توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 246239
ده فيلم پرحاشیه سینمای ایران
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۰۷
سينماي ايران طي دو دهه اخير بيشترين فراز و فرودهاي ممكن را از سوي سينماگران، تماشاگران و مديران وقت به خود ديده است.

فيلم‌‎هايي كه در فاصله زماني اوايل دهه هفتاد تاكنون ساخته شده‌اند، به لحاظ فروش، تاثيرگذاري بر جامعه و مخاطب و از همه مهم‌تر جلب رضايت و نظر منتقدان و متوليان سينما، گرچه روندي رو به افول را طي كرده‌اند، ولي ميان آنها مي‌توان فيلم‌هايي جست كه به دليل حساسيت موضوع يا جسارت فيلمساز در انتخاب سوژه و نحوه بيان، از جانب برخي اصناف شغلي، نهادها و گروه‌هاي دولتي و خصوصي با برخوردهاي تند و افراطي مواجه شدند و براي نمايش عمومي فيلم، مشكلات و مسائل نامطلوبي را پيش آوردند.

شماري از چنين فيلم‌هايي حتي به اكران عمومي هم نرسيدند و پس از توليد، بي‌درنگ توقيف و راهي بايگاني شدند اما تعدادي از فيلم‌ها خوش‌شانس‌تر بودند و مجال نمايش يافتند، گرچه اكران آنها با آرامش و بي‌حاشيه نبود، كه برعكس مخالفت و انتقادهاي اقشار و احزاب مختلف، مسير نمايش فيلم‌ها را با چالش و دست‌اندازهاي فراوان روبه‌رو كرد. آخرين فيلمي كه با اين حواشي روبه‌رو بوده، «قصه‌ها»ي رخشان بني‌اعتماد است كه نمايش آن در جشنواره فيلم ونيز و كسب جايزه بهترين فيلمنامه، مشكلات آن را بيشتر و جدي‌تر كرد. علاوه بر اين، چندي پيش سخنگوي شوراي صنفي نمايش، خبر اكران فيلم پرحاشيه «عصباني نيستم» را پس از پايان نمايش فيلم «خواب‌زده‌ها» منتشر كرد؛ البته با اعمال تغييراتي كه رويكرد فيلم را از سياسي به اجتماعي تبديل كرده است.

بايد منتظر ماند و ديد آيا با اين وعده، فيلم دوم رضا درميشيان با پشت سر گذاشتن تمام حرف‌وحديث‌هايي كه از زمان جشنواره سي‌ودوم تاكنون دامنگيرش بوده، عاقبت رنگ پرده به خود خواهد ديد؟ به اين بهانه، نگاهي داشته‌ايم به ده فيلم ايراني پس از انقلاب كه تا امروز مهم‌ترين حواشي و اعتراض‌ها را پيش رو داشته‌اند.

۱- آدم ‌برفي/ داوود ميرباقري/ (۱۳۷۳)
داستان/ عباس خاكپور پس از چند شكست براي اخذ ويزاي امريكا، به پيشنهاد يك دلال ايراني تغيير چهره داده و به قالب يك زن درمي‌آيد تا بتواند ويزاي مهاجرت به امريكا بگيرد اما او با زني ايراني به نام دنيا آشنا مي‌شود كه توسط شوهر سابقش به تركيه كشانده شده و آواره و سرگردان مانده.

حاشيه/ ميرباقري سال۷۳ فيلمي ساخت و روانه اكران كرد كه در زمان خود به مذاق خيلي‌ها خوش نيامد و اعتراض‌هاي تندي به همراه داشت. دليل اين اعتراض‌ها، علاوه بر محتواي فيلم، تا حدودي به زن‌پوش‌بودن يكي از بازيگران مرد فيلم (اكبر عبدي) برمي‌گشت. اكران اين فيلم همزمان شد با نمايش فيلم «تحفه هند» ساخته محمد رضا زهتابي كه آن فيلم هم دچار حاشيه شد.  با اين‌حال، وقتي نمايش فيلم به‌طور كامل متوقف شد، نسخه ويديويي آن (البته با كيفيتي نامطلوب) به سرعت تكثير و توزيع شد و همه فيلم را در تلويزيون‌هاي خانگي ديدند. جالب آنكه وقتي سه سال بعد، آب‌ها از آسياب افتاد و فيلم با مجوز قانوني براي دومين‌بار در سينماها نمايش داده شد، حتي آنها كه فيلم را در ويديوهاي خانگي ديده بودند، به سينما آمدند تا فيلم را روي پرده ببينند.

۲- شوكران/ بهروز افخمي/ (۱۳۷۷)
داستان/ مهندس خاكپور قرار است معاون وزير بشود اما در حادثه‌يي ساختگي مصدوم و به بيمارستان دي در تهران منتقل مي‌شود. دوستش مهندس بصيرت از زنجان براي ملاقات او به تهران مي‌آيد و با پرستار بيمارستان، «سيما رياحي» آشنا مي‌شود. بصيرت كه زندگي آرامي در كنار همسرش ترانه و دو فرزندش دارد، به سيما علاقه‌مند شده و او را صيغه مي‌كند.

حاشيه/ وقتي در اواخر دهه هفتاد خورشيدي، افخمي فيلم «شوكران» را ساخت، سينماي ايران ناگهان با فيلمي روبه‌رو شد كه به لحاظ مضمون و محتوا، حساسيت‌هايي در خود داشت و چنانچه انتظار مي‌رفت، قرار نبود اكران آرام و بي‌دردسري داشته باشد. از قضا همين‌طور هم شد و چند روز پس از نمايش عمومي فيلم، گروهي از پرستاران، شوكران را توهين آشكار به حرفه‌شان دانستند و در تجمعات محدود، خواستار توقف در اكران فيلم شدند اما با وجود شدت‌گرفتن اعتراض‌ها و صدور بيانيه‌هاي مختلف، بر پرده سينماها باقي ماند و فروش خوبي داشت. شوكران نخستين فيلمي بود كه اعتراض يك صنف شغلي را در پي داشت. اين رويدادي بود كه پس از فيلم افخمي، به يك جريان و حركت انتقادي در سينما تبديل شد و سپس اصناف ديگر نيز به حمايت از حقوق صنفي خود در توليدات فرهنگي هنري برآمدند. از جمله در سريال «ساختمان پزشكان» كه صداي روان‌شناسان را درآورد. شوكران پس از اكران در جشنواره‌هاي بسياري شركت كرد.

۳- دختري با كفش‌هاي كتاني/ رسول صدرعاملي/ (۱۳۷۷)
داستان/ آيدين و تداعي در پارك با هم آشنا و حين گردش، توسط ماموران نيروي انتظامي متوقف و به كلانتري برده مي‌شوند. با تشكيل پرونده، آيدين در كلانتري مانده و تداعي براي تحقيقات به پزشكي قانوني منتقل مي‌شود. در پزشكي قانوني مشخص مي‌شود او موردي ندارد اما اين‌بار توسط پدرومادرش بازخواست شده و رفت‌وآمدهاي او كنترل مي‌شود. تداعي از رفتن به مدرسه خودداري كرده و تصميم به فرار مي‌گيرد.

حاشيه/ «دختري با كفش‌هاي كتاني» نخستين فيلم از سه‌گانه اجتماعي رسول صدرعاملي درباره دختران بود كه گرچه نه به اندازه قسمت دوم اين تريلوژي، يعني «من ترانه پانزده سال دارم»، فيلم خوش‌ساخت و جذابي از كار درآمد و نه به قدر قسمت پاياني اين سه‌گانه ـ ديشب باباتو ديدم آيدا ـ فيلم ضعيف و بي‌خاصيتي بود. با اين‌حال، آنچه فيلم «دختري... » را در فهرست فيلم‌هاي جنجالي جاي مي‌دهد، حاشيه‌هاي كوتاه‌مدتي بود كه براي فيلم ايجاد شد. اين فيلم كه با الهام از حادثه پرسروصداي «شاهرخ و سميه» در خيابان گاندي ساخته شده بود، حاشيه‌هاي اندكي كه حين اكران فيلم شكل گرفت، ناشي از تابوشكني‌هاي فيلم‌ساز در نشان‌دادن وضعيت جامعه، به خصوص دختران و همچنين استفاده از نماها و اشاره به مكان‌ها و رويدادهايي بود كه براي نخستين‌بار در سينماي ايران و فيلم‌هاي اجتماعي پس از انقلاب ديده مي‌شد. گرچه اين فيلم، نه آشوبي به پا كرد و نه از پرده پايين كشيده شد اما در زمان نمايش عمومي، عده‌يي اعتراضات و انتقادات تندي نسبت به داستان و محتواي فيلم داشتند.

۴- مارمولك/ كمال تبريزي/ (۱۳۸۲ )
داستان/ رضا مثقالي معروف به رضامارمولك، دزد سابقه‌داري است كه بارها دستگير و زنداني شده اما در آخرين دستگيري، اتهام او سرقت مسلحانه است. رضا را به زنداني تحويل مي‌دهند كه رييس آن آقاي مجاور، بسيار سختگير و انعطاف‌ناپذير است و عقيده دارد بايد آنقدر نسبت به مجرمان سختگيري كرد كه حتي فكر ارتكاب جرم به ذهن‌شان نرسد. رضا در حادثه‌يي مجروح و به بيمارستاني خارج از زندان منتقل مي‌شود. آنجا لباس يك روحاني بيمار را مي‌ربايد و در لباس روحانيت موفق به فرار از زندان مي‌شود. او با مصونيتي كه در لباس تازه پيدا كرده به يك شهرك مرزي مي‌رود تا با گذرنامه جعلي از كشور خارج بشود.

حاشيه/ كمال تبريزي سال‌ها پيش وقتي «ليلي با من است» را ساخت ـ و در آن با سوژه جنگ تحميلي شوخي كرد ـ و از خط قرمزها گذشت، به عنوان فيلمسازي جسور و خط‌شكن در ذهن سينماروها ثبت شد و همه منتظر بودند فيلم‌هاي ديگري با موضوع‌هاي ملتهب و به‌زعم برخي‌ها مساله‌دار از اين كارگردان ببينند. عاقبت اين انتظار با فاصله‌يي نه چندان كوتاه به وقوع پيوست. پيمان قاسم‌خاني با نگاهي به فيلم امريكايي «ما فرشته نيستيم»، فيلمنامه‌يي ايرانيزه نوشت با نام «مارمولك» كه اثري كمدي بود اما هنگام نمايش عمومي فيلم، بسياري از سينماروها و حتي آنها كه ميانه‌يي با سينما ندارند، «مارمولك» را بيش از آنكه اثري كمدي اجتماعي تلقي كنند در رده فيلم‌هاي سياسي طبقه‌بندي كردند كه در آن به جامعه روحانيت و پوشش مبلغان ديني اهانت شده بود. در حالي كه نويسنده و كارگردان فيلم فجر، نظري خلاف معترضان داشتند.

اين فيلم برخلاف تصور عمومي به روحانيت اصيل توهين نمي‌كند، بلكه تنها روحاني واقعي را فردي آگاه، سخت‌كوش و نقدپذير نمايش مي‌دهد. شخصيت رضا نمايانگر روحانيت دروغيني است كه امروز براي منافع خود لباس روحاني به تن كرده‌اند، در حالي كه بويي از روحانيت نبرده و ربطي به دين ندارند. در حقيقت اين فيلم به تمسخر روحانيت نمي‌پردازد، كه آنان را نيز مانند تمام اقشار مردم و داراي خوب و بد معرفي مي‌كند. مسوولان وقت به دليل آنكه مارمولك را مصداق توهين به خود دانستند، چند هفته پس از اكران، نمايش آن را در سينماها متوقف كردند.

۵- به رنگ ارغوان/ ابراهيم حاتمي‌كيا/ (۱۳۸۳ )
داستان/ «شفق» عضو يك گروه سياسي كه اوايل انقلاب از ايران خارج شده، پس از سال‌ها تصميم مي‌گيرد براي ديدن دخترش «ارغوان» كه دانشجوي دانشكده جنگل‌داري است به ايران بازگردد. يكي از ماموران امنيتي به نام «هوشنگ» با عنوان دانشجو وارد دانشكده شده و از امكانات امنيتي استفاده مي‌كند تا با كنترل ارغوان، شفق را دستگير كند.

حاشيه/ سيزدهمين فيلم ابراهيم حاتمي‌كيا، سياسي‌ترين فيلم در كارنامه هنري او بود كه پس از چهار سال توقيف، در بيست‌وهشتمين جشنواره فيلم، جايزه بهترين فيلم را به دست آورد. مراحل ساخت فيلم در سكوت خبري طي شد. عكس‌ها و خلاصه‌داستان فيلم، دو هفته مانده به آغاز جشنواره بيست‌وسوم، در اختيار رسانه‌ها قرار گرفت اما در جشنواره به دستور وزير اطلاعات از نمايش آن جلوگيري شد و فيلم براي پنج سال به محاق رفت و عاقبت با تلاش‌هاي دبيرخانه جشنواره و معاونت سينمايي ارشاد دولت نهم، به جشنواره فجر بيست‌وهشتم رسيد. حاتمي‌كيا هنگام دريافت جايزه گفت: «اين فيلم ساخته شد تا جاودانه بماند. خوشحال و ممنونم از عزيزاني كه باعث اين اتفاق شدند. چيزي كه بايد بگويم اينست كه به امثال ما اعتماد كنيد».

اين فيلم دومين همكاري حاتمي‌كيا با «حميد فرخ‌نژاد» پس از سريال «حلقه سبز» و همچنين فيلمي بود كه «خزر معصومي» را به عنوان يك بازيگر تازه‌نفس به سينماي ايران معرفي كرد، ولي اين بازيگر مستعد پس از «به‌رنگ ارغوان»، تنها در يك فيلم ديگر (باغ‌هاي كندلوس) ايفاي نقش و سپس از دنياي بازيگري خداحافظي كرد. حاشيه‌هايي كه دامن فيلم را گرفتند، به دليل پي‌رنگ سياسي در داستان فيلم بود. گرچه وقتي فيلم از توقيف درآمد، در اكران عمومي با استقبالي سرد مواجه شد و توفيقي نيافت.

۶- چه كسي امير را كشت؟/ مهدي كرم‌پور/ (۱۳۸۴)
داستان/ وقتي امير كشته مي‌شود، آشنايان و دوستانش به خوبي از او ياد مي‌كنند اما پس از مدتي به بدگويي از او مي‌پردازند و حتي نزديك‌ترين كسانش نمي‌توانند جسدش را شناسايي كنند.

حاشيه/ كرم‌پور با همان نخستين فيلمش ـ جايي ديگر ـ اعلام كرد سر در سوداي سينمايي متفاوت دارد و گويي گروه خاصي را به تماشاي فيلم‌هايش فرامي‌خواند. در «جايي ديگر» به سبك فيلم «ديوار» (آلن پاركر) از انيميشن استفاده كرده بود. او در ساخته بعدي‌اش نيز تجربه متفاوتي رقم زد. «چه كسي... » به لحاظ ساختار، در سينماي ايران تجربه نامتعارفي بود و شايد همين شكل تازه و كم‌سابقه (نه بي‌سابقه) فيلم باعث شد شماري از تماشاگران در زمان نمايش فيلم نسبت به آن واكنش نشان بدهند و اعتراض كنند. هنگام نمايش عمومي فيلم در سينما آفريقا، برخي تماشاگران سالن را ترك و پول بليت خود را مطالبه كردند. اينكه برخي تماشاگران با ديدن فيلم، واكنش‌هاي حاكي از نارضايتي نشان دادند، گوياي ناآشنايي عموم مخاطبان سينما با الگوهاي روايتي متفاوت است.

آنها تصور مي‌كنند روايت كلاسيك تنها نوع پيشبرد ماجراي يك فيلم سينمايي است يا دست‌كم از سينماگران ايراني چنين انتظاري دارند. البته نكته مهمي كه به اين سوءتفاهم دامن مي‌زند، حضور ستارگان و بازيگران مشهور سينما در چنين فيلم‌هايي است. با ديدن چهره ستاره‌ها روي پلاكارد سينما، تنها چيزي كه به ذهن مخاطب عام سينما نمي‌رسد، ديدن فيلمي متفاوت است، چه آنكه پيش از اين، در فيلم‌هاي خاص به‌طور عمده از نابازيگران يا غيرستارگان استفاده مي‌كردند.

در «چه كسي... » شخصيت‌ها با يكديگر تعامل فيزيكي ندارند و همه‌چيز در قالب حضور تك‌نفره مقابل دوربين شكل مي‌گيرد. آنچه روايت فيلم را شكل مي‌دهد، ايده‌هاي شخصيت‌هاست و نه خود آنها. چنين روندي گرچه در سينما كم‌سابقه نيست، ولي در جامعه ما كم‌تر فيلمسازي دست به تجربه آن زده است. براي مثال تا حدودي مي‌توان به روايت كامران شيردل در «اون شب كه بارون اومد» اشاره كرد. البته فيلم شيردل با توجه به عناصري از قبيل مستندبودن، وجود نريشن و قرينه‌مندي هندسي الگوي روايي، آن را از قالب «چه كسي... » متمايز كرد.

۷- من مادر هستم/ فريدون جيراني/ (۱۳۸۹)
داستان/ زندگي دو خانواده مرفه در حال فروپاشي است. در اين ميان، حوادثي براي دختر ۱۹ساله يكي از خانواده‌ها پيش مي‌آيد كه سبب آشكارشدن بسياري از رازهاي زندگي آدم‌هاي قصه مي‌شود.

حاشيه/ «من مادر هستم» متفاوت‌ترين فيلم جيراني در كارنامه هنري او تا امروز است؛ فيلمي كه دو سال پس از توليد، در هشتم آذر91 روي پرده رفت و استقبال از آن، ركورد فروش روزانه فيلم‌هاي غيركمدي را ـ كه پيش‌تر در اختيار «جدايي نادر از سيمين» بودـ شكست. واكنش‌ها به اين فيلم هر روز بيشتر و تندتر شد، تا جايي كه پاي برخي نمايندگان مجلس و كارگردان‌هاي ديگر سينماي ايران را به ميدان نقد و مخالفت باز كرد. از جمله بيژن نوباوه كه ساخت فيلم‌هاي با موضوع خيانت را نوعي تهاجم فرهنگي برنامه‌ريزي‌شده بر اساس تفكر شبكه‌هاي ماهواره‌يي خواند. همچنين علي مطهري، از اعضاي كميسيون فرهنگي، با ضعيف‌دانستن عملكرد ارشاد، اعتراض انصار حزب‌الله را به‌جا قلمداد كرد و از وزير ارشاد خواست پاسخگوي معترضان باشد.

فرج‌الله سلحشور نيز از مخالفان فيلم بود و گفت: «جيراني چه بخواهد يا نخواهد، در حقيقت آب به آسياب دشمن مي‌ريزد و در مقابل قرآن و اسلام ايستاده. باور نمي‌كنم جيراني نداند چه مي‌كند. او خوب مي‌داند چه فيلمي ساخته و فيلمش را مي‌سازد. البته «من مادر هستم» موافقان و حامياني هم داشت كه پشت فيلم ايستادند. امير قادري، مسعود فراستي و رضا ميركريمي برخي از آنها بودند. فراستي فيلم را عليه خيانت و روابط بي‌بندوبار بين اقشار مرفه و مدرن‌زده دانست و از آن به عنوان مهم‌ترين فيلم سينماي ايران با اين موضوع ياد كرد: «كساني كه عليه فيلم موضع مي‌گيرند، فيلم را نديده‌اند و دارند براي زدن فيلم، سياسي‌كاري و ياركشي‌سياسي مي‌كنند و مساله فرهنگ ندارند. من مدافع فيلمم و فكر مي‌كنم مخالفان آن، عده‌يي ناآگاهند كه فيلم را نديده‌اند. آنهايي هم كه ديده‌اند، اجتماعي فكر نمي‌كنند». ميركريمي هم گفت: «فيلم را ديدم و نفهميدم چرا با آن مخالفند» . با وجود اين كشمكش‌ها، فيلم جيراني به اكران گرم خود ادامه داد، هرچند كه نمايش آن در سالن‌هاي حوزه هنري ممنوع بود. همه اين جنجال‌ها در نهايت به نفع فيلم تمام شد. همان‌طور كه محمدتقي فهيم (منتقد) در نشست خبري فيلم در فرهنگسراي رسانه ـ كه به درگيري لفظي و فيزيكي منجر شد ـ فيلم جيراني را فيلم‌فارسي معرفي كرد و گفت: «در شرايط عادي ۵۰ ميليون‌تومان هم نمي‌فروخت!».

۸- گشت ارشاد/ سعيد سهيلي/ (۱۳۹۰)
داستان/ حاج‌عباس، عطا و حسن، با انگيزه‌هاي گوناگون دور هم جمع شده‌اند و با استفاده از عنوان گشت ارشاد به اخاذي از دخترها و پسرهاي جوان مشغولند.

حاشيه/ اكران نوروزي سال۹۱، بيش از هر زمان در سال، دچار حاشيه و مشكلات پيش‌بيني‌نشده بود. اين حواشي از اكران دو فيلمي ناشي مي‌شد كه زمزمه‌هاي دردسرآفريني آنها از جشنواره سي‌ام فيلم فجر شروع شده بود. يكي از آنها «گشت ارشاد» بود؛ فيلمي كه تا مدت‌ها پس از توقيف و پايين‌كشيده‌شدن از پرده و حتي هنگام پخش در شبكه خانگي، با حوادث و جنجال‌هايي همراه بود، كه البته همه اينها در نهايت به سود فيلم و گروه سازندگان تمام شد. اكران «گشت ارشاد» با موضوع حساسي كه داشت، اقشار مختلفي را در جامعه عليه خود تحريك كرد. مهم‌ترين گروهي كه ديدگاه فيلم را برنتابيدند و با اعتراض نسبت به ساخت و اكران آن، مانع از ادامه نمايش عمومي فيلم شدند، «انصار حزب‌الله» بودند كه اعتقاد داشتند در اين فيلم نشان داده‌اند عده‌يي با سوءاستفاده از نام و اعتبار آنها به اخاذي از مردم مشغولند. غير از اين، افراد ديگري هم بودند كه برضد فيلم نام‌برده برآشوبيدند و اعتراض خود را علني كردند. گروه دوم، افرادي بودند كه آنها را در جامعه به نام رانت‌خوار مي‌شناسند. در حقيقت همان قشري كه احتمال دارد به قدرت‌هاي سياسي و اقتصادي متصل و در لواي كار و كاسبي قانوني، به رانت‌خواري مشغول باشند. حاشيه‌هاي فيلم، با تجمع عده‌يي جلو وزارت ارشاد آغاز شد؛ گروهي كه فيلم را خلاف ارزش‌ها و اعتقادات خود دانستند.

۹- خصوصي/ محمدحسين فرح‌بخش/ (۱۳۹۰)

داستان/ ابراهيم كياني، روزنامه‌نگاري تندرو و سياسي است كه هنگام انقلاب پنجاه‌وهفت، عقايد خشك و نادرستي داشته، ولي با گذشت زمان، روشنفكر شده. او با زني درگير رابطه عاطفي مي‌شود كه براي خلاصي از او، مجبور به كشتن زن مي‌شود.

حاشيه/ طي سال‌هاي گذشته و سال۹۱، در ميان فيلم‌هاي مساله‌دار، هيچ فيلمي به اندازه اين فيلم با مشكل مواجه نشد. «خصوصي» (كه نام نخست آن «زندگي خصوصي» بود و به دليل شباهت با دومين فيلم روح‌الله حجازي، يعني «زندگي خصوصي آقا و خانوم ميم»، كلمه «زندگي» در اكران عمومي از نام آن حذف شد)، دومين فيلم فرح‌بخش در مقام كارگردان بود؛ فيلمي كه خيلي زودتر از رقيب نوروزي‌اش «گشت ارشاد»، از پرده‌ها پايين كشيده شد و بسياري آن را يك فيلم «پورنوكرات» (اصالت فحشا) خواندند كه با دستمايه قراردادن رابطه‌يي مثلثي، دست سريال‌هاي شبكه برون‌مرزي «فارسي‌وان» را از پشت بسته بود. البته به موازات صحنه‌ها و لحظات اروتيك و پورنوكرات فيلم، بعد سياسي آن نيز به مذاق خيلي‌ها خوش نيامد. هرچند كه بهانه اصلي براي توقيف فيلم و ممانعت از اكران عمومي، وقاحت در نمايش مسائل جنسي و بي‌بندوباري اخلاقي سياسيون و قشر انقلابي و روشنفكر بود؛ سكانس‌ها و ديالوگ‌هايي كه در فيلم به آنها پاسخي داده نمي‌شود و چنين فيلمي معلوم نيست چگونه از وزارت ارشاد مجوز گرفته. در حقيقت كل فيلم، دستمايه‌يي براي يك اثر صرف جنسي قرار گرفته كه از فيلم‌هايي نظير سنتوري (صحنه خشك‌كردن موي سر) و «هيچ» (شنيدن صداي زن از اتاق در شب و ديدن فيلم نرم) پا را فراتر گذاشته و به بيان تلويحي اين مسائل قناعت نكرده. اين فيلم در شهرهاي تهران، مشهد، قم، كرمانشاه و تبريز توقيف شد.

۱۰- قصه‌ها/ رخشان بني‌اعتماد/ (۱۳۹۰)
داستان/ زندگي هفت انسان كه در شرايطي نه استثنايي، در موقعيت‌هاي شبيه به بسياري از ما و آدم‌هاي ديگر جامعه، زندگي را تحمل مي‌كنند.

حاشيه/ در حالي كه فيلم «قصه‌ها» با وجود گذشت سه سال از ساخت آن، هنوز روياي اكران دارد اما حاشيه‌هايي كه از زمان توليد تا همين اواخر، يعني اكرانش در هفتادويكمين جشنواره فيلم ونيز و كسب جايزه بهترين فيلمنامه، دامنگير آن بود، مدام نمايش فيلم را به تعويق انداخت. بني‌اعتماد البته تصميم گرفت فيلم را در دولت قبل اكران نكند. سرانجام با تغيير دولت در سال 92، «قصه‌ها» در سي‌ودومين جشنواره فيلم موفق به نمايش شد. هرچند نمايش آن با حرف‌وحديث‌هاي بسيار همراه بود و از فيلم خانم كارگردان با عنوان بيانيه‌‌يي سياسي ياد شد؛ با آنكه بني‌اعتماد مدام بر اجتماعي‌بودن فيلم اصرار مي‌ورزيد. گروهي ديگر از منتقدان «قصه‌ها» را فيلمي دانستند كه جامعه ايران را سياه نشان مي‌دهد.

در همين رابطه علي جنتي با گلايه از نمايش فيلم بني‌اعتماد در جشنواره ونيز گفت: «برخي فيلم‌ها دست روي بعضي زخم‌ها و نقاط سياه مي‌گذارند و اين نگاه را به دنيا عرضه مي‌كنند و اين كار نادرستي است. پيش از اينكه در مورد فيلم و حضور جهاني‌اش پرسش بشود، بايد بررسي كرد چرا «قصه‌ها» ساخته شد، چرا مجوز ساخت گرفت و روي ساختش نظارت نشد؟». بيشترين مشكلات و حواشي اين فيلم اپيزوديك، به‌دليل اشاره‌هاي مستقيم به‌وقايع اجتماعي و سياسي دولت پيش و ماجراهاي پس از انتخابات بود. البته حضور «قصه‌ها» در جشنواره ونيز و كسب جايزه بر شدت انتقادهاي سياسي و اجتماعي منتقدان به فيلم افزود. در مورد «قصه‌ها» هم بايد منتظر ماند و ديد آيا با اكران آن، جنجال‌هاي داغ و ملتهبي از سوي مخالفان بروز مي‌كند يا اكراني سرد و بي‌حاشيه خواهد داشت.

تكمله/ اگر بنا باشد فهرست فيلم‌هاي جنجالي و توقيف‌شده را ادامه بدهيم، مي‌توان به نمونه‌هاي بيشتري در ميان فيلم‌ها پرداخت اما آنچه نام برده شد، مهم‌ترين و پرسروصداترين فيلم‌ها بودند. ديگر فيلم‌هاي اين فهرست عبارتند از: زندان زنان (منيژه حكمت)، ميكس، سنتوري (داريوش مهرجويي)، طلاي سرخ (جعفر پناهي)، خرس (خسرو معصومي)، يك خانواده محترم (مسعود بخشي)، عصباني نيستم (رضا درميشيان)، خانه پدري (كيانوش عياري)، خواب تلخ، آشغال‌هاي دوست‌داشتني (محسن اميريوسفي)، خيابان‌هاي آرام، پاداش (كمال تبريزي)، اين يك روياست (محمود غفاري)، مهموني كامي (علي احمدزاده)، اشكان، انگشتر متبرك و چند داستان ديگر (شهرام مكري)، صد سال به اين سال‌ها (سامان مقدم)، بلوك۹، خروجي۲ (عليرضا اميني) و...