توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 235675
راهنمای کتاب/ «آسید کاظم و دو نمایشنامه دیگر »؛ محمود استاد محمد، نشر ققنوس
دریغ از آن رسم ها که ورافتادند
نیره رحمانی، 4 مرداد 93
تاریخ انتشار : شنبه ۴ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۵۲
آسید کاظم و دو نمایشنامه دیگر
نویسنده: محمود استاد محمد
نشر ققنوس، چاپ دوم ۱۳۹۳
شمارگان ۴۴۰ نسخه
۱۸۹ صفحه، ۹۰۰۰ تومان

فروشگاه اینترنتی شهر کتاب، این کتاب را تا یک هفته پس از معرفی، با ۱۰% تخفیف ویژه عرضه می‌کند، در صورت تمایل اینجا کلیک کنید.

****

دو سال پیش در چنین روزی (چهارم مردادماه ۱۳۹۲) درگذشت، چند هفته قبل از آن در یک برنامه رادیویی، از دشواری تهیه داروهای بیماری‌اش سخن گفت، شاید به این امید که این دشواری جوری تمام شود که متأسفانه به جور ناجوری تمام شد و نهایتاً سرطان کبد او را، یکی از نمایشنامه‌نویسان شاخص چند دهه اخیر را از پای درآورد. هنگام مرگ شصت‌وسه سال داشت.

نمایشنامه آسید کاظم در ابتدای دهه پنجاه روی صحنه رفت، بی‌سر صدا و بی‌ادعا. اما آن‌ها که این نمایشنامه را روی صحنه تماشا کردند، اغلب قبول داشتند که یکی از چهره‌های مستعد تئاتر سالهای آینده، متولد شده است. هرچند که استاد محمد پیش از آن در نمایشنامه فراموش‌نشدنی «شهر قصه» اثر بیژن مفید به نقش «خر خراط» خوش درخشیده بود، اما حالا در آسید کاظم ابعاد دیگری از توانایی خود را به نمایش می‌گذاشت؛ استاد محمدِ نویسنده و کارگردان تئاتر، که این دومی اما موفق‌تر می‌نمود. با این حال اما محمود استاد محمد هنوز جوان بود و در ابتدای راه و می‌توانست در سال‌های بعد اوج بگیرد.

اما این‌که او توانست آن‌گونه که انتظار می‌رفت اوج بگیرد یا نه، تا اندازه زیادی حاصل اتفاق‌های بعدی بود که در این دیار افتاد و خود او نیز ده پانزده سالی را در خارج از ایران گذراند که شرحش مفصل و مجال دیگری را می‌طلبد.

این روزها چاپ دوم «آسید کاظم و دو نمایشنامه دیگر»، همزمان با سالگرد درگذشت محمود استاد محمد با تیراژ معنادار ۴۴۰ نسخه به همت نشر ققنوس به بازار آمده، یعنی اینکه ناشر  خواسته به پاس احترام این نویسنده، در سالگرد درگذشت او کاری انجام دهد، بدون اینکه ریسک زیادی هم کرده باشد! به عبارتی آن‌قدر این مملکت کتاب‌خوان تربیت‌کرده که تجدید چاپ یکی از مهم‌ترین نمایشنامه‌ها در دهه پنجاه، بعد از ده سال از آخرین انتشار آن، تنها در ۴۴۰ نسخه کفایت می‌کند و بیشتر از آن یک جور ریسک محسوب می شود، تازه اگر همین تعداد هم فروش برود. البته در کنار این کتاب، نمایشنامه «کافه مک آدام» کار دیگری به قلم محمود استاد محمد با همین تیراژ توسط نشر ققنوس به بازار آمده.

صرف‌نظر از «آسید کاظم» که استاد محمد در سال ۱۳۴۹ نوشته‌، در این کتاب دو نمایشنامه دیگر هم منتشر شده، یکی «شب بیست و نهم» که در سال۱۳۵۲ نوشته‌شده و دیگری«سپنج رنج و شکنج» که از آخرین نوشته‌های استاد محمد است به سال ۱۳۸۲. با این حال باید اشاره کنیم که بین این سه نمایشنامه ارتباط مضمونی یا فرمی خاصی وجود ندارد و مهم‌ترین خط‌وربط آن‌ها این است که توسط یک نفر نوشته شده‌اند و البته می‌توانند نشان‌دهنده چندوچون کار استاد محمد در ابتدا و انتهای فعالیت نویسندگی‌اش هم باشند.

 از عنوان کتاب پیداست که در میان این سه نمایشنامه، کار اصلی همان «آسید کاظم» است که اثری شاخص در کارنامه استاد محمد به‌حساب می‌آید، البته نه صرفاً به این دلیل که او را به‌عنوان یک چهره مستعد به فضای تئاتری آن روزگار معرفی کرده، بلکه به دلیل استفاده‌ای زنده و پویا از سنتی فراموش‌شده در زندگی مردم این دیار در دهه‌های گذشته. یکی از همان سنت‌های خوب این سرزمین که در گذر زمان رنگ‌باخته و از بین رفته و امروز از آن‌ها رد نشانی نیست.

اما روزگاری در همین ایام ماه مبارک رمضان بعد از افطار که می‌شد، اهل محل یک به یک در قهوه‌خانه گذر آفتابی می‌شدند و تا دم سحر سرشان گرم ترنا بود؛ ترنا اما یک سرگرمی نبود و همانند بسیاری از رسم و رسوم ازدست‌رفته، ما نیت و فلسفه‌ای حساب‌شده پشت آن بود؛ از بروز ظلم حاکم جابر تا آشتی‌کنان میان آن‌ها که در محل قهر بودند، گل‌ریزان برای نیازمندان و ... نمایش آسید کاظم یکی از آثاری‌ست که این سنت و نقش آن در لایه‌های پایین جامعه آن روزگار، در دل آن خوب نشسته و خواندن دارد.

به حسن کتاب بیفزایید مقاله‌ای به قلم استاد محمد که به شکلی گذرا به سنت میر نوروزی و تغییر و تحول آن در گذر زمان و بدل شدنش به ترنا پرداخته؛ به‌اضافه توضیحی درباره خود ترنا، ابزار و قاعده‌اش و بازیکنان آن که ناخوآگاه بی آن که بدانند، نمایشی جمعی را اجرا می‌کردند. این مقاله مستقل از متن نیز نوشته ای ارزشمند است.

این را ناگفته نگذاریم که پیش از متن نمایشنامه، نقدی که به قلم ناصر ایرانی، همزمان با اجرای نخست این اثر در مجله نگین به چاپ رسیده، منتشرشده که تحلیل خوبی درباره عیب‌ها و هنر استاد محمد ارائه کرده است.

و درآخر... به‌رسم معرکه‌های قدیمی سر گذر، چراغ اول این نمایش را ما روشن کردیم، می‌خواهیم بدانیم آیا ۴۴۰ اهل کتاب پیدا می‌شوند که چراغ‌های بعدی را روشن کنند که از این پس برای ادای دین به هنرمندی که از میان ما رخت بسته، ناشر با خیال راحت همان تیراژ ناقابل هزارتایی را منتشر کند!
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
دریغ از آن رسم ها که ورافتادند