابق خود در حال بازگشت است. اما در کل باید امیدوار باشیم که چنین رخدادی، در هیچ جای دنیا به خصوص کشور خودمان اتفاق نیفتد. چون اثرات سوء زیادی بر همه فعالیتهای اقتصادی به جا خواهد گذاشت. همچنین، درسی که میتوانیم از این اتفاقات بگیریم این است که بعد از بحران مالی اخیر مجدداً مکانیسمها و مقررات نظارت بانکی مورد اصلاح و تجدیدنظر قرار گرفتند که آییننامه بال ۳، یکی از نتایج آن است. به همین دلیل، در ایران هم باید این اجماع ایجاد شود که با اقدامات اصلاحی روی شبکه بانکی، به سمت اصلاح ترازنامه بانکها حرکت کنیم و ریسک اقتصاد از این ناحیه را کاهش دهیم. اما همانطور که گفتم، بحث فعلی در خصوص ایران این نیست که بانکها به سمت ورشکستگی میروند و خوشبختانه هنوز به این مرحله نرسیدهایم. بلکه بحث این است که بانکها باید سپردهها را با واسطهگری و اعطای تسهیلات، به سمت ایجاد ارزش افزوده هدایت کنند و منابع را در میانه راه حبس نکنند.
در ضمن توضیحات خود به این نکته اشاره کردید که تورم بالا به ویژه تورم قیمت املاک و مستغلات، یکی از زمینههای ایجاد داراییهای غیرمولد بوده است. پیش از این از سوی برخی از صاحبنظران اقتصادی کشور نیز به این موضوع اشاره شده بود که کاهش تورم به دلیل وجود ذینفعان تورم، نیاز به یک «اقتصاد سیاسی» مختص خود دارد. در خصوص این تحلیل چه دیدگاهی دارید؟همانطور که میدانیم در سالهای گذشته شاهد ظهور دو پدیده به ظاهر متضاد، یعنی رکود و تورم با هم در اقتصاد ایران بودیم. به طور کلی اما رکود به دلیل اینکه موجب تشدید بیکاری، کاهش قدرت خرید مردم و پایین آمدن سطح تولید میشود، مخربتر از تورم است. هرچند تورم نیز در میانمدت با تغییر قیمتها، تشدید نااطمینانی و کاهش سرمایهگذاری و تقاضا، به رکود دامن میزند. یک نگرانی که پیش از این مطرح شده بود این بود که کنترل تورم، وضعیت رکود را مطرح میکند که البته با توجه به اینکه رکود فعلی عمدتاً از ناحیه تحریمها و سمت عرضه است، این نگرانی فعلاً چندان صحیح به نظر نمیرسد. ولی یک بحث دیگر در خصوص تورم، مقاومت ذینفعان تورم است. تورم برای افرادی که منابع خود را در داراییهای غیرپولی وارد کنند، همیشه سودآور است. مثل گروههایی که در شرایط تورمی به خرید املاک یا طلا روی آوردند و رشد قیمت این اقلام از تورم عمومی بالاتر بود. آثار منفی تورم به ویژه زمانی تشدید میشود که سرکوب نرخهای سود نیز وجود داشته باشد و «انتقال ارزش از سپردهگذاران به تسهیلاتگیرندگان یا خود بانکها» رخ دهد. در نتیجه، با وجود این شرایط منفعت یک طرف در تداوم تورم خواهد بود، همانطور که منافع برخی نیز در ادامه تحریمها و عدم شفافیت در مبادلات و فعالیتهای اقتصادی است. نکته مهم این است که این گروهها، به دلیل منافعی که به دست آوردهاند، قدرتمند شده و توان اثرگذاری پیدا میکنند. در نتیجه میتوان بخشی از مخالفتها با کاهش تورم را نیز از این ناحیه تفسیر کرد. علاوه بر این، خود دولت هم به دلیل برخی فشارها با مضمون اثرات منفی کنترل تورم بر رکود، به دلیل اجرای این سیاست تحت فشار است. به همین دلیل باید گفت سیاست کنترل تورم، اقتصاد سیاسی خاص خود را میطلبد. این در شرایطی است که به شکل واقعی نیز، نقدینگی برای سرمایه در گردش کافی نیست و به نظر میرسد که سیاست انبساطی مورد نیاز است. اینها مسائلی است که باید امیدوار باشیم با تدبیر دولت حل شود.
عباس هشی
۱۳۹۳-۰۵-۰۸ ۱۰:۳۹:۱۷
یک واقعیت است ، که در برخی(انگشت شمار) گزارشهای حسابرسی هم به اشاره شده است، اما جو گوش شنوا؟؟؟؟؟و نظارت لازم انجام نشده؟؟؟؟؟
نظر ان تعداد نماینده که پارتی بوده اند برای ایجاد این دارائی های سمی (معوقه های باکی-قرض های پس ندادنی از نوع پول نفت) در این مورد چیست؟؟؟؟؟ (2277894) (alef-13)
اصلا مشکلی نیست که توسط مدیران ایرانی حل نشه. مگه الان بی عرضگی 50 ساله مدیران مونتاژ خودرو چگونه حل میشه؟ مگه با پررویی تمام از جیب مردم پرداخت نمیشه؟ مگه وزیر صنعت این دولت از این برداشت از جیب مردم تمام قد دفاع نمی کنه؟ آخرش اینه که بانک ها پولهای مردم را برداشت می کنن تا زیان بانکها جبران بشه. از داین ساده تر راهی میشناسید؟ میگین نمیتونن؟ صبر کنین تا ببینین (2278100) (alef-13)
اگر بورس و بازار سرمایه کشور حتی چند درصد در تامین مالی تولید به وظیفه اش عمل کرده بود، این بهانه از سیستم بانکی سلب می شد که دارایی ما در گرو تولید است و عدم دریافت اقساط وامها موجب بستانکاری راکد شده.
اما بورس را به محل دلالی و سفته بازی تبدیل کرده اند نه تامین مالی شرکتهای تولیدی (2278489) (alef-13)
آقا یکی پیدا شه این شعارای تو کتاب بچه های ملت در مورد بانک داریه اسلامیو حذف کنه حد اقل! (2278606) (alef-13)
ایمان
۱۳۹۳-۰۵-۰۸ ۱۰:۵۲:۲۹
با بررسی میزان نابرابری اقتصادی و چه بسا اجتماعی در ایالات متحده متوجه خواهیم شد این مسئله همزمان با اغاز بحرانها و رکودهای عمیق در بالاترین سطح نسبی بوده این مشکل در سال 2008 هم اتفاق افتاده لذا به جزیی کردن مشکل نپردازیم بعبارتی بانکها هم از عوامل اصلی نابرابری در ایران هستند مطرح کردن فرضیه پول سمی با هدف انحراف افکار از زهراگین بودن الگوهای بازار ازادی است که مدام شکاف اغنیا و فقرا را بیشتر میکند هر چند در ایران ثروت در اشکال گوناگون بلادرنگ به کانونهای نظام سرمایه داری منتقل بشود (2277899) (alef-13)
مشکل اقتصاددانان ایران این است که مفاهیم اقتصادی غربی که مبتنی بر فضای ازاد اقتصادی انجاست را میخواهند در ایران با اقتصاد دولتی و نفتی تعریف کنند
اصلا صحبت از این که بانکی در ایران ورشکسته شود نشان از عدم شناخت فضای واقعی اقتصاد ایران را دارد.
هیچوقت هیچ بانکی در ایران ورشکست نخواهد شد همانطور که هیچ وقت دولت ایران در هیچ بحران اقتصادی مانند دولت یونان یا دول غربی به مشکل نخواهد خورد
تا وقتی نفت هست تمام سازمانهای اقتصادی مرتبط با دولت مشکلی نخواهند داشت (2277901) (alef-13)
اتفاقا بانکها اگر سرمایه خود را در زمین و مسکن نگذاشته بودند و صرف کارخانه ها کرده بودند ورشکسته شده بودند
من هم زمانی اعتقاد داشتم اینها اشتباه است ولی الان که بعد از 40 سال مستاجرم و شکست خوردم فهمیدم در این کشور فقط زمین و مسکن است که هرگز ضربه نمیزند ولی الان که ورشکسته شدم دیره (2277906) (alef-13)
اگر مسکن مهر ساخته نمی شد، الآن قیمت مستغلات اعم از ملک و زمین چندین برابر بود. مسکن مهر یادگاری است که احمدی نژاد از خود به جا گذاشت و بابت آن، آیندگان از احمدی نژاد به نیکی یاد خواهند کرد. (2277909) (alef-13)
اگر دولت در بازار مسکن دخالت نمی کرد و بویژه اگر این همه فساد و زمینخواری بین مفامات دولتی و نهادهای خاص وجود نداشت قمیت مستغلات در مقایسه با کشورهای دیگر اینقدر بالا نبود. (2278076) (alef-13)
جناب دارید برعکس میفرمایید. خلق 40 هزار میلیارد تومن نقدینگی بدون پشتوانه برای مسکن مهر باعث تورم افسارگسیخته 40 درصدی و به تبع اون افزایش قیمت همه چیز از جمله مسکن شد. آنچیزی که باعث شد قیمت مسکن چندبرابر قیمت های فعلی نشود نه مسکن مهر بلکه کاهش قدرت خرید مردم بود. قبلا اگر مردم ماهی یک میلیون تومن میتونستند پس انداز کنند و خونه صد میلیون تومن بود الان ماهی دویست هم نمیتونند پس انداز کنند و خونه سیصد میلیونه. به هر حال دلال ها در طولانی مدت نمیتوانند بین خودشون معامله کاذب انجام بدند و مردم هم قدرت خرید ندارند و همین شده که انبوهی از خانه های خالی بدون مشتری باقیمانده و دلال ها هم از بازار کناره گرفتند. در ضمن یک سری به وضعیت مسکن های مهر شهرتون هم بزنید بد نیست. (2278113) (alef-13)
عبدالرحمن
۱۳۹۳-۰۵-۰۸ ۱۶:۳۰:۱۲
احتمالا شما يك واحد از مسكن مهر گيرت اومده (2278240) (alef-13)
ایجاد تورم بزرگترین خیانت به کشور بود (2277939) (alef-13)
اسم این کار مالیات تورمیه که دولت بدون هیچ هزینه ای هر ساله بالای 30 درصد از همه ملت مالیات می گیره. (2278177) (alef-13)
آریابان
۱۳۹۳-۰۵-۰۸ ۱۱:۵۹:۴۴
بانکهای ما ، با فاصله گرفتن از فلسفۀ وجودی خود و سمت گیری به سوی "پول سمی یا مسموم شده" به جای «خلق پول» و از جمله روآوردن به انبوه سازی تعداد شعب ، گذشته از ایینکه تیشه به ریشۀ اقتصاد کشور می زنند بلکه در سویۀ مشتریان نیز ، وضعیت ناهنجاری را در هرچه طولانی تر!!!! کردن فرایند امور بانکی و کلافه ترکردن هرچه بیشتر و روز افزون مشتریان دامن زده اند ؛
درسیستم های بانکداری امروزی به برکت فناوری های رو به رشد با دامنۀ تحولات ثانیه ای و آنی ، قطب های توانمند پولی-مالی دنیا رو به سوی سرعت-آفرینی در پاسخگوئی به همۀ امور و همۀ خواسته های مشتریان گذاشته اند به نحوی که :
اگر تعداد شعب " کم " است ، در عوض معطلیش هم " کم " است ؛
ولی در اینجا تعداد شعب "بسیار زیاد" است و در عوض ، معطلی ها هم "بسیار زیاد" !!!!؛ (2277956) (alef-13)
شکراله
۱۳۹۳-۰۵-۰۸ ۱۲:۲۱:۰۷
در اسلام بزرکترین گناه ربا می باشد بارها و بارها تاکید شده یکی از مشکلاتی که عیسی با همکیشان و روسای قوم یهود داشت مسئله ربا بود یکی ازمهمترین عوامل جنگهای بین الملل ربا خواری بود متاسفانه زمانی که فقهای ما دنبال کلاه شرعی برای این مسئله می گردنند هیچگاه کشور به سمت تولید نخواهد رفت ربا یعنی تورم پول بی دلیل من امروز ملک بخرم 10 ریال یه سال دیگه بشه 100 ریال خودرو لوازم تحریر کود حیوانی مجوز یا هرچیز دیگه این یعنی ربا بی زحمت صاحب پول شدن که در ایران شده هنر کارافرینی زرنگی بیزنس دیشب هر کاری کردم یکی از اقوامم را منصرف کنم نتونستم می خواد پولش را بذار بانک که اسمش خیلی اعتقادی سودش بخوره وبخوابه ای کاش تو حکومت اسلامی به اینها می رسیدند تا حجاب عفاف نماز روزه ومابقی ما ربا خوارترین ملت روی زمینیم و منفورترین پیش خدا (2277978) (alef-13)
شما هنوز فرق مفهوم ربا و تورم را نفهمیده اید؟
زمان پیامبر تورم صفر درصد بوده است
میشه بپرسم جنابعالی ایا تمام درامدهای خود را به صورت پول کاغذی نگه داشته اید یا کالا یا خانه یا طلا خریده اید؟
خوب بر اسا تفکر شما باید بگویم هر ارزش افزوده ای که به خانه و کالای شما خورده هم شبه رباست چون بیزحمت عاید شده است
شما در تورم 35% انتظار داری طرف پولش را چکار کند؟ (2278014) (alef-13)
مگه زمان پیامبر هم بانک مرکزی بوده که شما تورم رو صفر درصد محاسبه کردی ؟! تورم همیشه بوده و خواهد بود . تورم حاصل زیاده خواهی و فساد مالی است و راهکار اسلامی در ممنوعیت ربا و ترویج قرض الحسنه هم در همین باب حکمش صادر شده .
شما خودت بشین ببین عامل اصلی تورم چیه ؟! باور کن انباش پول و افزایش نقدینگی و ... همه بهانه است ؟! تورم همان پولی است که بابت رشوه به مامورین و روساء گمرک ، مالیات ، شهرداری بانکها و ... پرداخت میشود ، تورم همان سود پولی است که بانکها به بهانه ای خود ساخته روز به روز بیشترش میکنند تا از شکاف میان رقم واقی و سود پول بیشتر منتفع شود . (2278244) (alef-13)
نخیر . تورم پولی است که دولت دستور می ده بدون پشتوانه ( طلا یا پول باارزش خارجی ) تو چاپخانه چاپ کنند تا جواب بدهیش را بده . یکی با پرینتر تو خونش پول چاپ کنه بده دستت چکار می کنی؟ داد می زنی : " آی دزد بگیرینش" . الان همون نقش رو دولت به عهده گزفته . (2278396) (alef-13)
مرتضي
۱۳۹۳-۰۵-۰۸ ۲۰:۳۴:۲۸
تورم پولي نيست که بابت رشوه مي دهند ، تورم به پول فراواني گفته ميشود که دولت قبل در اثر خالي کردن صندوق ذخيره ارزي وارد کشور کرد از آنجا که به اندازه پول موجود در بازار کالا پيدا نمي شود در نتيجه شاهد تورم قيمت ها هستيم که در شرايط عادي ميتواند عامل رونق باشد ولي وقتي اين سرمايه به طرف طلا و زمين مي رود آن وقت شاهد فاجعه رکود تورمي هستيم. اما در باره پول بايد گفت پس انداز پول به معناي اين است که در شرايطي که بنده ديگر قادر له کار نيستم پول پس از انداز من که در وقتي همان من ذخيره شده است به کارش ادامه مي دهد و هزينه زندگي بنده را تامين مي کند. هيچ کس نبايد انتظار داشته باشد که يک نفر کار کند و بعد بيايد پولش را با ديگري تقسيم کند. در چنين شرايطي همه ترجيح مي دهند که کار نکنند. (2278508) (alef-13)
احسنت موافقم فقط کلک و بی زحمت پول در اوردن و بلدیم (2278078) (alef-13)
والا من بلد نيستم , ميشه خواهش كنم راهشو به منم ياد بدين ؟ (2280140) (alef-13)
به نظر من بانک ها با وارد شدن به بازار دلالی به جای تولید تیشه به ریشه اقتصاد و رفاه مردم می زنن . یه سر بازی تورم سود بردن بانکها هستن دودش به چشم ما میره اگه نمیتونن کمکی به اقتصاد کشور کنن جمع کنن این بساط رو و به بانک های خارجی مثل سویس اجازه بدن وارد شن که اگه خیر نمیرسونن حداقل شر نداشته باشن (2278084) (alef-13)
سلام بانک ها با وارد شدن به بازار مسکن باعث افزایش قیمت مسکن شدن . این همه اگهی های مزایده املاک مازاد بانک ها تایید کننده این اقدام است. اگه دقت کنین اکثر املاک مسکونی است که به کار بانکداری نمی اد. این فاجعه است که بانک به جای اینکه سرمایه ها رو به سمت تولید ببره به دلالی رو اورده . اون وقت از مردم عادی چه انتظاری هست. (2278071) (alef-13)
همچین از بانک ها و نقش منفی آنها در این سال ها صحبت می کنند که انگار چیزی جدای از بدنه دولت است و صاحبان آنها مریخی!!
خوب مدیران ربادوست آن ها را عوض کنید و قانون اسلامی را در بانک ها به جریان بگذارید!!خیلی سخته؟!! (2278164) (alef-13)
کدوم معضل
بانک های ما پاک پاکن. (2278168) (alef-13)
پولهای و سودهای کلانی که یک شبه به جیب بعضی از افراد میره به خصوص از کارهای مثل بساز فروشی و دلالی گری باعث ایجاد سیستمی مریض و ناکارامد و نزول خوری میشه (2278202) (alef-13)
فقط همین قدر بگویم که در شرایط نابسامان اقتصادی این مملکت بانکها آخرین مجرمی هستند که باید به گناهشان رسیدگی شود. (2278385) (alef-13)
در دهه هفتاد دولت وقت براي راه اندازي بورس ( كه بعد از انقلاب غير فعال شده بود ) به بانك هاي دولتي ( يعني همه بانك ها ) دستور داد كه وجوه صندوق پس انداز بازنشستگي كاركنان خود را برداشته و شركت سرمايه گذاري تشكيل داده و در بورس خريد فروش كنند تا بازار بورس گرم شده و مردم بدين سمت روي بياورند و طبق معمول فرا نگري دولت تا يك قدمي موضوع محدود بود و به عواقب و انحرافات احتمالي فكر نكردند در نتيجه چنين شد كه شد . (2278871) (alef-13)
داشتم گزارش حسابرسی بانک صادرات را که روی سایت بورس منتشر شده می خواندم حسابرس اعلام کرده حسابهای پایان سال آن بانک تسعیر نشده و وضعیت ارزی بانک نشان می دهد 14 هزار میلیارد ریال طلب ارزی از بانک مرکزی در حسابها ثبت شده که مورد تایید بانک مرکزی نمی باشد یعنی اگر این 14 هزار میلیارد از حسابها حذف شود و حسابها تسعیر شود با توجه به دو برابر شدن نرخ ارز در سال 92 زیانی برابر با 14 هزار میلیارد از بابت تسعیر ارز باید در حسابها ثبت شود علاوه بر آن از بابت فروش صوری نیروگاه منتظر قایم به شرکت زیر مجموعه خود 5 هزار میلیارد سود شناسایی کرده بدهی به صندوق بازنشتگی (اکچواری)هم نه ثبت شده نه ذخیره کافی گرفته شده در آمد شعب خارج از کشور نیز که بدلیل مسایل تحریم وجود خارجی ندارد با نرخ صرافی تبدیل به ریال کرده یعنی مجموعا در ظاهر بیش از 30 هزار میلیارد ریال در آمد صوری شناسایی کرده و در مجمع به تصویب رسانده و از این بابت به هر سهم 9 تومان سود تقسیم کرده البته مقصر اصلی این قضیه سازمان حسابرسی و سهامدار عمده یعنی دولت است که نظارت کافی بر این حساب سازی نداشته اند . (2279429) (alef-13)
پيگيري كننده مشكلات بانكي از سوي خانه صنعت،معدن مازندران
۱۳۹۳-۰۵-۰۹ ۲۳:۴۳:۲۲
لطفا جمله ،، چرا بانك داري إسلامي را به شوخي گرفته ايد،، را سرچ كنيد تا با يك پيشنهاد (واقعي) آشنا شويد ٠ از متن زيبا و دقت مردم تشكر ميكنم٠ سيد امير خاكزاديان (2279915) (alef-13)