نظر منتشر شده
۵۰
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 263104
پس از مطالعه همه پاسخ های کاربران الف؛
تحلیل دکتر حسن سبحانی از طولانی شدن توسعه
بخش تعاملی الف - با شما
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۴۱
دکتر حسن سبحانی، دومین مهمان شرکت کننده در صفحه "باشما" الف هستند. ایشان بدعوت الف برای کاربران گرامی سوال زیر را مطرح کردند و کاربران گرامی به آن پاسخ دادند:



درمجموع بیش از دویست پاسخ مشروح و مستدل توسط کاربران الف بدست آمد که همگی برای دکتر سبحانی ارسال شد. ایشان بعداز دو روز مطالعه مستمر با توجه به پاسخ های کاربران گرامی، تحلیل زیر را تهیه و جهت انتشار در اختیار الف قرار دادند:

ضمن تشکر از همه برادران و خواهران گران‌قدری که به سؤال مطروحه اینجانب پاسخ متناسب دادند و اذعان به این نکته که هریک از پاسخ‌ها تلویحاً و یا تصریحاً دربردارنده مطلبی و یا مطالبی مفید و عمدتاً درست درباره مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است، با احترام و تواضع پاسخ خودم را نیز به سؤال تقدیم می‌دارم.

۱- میل به رفاه اقتصادی و تحولات مساعد معنوی برای رسیدن به زندگی و جامعه‌ای سعادتمند و سالم که در آن شرایط به نحوی رقم خورده باشد که انسان احساس آزادی و کرامت نماید و بتواند استعدادها و قابلیت‌های خود و محیط خود را به فعلیت رسانده و به خواسته‌ها و آرمان‌های خویش تحقق بخشد و در همه ابناء بشر قرار دارد و مردم ما نیز از این قاعده مستثنا نیستند. لذا علاقه‌مندی به اعتلا و رشد و پیشرفت و تکامل و یافتن امکان حضور در جامعه‌ای مبتنی بر قانون و عدالت و سلامت منطقاً از موضوعاتی است که همگان به آن می‌اندیشند و اکتساب آن را می‌طلبند. بدیهی است دستیابی به چنین وضعیتی در صورت فراهم بودن و شدن شرایط امری نسبی است و صرف تجربه وضعیتی از رفاه مادی و احساس سعادتمندی روحی همراه با آن که نسبت به وضعیت دیگری، از درجه بالاتری برخوردار باشد می‌تواند حکایت از گذار به سمت رشد و پیشرفت نماید.



۲- از آنجاکه جامعه از عناصر نه لزوماً همگن و یکنواخت بلکه از تفکرات و سلایق و منویات و آرمان‌ها و امکانات متفاوتی برخوردار هست و ازآنجاکه به وجود آمدن تغییرات در بینش‌ها و نگرش‌ها و رفتارهای مردم، متأثر از مجموعه وسیعی از سازوکارها و اقدامات مادی و غیرمادی است، به‌نحوی‌که این اطمینان حاصل شود که تغییرات به سمت اعتلا و رشد و رفاه یک‌بعدی و غیر سیستمی صورت نگرفته است. می‌توان گفت رسیدن به اهداف مطلوب و موردنظر در هر جامعه‌ای نیازمند زمان طولانی، پرزحمت و تلاش و محتاج کار و کوشش و سعی و آگاهی و وقوف کافی، از اهمیت هدف و ضرورت پافشاری و کوشش برای رسیدن به آن است؛ و در این مسیر طولانی، خستگی و یاس و شکست نباید هدف اصلی را تحت الشعاع قرار دهد. هرچند می‌پذیریم که جامعه در مسیر رسیدن به آمال و خواسته‌هایش، در موارد و مقاطعی دچار کاستی‌ها و لغزش‌هایی می‌شود لیکن جامعه باید به‌سختی کار و صعوبت آن وقوف داده شود تا هیچ‌گاه هدف اصلی را فراموش و یا احتمالاً گم نکند. بدیهی است در این وقوف، شرایط باید به‌گونه‌ای مدیریت شود که مردم احساس مشارکت و اهمیت نقش خود در جریان پیشرفت و توسعه را تحت الشعاع مشکلات جاری خویش ننمایند. درمجموع باید دانست که جریان گذار جامعه به پیشرفت و توسعه، تحولات منظور نظر جامعه، طولانی و بلندمدت است. دیگران این مسیر را طی حتی سده‌ها طی کرده‌اند و اینک تجربه آن‌ها در اختیار ما است. لیکن ماهیت تغییرات مادی و کیفی ذاتاً مقوله‌ای سطحی و کند و لذا زمان‌بر است. من در سؤال خویش به دوره‌ای بیش از یک‌صد سال توجه داشتم.

۳- مثل هر پدیده و حادثه دیگری، توسعه‌یافتگی و پیشرفت به سمت آنچه جامعه مطلوب و خواستنی می‌داند از نظام متقن علت و معلولی تبعیت می‌کند. امور و موارد و شرایطی هستند که می‌توانند در سلسله‌ی علل توسعه قلمداد شوند. همان‌طور که موارد و ویژگی‌ها و شرایط بسیار بیشتری هم هستند که در سلسله‌ی "معلولات" توسعه طبقه بندی می‌گردند. نباید بین علل و معلول‌ها تفکیک قائل نشد و یا آن‌طور که رایج است معلولات را از عوامل و علل پیشرفت و توسعه قلمداد کرد. بعنوان مثال مدیریت درست، برنامه پذیری، قانون‌گرایی، وجود احزاب سیاسی با کارکرد، مترقی، مطبوعات آزاد، شفافیت آمار و فعالیت‌ها، رفتار عقلایی، درک فرهنگ و دین به‌گونه‌ای سازگار با تعالی و توسعه، نظارت‌پذیری، مسئولیت‌پذیری و غیره ازجمله معلول‌های توسعه‌یافتگی هستند؛ یعنی اگر توسعه حاصل شد، آنگاه این موارد هم ظهور و بروز کامل دارند. این بیان به معنای آن است که این موارد عین توسعه‌یافتگی هستند و بدیهی است در شرایط توسعه‌نیافتگی این قبیل از امور از شرایط کارکردی مناسبی برخوردار نیستند. چنین نیست که بتوانند کارکرد خوب داشته باشند و ندارند بلکه شرایط و مقتضیات اجازه جلوه درست به آن‌ها را نمی‌دهد. در نقطه مقابل فساد، دروغ، ریا، نبود نخبگان در مصادر امور، عدم اعتماد بین مردم و حاکمان، عوام‌زدگی، خودشیفتگی مزمن، رباخواری، ترجیح منافع فردی بر مصالح جمعی، ناکارآمدی در سیاست خارجی، فهم نادرست از مذهب و صدها مورد دیگر از نشانه‌های توسعه‌نیافتگی است.

نباید با خلط در معلول‌ها و علت‌ها این‌گونه اندیشیده شود که صرفاً با بیان معلول‌های توسعه‌یافتگی می‌توانیم در مسیر توسعه قرار بگیریم. باید به سازوکار تحقق شرایطی که وقتی آن شرایط حاکم شد و عمل نمود آنگاه به‌تدریج ویژگی‌های توسعه خود را نشان می‌دهد و به‌موازات آن‌ها نشانه‌های عقب‌ماندگی زایل می‌گردد اندیشیده و آن‌ها را به شیوه‌ای که بیان خواهد شد طراحی و عملیاتی کرد. ناگفته مشخص است که می‌پذیریم که پیشرفت تدریجی معلول‌ها را در مواردی در نقش علت به کار می‌گیرد یعنی در گذار به توسعه‌یافتگی هر دستاوردی خود می‌تواند به‌منزله‌ی علتی برای رسیدن به دستاورد بعدی که پیشرفته‌تر است عمل نماید.

۴- جوامع مختلف مطابق قراردادهای اجتماعی و ازجمله قوانین اساسی خویش تا حدود زیادی مختصات و مشخصات جامعه آرمانی و مطلوب خویش را طراحی و ترسیم می‌نمایند. در این طراحی، امور مختلفی هدف‌گذاری می‌شوند که تعدادی از آن‌ها بین جوامع مختلف مشابهت دارند و تعدادی هم مختص به جامعه معینی هستند، مثلاً ممکن است دستیابی به درآمد سرانه بالا و تأمین اشتغال و داشتن سیستم قضایی عادل و اکتساب آزادی‌های فردی و جمعی درمجموعه جوامع، مشترک باشند اما بعضی از آن‌ها مذهبی باشند و بعضی از آن‌ها نباشند. در جامعه‌ای روحیه کار جمعی حاکم باشد و در جامعه دیگری فردگرایی موضوعیت داشته باشد. این تفاوت‌ها چندان در بحث توسعه‌یافتگی تأثیری ندارند زیرا هر جامعه‌ای همان مواردی را جستجو می‌کند که آن‌ها را می‌خواهد لذا اگر جامعه‌ای می‌خواهد مذهبی باشد مخالفت با آن و یا مخالف توسعه قلمداد کردن آن، نادیده گرفتن یک واقعیت فرهنگی است. عکس این مقوله هم مطرح هست. توجه به این نکته سبب می‌شود که جوامع در طراحی اهداف مطلوب و خواستنی خود، دچار بحران هویت نشوند. خودشان باشند و خودشان را با مجموعه قابلیت‌هایی که دارند ارتقا دهند و بدیهی است پیرایش از موانع و کاستی‌ها، از لوازم سرعت در ارتقاء و پیشرفت مادی و غیرمادی است.

با توجه به آنچه آمد، طراحی شرایطی که نائل شدن به آن می‌تواند ایده آل اکثریت و یا در صورت امکان همه مردم باشد مقوله‌ای ضروری برای هر جامعه‌ای است و جامعه نباید از آن غفلت کند. توجه شود که در این مقوله، صرفاً از دولت و یا صرفاً از مردم و یا فقط از نخبگان و یا انحصاراً از بخش خصوصی و ... یاد نمی‌کنیم بلکه مرادمان همه نقش‌ها و نهادهایی هست که کارکردها و وظایف تعریف‌شده ای را دارند.

۵- نکته مهم در این بحث شناخت شرایطی است که جامعه در آن بسر می‌برد و از آن شرایط که ویژگی‌ها و مختصات و امکانات و ضعف‌ها و فرصت‌های بسیاری دارد می‌خواهد به سمت شرایط مطلوب طراحی شده و مورد وفاق قرار گرفته خود جهت گیری و حرکت کند. واضح است که هر جامعه‌ای که توسعه‌یافتگی را تجربه نکرده است بین وضع و شرایط موجودی که در آن به سر می‌برد، با آنچه می‌خواهد به آن برسد فاصله‌ای دارد. طی این فاصله، ممکن است دهه‌های بسیار به طول بیانجامد، ما فکر می‌کنیم ایران حداقل از سال‌های قبل از مشروطیت تمایل خود را برای نائل شدن به شرایطی که مطلوب تلقی می‌کرده آغاز کرده است و وقتی هم در گذر زمان دچار تحولات و انقلاب‌هایی شده است منطقاً از آرمان‌های قبلی خود دست برنداشته است لذا تحولات حادث شده چندان در میل به توسعه و پیشرفت جامعه تغییرات معنی داری ایجاد ننموده است اما سؤال اصلی این است که چرا در یک فاصله حداقل یک‌صدساله، ما نتوانسته‌ایم به مقصود برسیم و به جامعه‌ای که حداقل رسیدن به منویات مادی خود را تجربه کرده باشد مبدل نشده‌ایم؟

به نظر می‌رسد مهم‌ترین عامل دراین‌ارتباط عدم ادراک دقیق و مقتضی از شرایط و ویژگی‌های جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کرده‌ایم بوده است یعنی همان‌طور که در انقلاب مشروطه، مجموعه نیروهای اجتماعی و توده‌های مردم نتوانسته‌اند با شناخت امکانات و قابلیت‌ها و موقعیت کشور در کنار نقاط ضعف و آسیب و کاستی و ناامنی و بی‌سوادی و ... تصور درستی از واقعیات جامعه را ترسیم و برای رسیدن به شرایطی که تا حدودی بهتر از آن شرایط باشد جهت گیری کنند. در انقلاب اسلامی هم همین کاستی رخ نموده است و حتی این پدیده در دولت‌های فعال در عرصه دو انقلاب هم خود را نمایانده است. وقتی جامعه‌ای نتواند بداند که در کجاست و چه دارد و به کجا می‌خواهد برود، منطقاً سیاست‌گذاری درستی که با واقعیات تاریخی او سازگار باشد نمی‌تواند بکند. لذا اگر با حسن نیت هم عمل کند چون عالمانه و مبتنی بر واقعیت‌ها اقدام نکرده است به حیف‌ومیل منابع و زمان و فرصت و امکانات مختومه می‌شود.

بر این اساس اگر طیفی را متصور شویم که یک‌طرف آن شرایط فعلی جامعه باشد و طرف دیگر آن وضعیت مطلوب موردنظر جامعه (که قرار است پس از توسعه‌یافتگی به آن برسد) قرار داشته باشد، تأکید ما که علت‌العلل طولانی شدن دوره طی شدن فاصله دو سر طیف هست، عدم شناخت واقع‌بینانه شرایط فعلی جامعه در زمان‌های مختلف تاریخ ایران است. این عدم شناخت هم در شرایط مشروطیت رخ داد و از مردمانی که بیش از نود درصد آنان بی‌سواد بودند توقع اقداماتی به سبک آن‌هایی شد که درصد بالای افراد باسواد را در خود داشتند و هم در دوران ما رخ داد که بدون شناخت از جامعه جهانی و سیاست‌های آن و بدون در نظر گرفتن شرایط حاکم بر طبقات مختلف اجتماعی و گروه‌های آن به اتخاذ سیاست‌های متناسب با وضعیتی که در آن هستیم اقدام نکردیم.

آنچه باید به آن توجه کرد آن است که اگر فاصله بین وضع موجود با وضع مطلوب را به مثلاً ده قسمت تقسیم کنیم با در نظر داشتن این نکته که هریک از این نقاط به لحاظ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، ذهنیت مردم، به امکانات کشور و ... شرایط متفاوت از یکدیگر دارند باید سیاست‌هایی اتخاذ شود که ما را در مرحله‌ای از قسمت اول به قسمت دوم جهت‌دهی کند نه اینکه بدون لحاظ واقعیات و مقتضیات آن واقعیات از قسمت اول سودای رسیدن به قسمت ششم یا دهم را بنماییم و مدام بکوشیم و کمتر به نتیجه برسیم. طی دوران توسعه‌یافتگی به حوصله، دقت، زمان و کار و کوشش بسیار و از همه مهم‌تر به هیچ‌گاه فراموش‌نشدن هدف نیاز دارد. هر اقدامی که می‌شود باید از حیث در راستای هدف بلندمدت بودن و امکان حصول اهداف مرحله‌ای توسعه مورد ارزیابی و وارسی قرار گیرد تا مشخص باشد که چرا کاری را باید انجام بدهیم و چرا باید کار دیگری را انجام ندهیم.

شناخت وضع موجود به ما کمک می‌کند که از همه توان ملت و ازجمله از توان عظیم همگرایی دین نهایت استفاده را در مسیر تبدیل تدریجی جامعه به جامعه‌ای پیشرفته‌تر بنماییم و جامعه‌ای که در آن چون بینش‌ها و نگرش‌ها و رفتارها تغییر می‌کند به‌تبع آن چهره ظاهری جامعه هم دستخوش تحولات مناسب می‌گردد.


شناخت وضع موجود و فهم نسبت واقعیت و ارتباط آن با مسائل جهان معاصر، به ما می‌گوید که برای شرایط متفاوت تصمیمات و سیاست‌ها و قوانین متفاوت لازم است لذا ما را از مطلق‌گویی بازمی‌دارد و مانع می‌شود از اینکه پدیده‌ی پیچیده و مهم و خطیری همچون توسعه را با سادگی بررسی و به ساده‌انگاری و تک عاملی چاره‌سازی کنیم. توجه کنیم که هر مرحله‌ای ، مقتضیاتی ویژه خود را دارد و نمی‌توان یک سیاست و یا یک عامل را برای همه مراحل به یک اندازه و به یک شیوه بکار گرفت.
خاصیت شناخت دقیق وضع موجود کمک می‌کند که سیاست‌ها و قوانین و اقدامات به‌مثابه رها کردن تیر در تاریکی نباشد و درعین‌حال آرمان‌گرایی مطلق را نشانه نگیرد و درنتیجه جامعه را از مرحله‌ای به مرحله‌ای دیگر ببرد. مرحله‌ای که همه امور آن در تراز بالاتری از مرحله قبل قرار می‌گیرند و لذا از پتانسیل بیشتری برای رفتن به مرحله بعدی برخوردار هستند.
جامعه‌ای که به شناخت واقعیات حاکم بر خودش اهتمام داشته باشد به علم و عالم بها می‌دهد. نخبگان را در جای خود می نشاند خودبزرگ‌بین نیست به‌اندازه توان و امکاناتش حرکت می‌کند چشم از هدف برنمی‌دارد به مقاصد و اقدامات دشمنان خودش که علیه او عمل می‌کنند با زیرکی توجه دارد سرمایه اجتماعی را از بین نمی‌برد و به مردم احترام می‌گذارد. استضعاف آن‌ها را در هیچ عرصه‌ای برنمی‌تابد و تصمیم‌گیری متناسب با شرایط می‌کند. دری می‌سازد که به چهارچوب می‌خورد تمام اهتمام او رفتن به مرحله بعدی است هماهنگ و سازگار و سیستمی، نه پرشی و شعاری و غیرمتناسب .
به گواهی کارکردهای تاریخی جامعه ایران از زمان قاجاریه تاکنون نتوانسته است نسبت به این ضرورت مهم موضع درستی را اتخاذ کند لذا همان‌قدر که غرب‌گرایی بی‌مورد، جامعه را دچار تشتت کرد، غرب‌ستیزی بی‌منطق انحطاط عمومی را رقم زد. همان‌قدر که دین‌ستیزی جامعه را از مهم‌ترین و بنیادی‌ترین انگیزه‌های کار و کوشش و تولید موجود در آموزه‌های دینی تهی ساخت. تحجر و تفسیر ناصواب از دین هم زمینه را برای محروم شدن جامعه از ساختارهای تمدن ساز دین خالی نمود و همه این‌ها در پرتو عدم شناخت از شرایط موجود جامعه معنی‌دار هست. باید خود را و دیگران را همان‌طور که هستیم با همه نقاط قوت و ضعف و نه آن‌طور که دوست داریم باشیم بشناسیم. سپس کوشش‌هایمان را برای خروج از این وضعیت و رسیدن به مراحل کناری و نزدیک همین وضعیت آماده کنیم. اگر چنین شود طی چندین دهه به مقصد می‌رسیم و یا نزدیک می‌شویم و اگر واقع‌بین نباشیم حتی اگر به نقاطی هم برسیم مجدداً به دلیل ناهماهنگی و پشتیبانی نشدن با سایر اجزا لازم برای حفظ و کارکرد آن ، به قهقرا گرفتار می‌شویم. حکایتی که بارها و بارها برای ما رخ‌داده است.
توسعه یافتگی که حالتی از یک کل غیرقابل تجزیه به اجزا است به‌مثابه رسیده شدن میوه‌ای است که در صورت مراقبت‌های لازم از آن ، از دوران کالی خود گذر کرده و به‌تدریج رسیده می‌شود. همان‌طور که بین زیبایی رنگ پوست ، نرمی نسوج ، شیرینی ، آبدار بودن و ... در میوه رابطه برقرار است بین وجوه توسعه همچون وجه فرهنگی وجه سیاسی و وجه اقتصادی آن‌هم رابطه‌ای معنی‌دار و دقیق برقرار است به‌نحوی‌که می‌توان گفت این وجوه بدون هم بی‌معنی هستند
گذار از وضع موجود به سمت وضع مطلوب درصورتی‌که با دغدغه‌ی دائمی و همیشگی لزوم شناخت و آگاهی بر وضع موجود و مقتضیات آن صورت گیرد چون جامعه را متوجه ضرورت حل مسائل و اتخاذ تصمیمات لازم برای خروج بهینه از همان وضعیتی که در آن است می‌کند موجب تولید قانون متناسب، اجرای متناسب، هدر ندادن امکانات انسانی و فیزیکی ، تعبیه و ایجاد نهادهای متناسب با آن مرحله ومبارزه با موانع واقعی کمین کرده بر سر راه ارتقاء همان مرحله می‌شود.
اما جامعه‌ای که بدون شناخت جایگاه فعلی خود( در طول تاریخ ) صرفاً به فکر رسیدن به مقاصد خویش باشد ازآنجاکه نسبت بین اقداماتی را که باید تا هدف انجام دهد، نمی‌داند دچار نابخردی در تصمیم‌گیری، افراط‌وتفریط در اجرا، بی‌عدالتی در مواجه با مردم و دریک کلام هدر دادن فرصت‌هایش می‌شود.
در چنین شرایطی است که فرصت طبی، جاه‌طلبی، تملق و چاپلوسی امکان رشد می‌یابد.
ما به «شناخت واقعیت» و ضرورت آن برای گذار سریع به رشد و پیشرفت و اعتلا و سعادت تأکیدداریم. این شناخت از مدیریت یک مزرعه گرفته تا ادراک مبانی فلسفی تمدنی همچون تمدن غرب ، هم می‌شود شناخت واقعیات به معنای واقع شناسی است اما لزوماً به معنای واقع‌گرایی نیست بسیاری از واقعیت‌ها خواستنی نیستند اما حضور دارند. باید بافهم و وقوف بر آن‌ها راهکارها و سازوکارهای خروج از آن‌ها را یافت و فاصله «بودن» تا «شدن» را کمتر کرد.
 
کلمات کلیدی : با شما
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۹ ۱۷:۳۳:۴۵
معذوریت داقای دکتر قابل درک است ولی عله العلل توسعه نیافتگی نظام سیاسی حاکم بر کشور است. (2734491) (alef-4)
 
۱۳۹۴-۰۱-۱۳ ۰۹:۲۴:۲۲
بفرمایید چرا ؟ با چه دلایلی ؟ با چه مقایسه تطبیقی ؟ (2778873) (alef-13)
 
سید هادی
۱۳۹۳-۱۲-۱۹ ۱۸:۱۵:۳۴
جناب دکتر : جمله آخرتان ، باید بافهم ووقوف بر آن ها راهکارها وساز وکارهای خروج از آن ها رایافت وفاصله ((بودن )) تا ((شدن )) را کمتر کرد ، خلاصه مطالب خوبتان می باشد . سی وپنج سال است به استثنای تصویب قانون اساسی ، که امروز به بازنگری نیاز مبرم دارد ، هیچ راه کار وساز وکاری مطابق با فرهنگ ما که همانا حفظ وافزایش عزت وکرامت وشرافت مردم برای نیل به اهداف عالی انسانی است را تدوین ننموده ایم وداریم در همان ساز وکارهای دوران طاغوت با وصل وپینه کردن بعض قوانین اسلامی آن هم از نوع احکام ثانویه اش کشوررا اداره می کنیم وطبعا نه شاهنشاهی هستیم ونه اسلامی . باید تعدادی از بزرگواران فرهیخته امثال شمااز حوزه ودانشگاه وسایر بخش ها بدون داشتن مسئولیت اداری ، نسبت به تدوین ((راه کارها وساز وکارها )) در چهار چوب فرهنگ مردم سالاری دینی اقدام کنند ونسخه زمان بندی شده تحول کشور را ارائه نمایند . (2734615) (alef-4)
 
محمد
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۰۰:۴۲:۲۱
سلام
ممنون از آقای دکتر سبحانی

بنده چون فکر می کردم که باز قرار هست سر کار بریم و تحلیل ارائه نشود اصلا به سوال جناب دکتر پاسخ ندادم و از این بابت عذر خواهی می کنم بدلیل پیش داوری

مطلب دیگر اینکه باز هم سوال از طرف کارشناسان نباید باشد و از لایل عدم توسعه همین است مه کارشناسان پاسخ نمی دهند

لطفا صفحه ای ایجاد کنید که کارشناسان به سوالات مردم پاسخ دهند

رحمت خدا بر کسانی که قصد خدمت به خلق خدا دارند (2735592) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۹ ۱۹:۱۶:۱۱
جناب آقای دکتر من در جوابیه شما بدنبال راه حل جنابعالی میگشتم اما گم شدم! نه تنها راه حلی ندیدم بلکه خواندن متن بسیار سخت و گیج کننده بود و باعث شد با عرض معذرت با خودم فکر کنم اگر همه کارشناسان ما اینگونه راه حل میدهند بی خود نیست وضعیت مملکت اینگونه هست!

برای اینکه دیگر دوستان که حوصله خواندن را ندارند خلاصه صحبتهای شما را اینجا بر اساس شماره بندی خودتان میاورم:

1. همه حق دارند به سعادت برسند اما این سعادت برای اقشار مختلف نسبی میباشد و معنی سعادت برای هر قشری متفاوت هست. اما بطور کلی هرکس شرایطش نسبت به وضعیت قبلی خود بهتر بشود این از دید شما نشان از توسعه میباشد.

2. مسیر رسیدن به سعادت طولانی میباشد نباید شرایط سخت ما را نامید کند. مسیر رشد و توسعه کشورهای دیگر گاهی سده ها طول کشیده و ناراحتی های مردم از عدم توسعه یافتگی کشور باید مدیریت شود و اجازه داده شود تا مردم فکر نکنند در توسعه کشور نقشی ندارند.

3. از نظر شما خیلی از مسایلی که مطرح شد مثلا نبود دموکراسی راه حل رسیدن به توسعه نیست بلکه معلول آن میباشد یعنی اول جامعه در مسیر توسعه قرار میگیرد سپس کم کم به دموکراسی میرسد. از نظر شما خیلی به اشتباه جای علت و معلول را با هم عوض میکنند.

4. از نظر شما برخی اهداف توسعه میان همه ملل یکسان میباشد مثل درآمد بالا و وضعیت اقتصادی مناسب اما از نظر شما برخی اهداف هم مختص آهر کشور خاص میباشد مثل مذهب و این امر بدیهی که تمامی کشورهای پیشرفته غیرمذهبی بوده یا مذهب را از سیاست جدا کرده اند ربطی به عدم توسعه یافتگی ما ندارد.

5. سوال میفرمایید که چرا ملت ما که 100 سال هست از زمان مشروطه به این طرف بدنبال توسعه بوده در این یک قرن به اهداف خود نرسیده؟ بعد در جواب سوال خود میفرمایید: عدم شناخت از واقعیات جامعه و آرمانی فکر کردن، چه در زمان مشروطه و چه بعد از انقلاب اسلامی. افراط و تفریط ها در تفکرات مثلا غرب زدگی مفرط در مقابل غرب ستیزی مطلق. دین ستیزی مفرط در مقابل تحجر دینی.

و اما نقد بنده نسبت به صحبتهای شما آقای دکتر:

اینکه بگوییم روند رشد طولانی میباشد و برخی کشورها سده ها طول کشیده دو ایراد اساسی دارد:

اول اینکه این طولانی بودن مربوط به دوران قدیم میباشد که مثلا در اروپا رنسانس سدها سال طول کشید اما در عصر تکنولوژی و ارتباطاب بی معنی میباشد. مردم به چشم خود میبیند که دوبی در کمتر از دو دهه به توسعه و پیشرفت میرسد. ترکیه در همین مقدار زمان و چین هم در همین زمان کم به یک قدرت بزرگ اقتصادی تبدیل میشود ضمن اینکه کشورهایی مثل آلمان، ژاپن و کره جنوبی هم ظرف دو دهه پس نابودی تقریبا کامل زیربناها و منابع انسانی در جنگ های خانمانسوز که بسیار ویرانگر تر از جنگ ما با عراق بوده و مملکتشان کاملا شکست خورده و به اشغال بیگانگان درآمده هم توانسته اند به توسعه بسیار قابل توجه برسند.

دوم اینکه ما عدم توسعه یا توقف نمیبینیم بلکه رشد منفی میبینیم یا به عبارت دیگر رشد مشکلات و عقب افتادگی. اینجاست که اگر کشور ما یک شرکت تجاری میبود و سهام داران نمودارهای منفی و قرمز را میدیدند باید ترمزها را میکشیدند و مسیر دیگری انتخاب میکردند. اما در کشور ما این امکان تغییر مسیر کامل وجود ندارد. قبلا در سوال خودم از شما که بالاترین مثبت ها را از مردم گرفت این موضوع را مطرح کردم که وقتی شرکتی دارد ضرر میدهد سهام داران سراغ آبدارچی و نگهبان شرکت نمیروند بلکه میرن سراغ مدیرعامل آن شرکت و تا زمانی که این امکان مهیا نباشد توقع پیشرفت در هیچ کار اساسی را نمی توان داشت!

سوم اینکه اگر در جامعه ما مردم اکثریت مذهبی هستند و حفظ دین برای آنها اهمیت دارد لازم میباشد که ما دین را از سیاست جدا کنیم و این معنی اش دین ستیزی نیست بلکه دین را از صحنه رقابت سیاسی و استفاده ابزاری خارج کردن به و جایگاه اصلی آن یعنی به دل و قلب مردم واگذار کردن هست. الگوهای موفق زیادی هم برای اینکار وجود دارد. (2734863) (alef-13)
 
احسان
۱۳۹۳-۱۲-۱۹ ۲۲:۵۹:۴۳
دوست عزیزم نظرات گرانبهای شمارا مطالعه کردم ؛ در خصوص مقایسه بین «دوبی» و ایران در یک نظر اجمالی بنظر خوب می آید اما شاید بهتر باشد اطلا جامعه دوبی را از نظر برخورداری از ساختارهای اجتماعی هم بسنجیم بدین شرح : بنظرم کشورهای منطقه به لحاظ فقدان شاختارهای متعارفی اجتماعی همگی دچار نوعی شکنندگی اجتماعی هستند مثلا همین «دوبی» اصلا ساختاری تک عضوی است و درست مثل یک موجودِ تک عضوی یا تک سلولی است «و فقط یک سیستم حکومتی دارد که مردم درآن هیچ مشارکتی ندارند»! هیچ ساختار اجتماعی در این کشورها نیست و بلکه بصورت قبایلِ سنتی و مدیریتِ خوانین و رعایا اداره میشود؛ لذا با مرگِ خان ؛ قبیله اش از هم میپاشد و رعایا قیام خواهند کرد درست مثلِ لیبی؛ تونس ؛ بحرین ویا عربستان یا همین یمن! اینها بدلیل اینکه سازمانهای اجتماعی و هوشِ اجتماعی ندارند ؛ مثل یک کودکِ با رشد جسمی ِ زیاد و رشد عقلیِ ناقص رشد میکنند! (2735434) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۹ ۲۳:۱۳:۲۰
بنظرم برای کوتاه شدن مطلب؛ جناب آقای دکتر توضیحاتی لازم و ضروری را حذف کرده اند؛ و نیازی به اشاره بر هریک از فرآیندهایِ رشد و تجول اجتماعی وجود داشت هرچند ایشان بصورتی خلاصه از روی آنها گذشته اند اما کلیات مطالب آورده شده است. مثلااشاره به شناخت جامعه از وضعیت فعلی شده است ؛ اما بدونِ داشتنِ ساختاری هوشمند در جامعه (که در واقع موجبِ انتقالِ تفکر اجتماعی به عناصر سازنده آن یعنی افراد می باشد) آیا میتوان به چنین شناختی رسید! اما در این متن اشاره ای به نیازمندی جامعه به ساختار نشده است! ساختارهایِ اجتماعی ؛ فارغ از ساختارهایِ درون حکومتی است. زیرا کُلِّ حکومت تنها مثلِ یک عضو یا ساختار از بدنه اجتماع است و یک بدنِ تک عضوی مانند یک موجودِ تک یاخته است و نمیتواند بنحوی هوشمند رشد کند و باید منتظرِ یک موتاسیون یا ارتقاء اتفاقی اط سویِ طبیعت بماند! (2735475) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۹ ۲۳:۲۳:۰۰
با توجه به مطالعات جناب آقای دکتر ؛ اینطور نتیجه میگیرم که :1- بدلیل عدمِ شناختِ جامعه از شرایط و وضعیت ِ فعلی اش ؛هنوز جرکتی برای رسیدن به رشد اتفاق نیافتاده است و اگر جرکتی هم بوجود آمده بدلیل عدم شناخت یا از بین رفته یا آنقدر طولانی شده که عملا یا منحرف شده یا در مرور زمان بصورت عقب افتادگی ثبت شده است. 2- دلیل عدم شناخت ؛ عدم وجودِ ساختاری مناسب جهتِ شناخت و انتقالِ آن به افرادِ جامعه است. لذا اگر هم فردی یا عده ای از افراد به این شناخت برسند ویا رسیده باشند , نیز چون ابزاری برای انتقال این آگاهی به اجتماع در ایران وجود ندارد؛ این اشخاص هرقدر هم سعی کنند نمیتوانند آگاهی اجتماعی بوجود آورند! ابزارهایِ اجتماعی از قبیلِ احزابِ مردم نهاد و مردمی؛ سندیکاها و گروههایِ اجتماعی در برخی برهه های زمانی موجبِ تغییری ناگهانی شده اند اما پس از ایجاد تغییر؛ خود به از بین رفتنِ ساختارها پرداخته اند و موجبِ از بین رفتنِ سیر تحولِ طولانی مدت و هدفمند ِ اجتماعی شده اند. (2735494) (alef-4)
 
محمد
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۰۰:۵۰:۱۳
سلام مجدد

ضمن احترام بله با شما موافق هستم

کمتر تحلیل روان بود البته از آمار های دکتر افروغ بهتر بود (2735600) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۰۶:۴۲:۴۶
اینا کجاش خلاصه حرفهای دکتر بود! تو هم از خودت یه چیزی نوشتی ها!! (2735711) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۰۸:۳۴:۰۳
نقد شایسته ای داشتید . ضمن اینکه با توجه به منابع طبیعی بیشماری که کشور ما دارد این رشد اقتصادی منفی غیرقابل قبول است . (2735835) (alef-4)
 
لیلا کامیاب222
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۰۸:۴۸:۳۷
از قلم روان و سخنان بحق ،مخصوصا پاراگراف آخر تقدیر و تشکر میگردد (2735862) (alef-4)
 
احمد ک
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۰۹:۳۶:۲۶
دوست عزیزاقای دکتر به دلیل جایگاه خاص خود بعنوان نماینده سابق واستادی اصولگرا طبیعی است که معانی را در لفافه جملات طولانی وبقول شما خسته کننده ارائه کردند ،این درست ولی اگر متن را مجددا ملاحظه فرمایید طرح علت ومعلول وسابقه تاریخی دقیقا اصل موضوع را بیان فرمودند ،مباحث جنابعالی بیشتر به معلول ها پرداخته اید مانند مدیریت غلط وفساد وارتشائ واختلاس وبی اعتقادی وبی اخلاقی ،علت رادر سوابق تاریخی اجتماعی اقتصادی وسیاسی باید دید ،در کشور ما روند رشد بعد از ساسانیان وبا حمله اعراب بهم خورد صد سال بنی امیه وحدود 700 سال بنی عباس شاهان مارا نوکر خلیفه بغداد کرده بود یعنی شما در نظر بگیرید سلطان محمود انهمه لشگر کشی کرد وانهمه ملت هند را تاراج کرد به نام خلیفه بغداد ،در خطبه نماز ،اول نام خلیفه بغداد میامد بعد شاهان وابسته ایرانی ،چندین سلسله عوض شد همه دارایی وثروت این کشور متعلق به نماینده خلیفه بود ،وبعد حمله مغول که چندین قرن اثارشان وزخمشان برپیکر این ملت نحیف هرگونه روند رشد اقتصادی واجتماعی را ازبین برد ،مقطعی که بعد ها ان وابستگی بوسیله صفویه قطع گردید باز جنگ ودرگیری با عثمانی وروم وبازی سیاسی روم قدیم وایران وعثمانی درست است که اقتتداری پیدا کردیم ولی رشد اقتصادی لازم را نداشتیم وبعد باز لشگر کشی نادر ومصادره اموال ودارایی مردم وصاحبان زمین وکشت وکشتارها وپسر کور کردن وهمه وابستگان شاه قبلی را قتل عام کردن تا اواخر دوره قاجار روند رشد را دچار ایست قلبی کرد در همان زمان قاجار که اروپا 30هزار کیلومتر راه اهن داشت ما 5کیلومتر ماشین بخار شاه عبدالعظیم تا تهران را داشتیم ،وبعد که مشروطه خواهان امدند با مردمی بیسواد وکم اطلاع روبرو شدند(نقل از اقای دکتر ) وانکسی که میفهمید فهمش در دستور قتل دادن بود واین بود که باز جهل حاکم شد وباز ارتجاع تاخت وتازش را شروع کرد مجلس نیم بندش را به توپ بستند وسیاسیون دودسته شدند طرفداران سفارت روس وسفارت انگلیس وجای وطن پرستان شد اوارگی وبد بختی وباز میرسیم به دوره رضا خانی که میخواهد مثل شاه عباس دیکتاتور مصلح شود واخر الامر به هر زمین وباغ ابادی میرسید صاحبانش را معدوم، سند به نام خود میزد وادامه اش به پسرش که به توصیه امریکا میخواست تجدد زورکی را وارد کند وصنعت مونتاژ وتقسیم اراضی بدون فکر اینده تمامی زمینهای بزرگ را قطعه قطعه کردند وکوچ اجباری به شهرها شروع شد وشدیم وارد کننده برنج وگندم امریکایی ،خلاصه کنم ما هیچگاه روند صنعتی شدن وحتی مالکیتهای بزرگ که فئودالی باشد را کامل طی نکردیم کشتار بود ومصادره اموال ،واین اواخر هم که پول نفت حاکمان مارا چنان مست کرد که رویای تمدن بزرگ داشتند ،در اروپا بزرگ مالکان ضمن اینکه استبداد شاهان را میشکستند به تولید ورشد طبیعی کشورهایشان کمک های قابل توجهی میکردند وهمین لردها وکنت ها نقشی اساسی در انقلاب صنعتی وروند گذار ورشد به سمت سرمایه داری داشتند ، خلاصه راز عقب ماندگی ما در عدم رشد طبیعی کشور به سمت رشد وتوسعه بوده ،وهمین چند سال اخیر که 800 میلیارد دلار پول نفت به دست زنگی مست افتاد کسی نفهمید چه شد (2735974) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۱۴:۱۲:۰۸
من هم فكر ميكنم رشد كلي ما منفي است (2736777) (alef-13)
 
امیر
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۱۹:۰۰:۴۴
همان طور که دکتر در متن گفته اند علت ها را نباید با معلول ها اشتباه گرفت. پس اینکه آلمان پس از جنگ ویران شد و دوباره در طی زمانی کوتاه ساخته شد به معنی توسعه در زمان کوتاه نیست. در آن جنگ ویرانگر معلول ها ویران شدند نه علت ها! (2737756) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۰۷:۴۲:۱۹
مساله همین هست که کسی که حوصله نداره 3 صفحه مطلب مطالعه کنه چطور میخواد راجع به توسعه نظر بده و فکر کنه؟ (2735757) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۹ ۱۹:۳۸:۲۳
اینکه باید واقعیت موجود جامعه را شناخت و برای آن برنامه ریزی کرد حرف درستی است.

مشکل از آنجا آغاز می شود که هر کدام از سیاست مدارهای کشور ادعا دارند تصمیماتشان بر اساس شرایط واقعی جامعه اتخاذ شده است!

ای کاش قدری هم راجع به اینکه الان شرایط واقعی جامعه از نظر شما چیست، پرداخته بودید. (2734935) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۹ ۲۰:۵۱:۴۳
علت کلی یکی است: ناآگاهی مردم و ناآگاهی مسئولان از دنیا (2735153) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۱۴:۱۳:۰۰
واقعيتي تلخ (2736780) (alef-3)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۰۷:۵۵:۳۷
من از الف تعجب میکنم که چطور چنین توهین هایی رو به راحتی منتشر میکنه. اگه تندترین نقد هم باشه انتشارش اشکالی نداره، ولی توهین، توهینی که از سر نادانی و بی اطلاعی هست فرق میکنه.
حضرت آقایی که این نظر رو گذاشتن چقدر سبحانی رو میشناسن که اینطور بی پروا حرف میزنن؟ حتما باید فرد مورد نظر شما همچو شما توی لجنزار سیاست به دنبال فحاشی علیه این جناح یا اون جناح باشه تا به قول شما شجاعت داشته باشه؟
اصلا چقدر نظرات سبحانی رو میشناسی که اینطور حرف میزنی! سبحانی ای که ساختارشکنانه ترین حرفها رو راجع به اقتصاد ایران، البته با نگاه کاملا علمی و عالمانه داره میزنه، سبحانی ای که فعالترین و پرکارترین نماینده تاریخ مجالس ایران بوده ولی به دلیل اینکه به چپ و راست باج نداده الان سانسور شده، سبحانی ای که به دلیل نظرات عالمانه ش راجع به سیاست های بعد از انقلاب، الان رسما توسط سیستم جمهوری اسلامی بایکوت شده (2735782) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۱۰:۳۸:۲۹
دوست عزیز خروجی یک فرد به صورت نظرش منتشر میشود و ما هم نظر اقای سبحانی را خواندیم و با این دوستان موافقیم تحلیل ارائه شده اصلا تحلیل اقتصادی نیست این حرفای شما که چقدر ایشون رو میشناسی و...اینا مغالطه در استدلاله بهش میگن مغالطه توسل به مرجع یعنی ایشون خیلی ادم مهمیه پس علیهش حرفی نزنید وو...(از 13 مغالطه اولی که ارسطو کشف کرد هست)
یه کم سطح مطالعه تون و بالا ببرید نظرات مردم رو هم در مقاله قبلی بخوانید به صفحه اقتصادی مراجعه کنید
تحلیل ایشان یک درصد هم انتظارات ما رو براورده نکرد و من واقعا متاسفم (2736135) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۱۴:۱۵:۰۹
البته آقاي سبحاني مستثني است (2736789) (alef-3)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۰۷:۵۹:۰۱
من بسیار تشکر میکنم از دکتر سبحانی بابت این تحلیل عمیق و عالمانه ای که داشته. یک کلاس فشرده مبانی توسعه بود واقعا. (2735789) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۰۷:۰۸:۰۷
عزیز دلم! منظورت از حکومت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی هست یا رژیم پهلوی رو هم شامل میشه؟ قاجاریه چی؟ اگه متن رو خونده باشی منظور دکتر از طولانی شدن گذار به توسعه، از زمان مشروطه به این سو هست. از زمان مشروطه مستقیماً جمهوری اسلامی سر کار اومده؟ (2735725) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۱۹ ۲۱:۴۶:۵۳
با سپاس از زحمت دکتر سبحانی

سردبیر محترم الف
به نظر میرسد مخاطبین شما با صراحت بیشتری نظر داده اند تا جناب دکتر سبحانی.
از مجموع تحلیل توصیفی ایشان، تنها نکته ای خاص که جلب نظر می کند، درک موقعیت فعلی و شناخت هدف است. حال آنکه این تحلیل نه برای جامعه ما، بلکه برای کلیه جوامع مصداق دارد.
قرار بر این بود که تحلیلگر محترم، دلایل عقب افتادن توسعه یافتگی در ایران بر شمارند که به زعم من، از کنار آن عبور کرده و به شرح علوم کتب اجتماعی پرداخته اند.
بخصوص در باره مولفه فساد اداری مالی در زیرشاخه های اقتصادی دولت ها، که ترمز پیشرفت هر جامعه ای است، بسیار گذرا نگاه داشته اند.
امید به اینکه تحلیل های بعدی اساتید شرکت کننده در این طرح زیبای الف، مصداقی تر باشد. (2735260) (alef-13)
 
دانشچوی چامعه شناسی
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۰۰:۰۴:۰۵
سلام استاد
اول ممنون از اینکه وقت گذاشتید و دوم اینکه به عقیده مخاطب هم احترام گذاشتید و نظرات رو مطالعه فرمودی

استاد گرامی با ادعای احترام
فکر نمی کنید که شما ودوستان همفکر دچار منطق ارسطویی هستید
یعنی از بالا برای یک موضوع نظریه پردازی می کنید.وخودتون بهتر می دونید که این آفت هرگونه پیشرفت و شکافتن واقعیت هست

استاد روزها و روزها باید شما و اندیشمندان هم مسلک صحبت کنید و نقد بشید و زحمت شنیدن نظرات مخالف رو به خودتون هموار کنید تا اونوقت تازه به اصل ماجرا برسیم
روشنفکران ما ا ز متن جامعه جدا افتادن
در برجهای اج و پشت میزهاشون نظریه پردازی می کنن.

با تشکر از حوصله شما (2735550) (alef-4)
 
حسيني
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۱۴:۲۴:۴۱
به نظرات كارشناسان در سالهاي اخير اصلا بها داده نميشود و نتيجه آنرا هم در 8 سال گذشته ديديم. البته اين يك فاجعه براي كشور است. (2736815) (alef-13)
 
عبدالهي
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۱۴:۳۷:۱۸
بررسي آماري نظرات اكيدا توصيه ميشود

لازم است همين سوال را طي پرسشنامه اي از كارشناسان هر رشته نيز بنماييد

بهرحال از زحمات الف و آقاي دكتر سبحاني و مردم به نوبه خود قدرداني ميكنم. (2736874) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۰۲:۲۱:۰۳
اقای سبحانی کلی گویی کرده اید خیلی تحلیل عجیبی بود بنده اقتصاد خرد و کلان هم خوانده ام یک کلمه از حرفای شما واضح نیست.
حرفهای مردم قابل فهم بود این تحلیل واقعا تحیر اوره (2735668) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۰۷:۴۵:۵۸
تنها یک چیز باعث عقب افتادگی ملتها میشه:

جهالت ملتها و استفاده ابزاری از آن جهل توسط حکومتها ..........

مردمی که متوسط مطالعه روزانه اونها رو فقط در حد چند دقیقه تخمین می زنند، حتما باید صاحب کشوری بشن که نمیتونه توسعه پیدا کنه ... (2735764) (alef-4)
 
محمد
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۰۹:۴۶:۱۲
آقای دکتر دقیقا به سوالی که مطرح کردن جواب دادن :

جامعه‌ای که بدون شناخت جایگاه فعلی خود( در طول تاریخ ) صرفاً به فکر رسیدن به مقاصد خویش باشد ازآنجاکه نسبت بین اقداماتی را که باید تا هدف انجام دهد، نمی‌داند دچار نابخردی در تصمیم‌گیری، افراط‌وتفریط در اجرا، بی‌عدالتی در مواجه با مردم و دریک کلام هدر دادن فرصت‌هایش می‌شود.

ما به «شناخت واقعیت» و ضرورت آن برای گذار سریع به رشد و پیشرفت و اعتلا و سعادت تأکیدداریم.

ممنون (2735993) (alef-4)
 
سعید
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۱۰:۴۴:۵۶
سلام
من به این پاسخ کمی نقد دارم.
ما از مردم خواستیم نظرشان را بگویند.
آقای دکتر آمدند گفتند علتش عدم شناخت موقعیتمان در دوره های مختلف علت اصلی بوده اند.
روش تحقیق ایشان اگر مطالعه روی نظرات ما بود، باید عدم شناخت را در نظرات ما نشان میدانند.
سوال این است که آقای دکتر بدون نظرات ما نمی توانست پاسخ خود را بدهد؟

نقد اصلی را بعدا کامل برایتان می فرستم که برای آقای دکتر ارسال کنید.

والسلام. (2736148) (alef-4)
 
درون‌نگر
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۱۱:۵۳:۳۳
مدت‌هاست که تقریبا همه‌ی ما افراط و تفریط را ریشه‌ی عقب ماندگی خود می‌دانیم، اما کمتر کسی می‌گوید که خود این افراط و تفریط از کجا آمده است.

مشکل اینجاست که ما می‌خواهیم اقتصاد را جدا از فرهنگ و ویژگی‌های درونی خود مورد بررسی قرار دهیم که طبیعتاً غیرممکن است. در مورد ریشه‌ی افراط و تفریط باید به بحث های اسطوره‌شناسانه و روانکاوانه ایرانی (اسطوره‌هایی مانند میترا) پرداخت.

اگر کسی واقعا به دنبال کشف راز این افراط و تفریط است باید در این مورد مطالعه کند. متأسفانه یا خوشبختانه درک نسبی این درد به یک زمینه‌ی علمی نیازمند است و دست کم باید دو سه سالی تخصصی روی آن کار کرد.

اما باز تأکید می کنم: ریشه‌ی افراط و تفریطمان را باید در بحث‌های اسطوره شناسانه و روانکاوانه ایرانی جستجو کرد. (2736354) (alef-4)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۱۴:۲۵:۴۰
سلام
لازم نبود كه خوانندگان كامنت بذارند و همون اول خود دكتر مي تونستند نظرشون را اعلام كنند چون هيچ اشاره اي به نظرات خوانندگان نشده بود!!!!
و البته من كلا به اين شيوه اعتراض دارم بهتر بود اگر قرار است كاري فرهنگي انجام شود در جهت توسعه يافتگي نظرات خوانندگان ارائه مي شد و بعد تحليل دگتر را نسبت به اون موضوع به صورت مستدل قرار مي گرفت ولي اين خيلي بد بود و از پاسخ دكتر افروغ بدتر
دكتر افروغ باز هم نتيجه نظران خوانندگان را هم جمع بندي كرده بودند ولي تحليل كافي ارائه ننمودند (2736821) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۱۵:۳۷:۱۰
سايت الف يكبار از اين طرف بام مي افتد و بار ديگر از ان طرف بام.
اقاي دكتر افروغ امد فقط امار نظرات مردم را استخراج كرد و تحليلي روي انها ارائه نداد و دكتر سبحاني فقط تحليل كرد ،بدون اشاره به چگونگي نظرات مردم!!!!!!!! (2737131) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۱ ۰۰:۱۹:۲۳
بله. موافقم. بهتر بود علاوه بر تحلیل نظرات مردم رو هم دسته بندی میکردند البته نه مثل جناب افروغ فقط امار بدن و خلاص! (2738551) (alef-13)
 
همکار شما
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۱۸:۴۷:۱۷
جناب آقای دکتر سبحانی
قرار بود شما با روشی علمی نظرات را دسته بندی کنید و بعد هم تحلیل کنید. آنچه که من خواندم حرفهای خود شما بود نه جمع بندی حرفهای دیگران. از شما به عنوان یک استاد دانشگاه انتظار می رفت که با رعایت روش علمی یا به صورت کیفی و یا حداقل به صورت کمی داده ها را تحلیل می کردید. از این بابت متأسف شدم. (2737724) (alef-13)
 
ابراهیم
۱۳۹۳-۱۲-۲۰ ۲۰:۵۸:۰۸
اخیرآ کتابی با نام "دولت و توسعه اقتصادی، اقتصاد سیاسی توسعه در ایران...." منتشر شده است که ضمن ارائه نمونه های کشور هایی که در زمینه رشد اقتصادی موفق بوده اند، شرایط حاکم را که موجبات وضعیت فعلی اقتصادی را فراهم ساخته است تحلیل، و تاریخچه "تلاشها" صورت گرفته چه پیش و چه بعد از انقلاب را در ایران به نقد کشیده است که برای فهم موقعیت اقتصاد ی کشورمان بسیار مفید می باشد. (2738071) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۱ ۰۸:۱۵:۵۱
خوب است این بحث ادامه پیدا کند و نظر نخبگان را هم داشته باشیم . ولی بهتر است ابتدا تعریف صحیحی از نخبه نیز وجود داشته یاشد. بنا براین پیشنهاد میکنم ابتدا سوال کنیم نخبگان کیانند و چه ویژگیهایی دارند. (2738822) (alef-13)
 
علی الهی
۱۳۹۳-۱۲-۲۱ ۰۹:۴۷:۰۳
جناب دکتر سبحانی خسته نباشید ؟ این کلی گویی ها دردی را دوا نمیکند !مگر سی سال مدت کمی است مگر شهر وندان کره سالا قبل در ایران رانندگی نمیکردندو. حالا انها کجا وما کجا ما برای کمک به محرومین تمام زمینهای مملکت را سوراخ کردیم وموتور گذاشتیم وبه اصطلاح کشاورزی کردیم هم اب را هدر دادیم وهم سفره های اب را که غیر قابل جبران است وحالا به فکر افتاده ایم ؟ اینها همه از بی برنامگی است گرچه همه عزیزان قصد خدمت هم داشته اند خیلی هم خالصانه اما چه فایده؟لذا همه ما به نوعی مسئولیم وخودمان را در قالب کاشناس حل مشکلات نشان ندهیم؟اما دنیا که به اخر نرسیده مملکت مال ما تنها نیست متعلق به نسلهای اتی هم هست پس جلو ضرر را از هر جا بگیریم منفعت است انشالا (2738943) (alef-13)
 
بهروز
۱۳۹۳-۱۲-۲۱ ۱۰:۴۶:۴۲
علل طولانی شدن روند توسعه در ایران :
1-بی خیالی وبی تفاوتی وشوخ تبعی وراحت طلبی ورخوت ذاتی ملت ایران که هیچ پدیده ای را جدی نمی گیریم .
2-اولویت عرف وعادت نسبت به قوانین ومقررات نز ما ایرانیان
3-در آمد سرشار نفت در صد سال اخیر که باعث دیده نشدن بی کفایتی حکومتها شده است .
4-حاکمیت رابطه و قومیت به جای ضابطه وملیت بر روابط اجتماعی واداری
5-تفوق ایدئولوژی (آنچه که فعلا به جای مذهب در بین ما جاری وساری است ونه آنچه که در متون مذهبی وجود دارد )بر سیاست واقتصاد وفرهنگ
6-ما ایرانی ها شخصیتی عجیب با ویژه گی های روحی روانی خاص پیدا کرده ایم هیچ وقت حاضر نیستیم شروع کننده کاری باشیم (حتی با علم به اینکه منافع جمعی بیشماری داشته باشد )ولی هر گاه کسی آن کار را انجام داد آن وقت همه مدعی استفاده از منافع اش هستیم .
7-بی اعتبار شدن ارزش کار وتلاش نزد ما ایرانی ها واعتقاد به اینکه باید بدون کمترین کار وتلاش بیشترین حجم رفاه وسعادت را داشته باشیم .
8-ما ایرانی ها در شناخت وحل مشکلات تا اخر راه نمی رویم وهمیشه در مرحله معرفت وشناخت مشکل از هر نظر اشباع می شویم وانگیزه ای برای ادامه کار (رسیدن به راه حل )
9-نگاه غلط به مقوله انتظار ومهدویت وحاکمیت فرهنگ مقدس اما بازدارنده ...به امید خدا -انشااله -پناه بر خدا -ببینیم چه پیش آید -...در رفتاروگفتار ما (2739052) (alef-13)
 
رزمنده جانباز
۱۳۹۳-۱۲-۲۱ ۱۳:۲۶:۲۹
ضمن تشکر از جناب آقای دکتر سبحانی ؛ بنده احساس می کنم که جناب آقای دکتر عمداً نخواستند جمع بندی پاسخ های کاربران را بطور شفاف مطرح کنند و علتهای اصلی عدم موفقیت توسعه یافتگی کشور ما را مطرح کنند.چرا؟
و احساس می کنم مطالب مطرح شده از سوی جناب ایشان بیشتر شبیه رفع تکلیف است تا جواب. (2739429) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۲ ۰۹:۱۵:۴۳
این ها که تحلیل های آقای دکتر بود نه نظر افرادی که در بحث مشارکت کرده بودند؟؟ (2741081) (alef-11)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۲ ۱۱:۴۴:۱۵
همین که سایتها من جمله سایت الف قادر نیست(البته قابل فهم است که یا بدلیل عدم هماهنگی با دیدگاه صاحب سایت یا بدلیل ترس از بسته شدن سایت) نظرات بسیاری از مردم را در خصوص مسائل خرد و کلان کشور که مشکلات عدیده را برای حال و قطعا آینده این مرز و بوم ایجاد کرده درج کند توسعه یک خواب و خیال خواهد بود سنگ بنای توسعه با ایجاد امکان حضور توانمندان جامعه بدون در نظر داشتن عقیده و سلیقه افراد و وابستگی به مراکز قدرت و ثروت در عرصه های تصمیم گیری و قانون سازی گذاشته می شود واقعا فکر می کنیم با این نحوه ورود به مراکز تصمیم گیری و قانون سازی همچون مجالس و ریاست جمهوری و تعیین وزرا و مدیران ارشد کشور ما به توسعه همه جانبه خواهیم رسید من که شک دارم شما را نمی دانم ! (2741215) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۲ ۱۶:۴۰:۴۲
درست است (2741548) (alef-3)
 
فريد
۱۳۹۳-۱۲-۲۲ ۱۷:۰۶:۴۸
به همان دليلي كه خود شما را رد صلاحيت شديد
به همان دليل توسعه كشور عزيزمان طولاني شده ! (2741582) (alef-13)
 
حمیدرضا شایگانی
۱۳۹۳-۱۲-۲۳ ۱۰:۰۶:۱۳
با سلام و احترام
ضمن تشکر از راهنمایی ها و تحلیل استاد ارجمند ,جناب آقای دکتر سبحانی
بنظرم مطالعه مقاله های تحلیلی نیز مانند بسیاری از چیزهای دیگر در جامعه ما نیاز به فرهنگِ خاص خودش دارد! بدین شرح : یک تحلیل گر دیدگاههای خود را بر اساسِ معیارها و استانداردها و بقولِ متخصصین کنترل پروژه مایل استونهای مشخصی که در آن زمینه هست بیان میکند ؛ مثلا در زمینه توسعۀ جامعه و گذار : توسعه جامعه دارایِ پارامترهای زیر است و ...
حال با توجه به این خصوصیات در تحلیل های علمی و دانشگاهی منتقدین هم میتوانند نقد خودرا برهمین اساس عنوان کنند مثلا : بنظرم مقاله استاد تعریفی از توسعه جامعه ارائه نکرده است و یا اینکه تعریف جامعی مشاهده نکردم! پارامترهای توسعه مشخص نبود؛ آیا میتوان توسعه را فقط در یک بُعد قائل شد یا خیر؛ هر یک نیاز به تحلیل دارد.
اما در کل ایشان دارایِ شجاعت اخلاقی خاص خویش هستند زیرا همانطور که در متن مقاله نیز مشخص است ؛ تحلیل ایشان نشان دهنده دیدگاههایِ ایدئولوژیک ایشان نیز هست، حال انکه در اکثر مواقع اصولا تحلیل گران دیدگاههای خاص خویش را روشن و مشخص نمیکنند و حتی ممکن است به نحوی کتمان نیز بکنند. در حالیکه وقتی نویسنده و تحلیل گر از ابتدا نظراتِ ایدئولوژیکش را مشخص میکند خوانندگان براحتی میتوانند منتظر و امیدوار به مشاهده چیزها و اصولی باشند که آن دیدگاه خاص مدنظر دارد و منعکس کننده دیدگاههای آن طیف خاص خواهد بود. (2742588) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۳ ۲۲:۲۶:۳۳
باید افراد بااستعداد مدیریت و برنامه ریزی های اقتصادی را بر عهده داشته باشند. یک بازنگری در انتخاب دانشجو برای رشته های مدیریت و حقوق لازم است..بهتراست فقط دانش آموزان رشته ریاضی مجاز باشندرشته های اقتصاد و مدیریت و حقوق را انتخاب کنند. (2744896) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۲-۲۴ ۲۳:۳۱:۰۱
شجاعت نخبگان یکی از عوامل توسعه است .سخن در لفافه و استعاره بازی با کلمات شیوه شاعران و ادیبان است .طبیبان باید به صراحت سخن بگویند تا بیمار به فکر علاج خود باشد. (2748888) (alef-11)
 
Ahmadi
۱۳۹۴-۰۱-۰۲ ۱۲:۵۷:۰۱
علت تامه تاخیر در توسعه ایران رویکرد سیاسی دو صده اخیر سیاستمداران ایران است که در دو محدودیت عمل میکنند
منافع شخصی
تمکین به نظرات تمایلات غلط حاکمان وقت
نمونه این سخن نحوه تحلیل غلط و تایید اشتباه اقای دکتر سبحانی واقای دکتر توکلی در مجلس هفتم بر لغو نظام تعرفه پلکانی قیمت انرژی بود که جمله غیر واقع اقای دکتر سبحانی فرمودند قیمت تمام شده بنزین ۳۰تومان است یعنی فقطهزینه پالایش را اظهار کردند ونه قیمت اقتصادی ان در سبد هزینه ملی را.
برای هردو اقایان نامبرده به نسبت سایر رجال سیاسی ایران احترام قایلم ولی
ایا بیانات ورفتار انروز جز برای اهداف سیاسی و به تعبیر نازل باندی بود .برای تخریب رقیب شاخه ای که بران نشسته بودند را بریدند وهنوز نتوانسته ایم بروش متعادل اقتصاد ی قیمت حامل های انرژی را در کشور مدیریت کنیم والبته اهل اطلاع میدانند که از شاه کلیدهای سلامت اقتصادی همین محور است
لذا بقیه تحلیل ها در صورت وجود رجال سیاسی دانا وجوانمرد ومدافع منافع ملی مستقل از علاقه روسا به بادمجان قابل استفاده است.

انشالله ظرفیت پذیرش انتقاد را داشته باشید حتی اگرنخواستید درسایت منتشر شود. (2762517) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.