کد مطلب: 233378
راهنمای کتاب/ «یخ»؛ سينا حشمدار؛ نشر چرخ
حکایت یک شبِ برزخی
بخش فرهنگی الف، 15 تیر 93
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۵ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۸:۰۱
یخ
نويسنده: سينا حشمدار
نشر چرخ، چاپ دوم، بهار ۱۳۹۳
شمارگان ۱۲۰۰
۱۸۸ صفحه، ۹۵۰۰ تومان
اگر مایل به خرید اینترنتی این کتاب هستید،
اینجا کلیک کنید.
****
سینا حشمدار متولد ۱۳۶۴ است و همانند بسیاری از داستاننویسان این سالها دستی هم در نقد و نوشتن درباره ادبیات داستانی داشته که فعالیت مطبوعاتی، عمدتاً در فضای مجازی را نیز باید بدان افزود. حشمدار بهعنوان کسی که درباره ادبیات داستانی مینویسد همواره چشم به ادبیات جدی دوخته است؛ ادبیاتی که رمان «یخ» بهعنوان نخستین اثر او، آشکارا با تعلقخاطر به آن نوشتهشده است. اما این مهم مانع از آن نبوده که با خوانندگان ارتباطی موفق برقرار کند.
چاپ اول «یخ»، در حال و هوای سرد و برفی زمستان ۱۳۹۲ به همت نشر چرخ منتشر شد، اما برخلاف نام رمان و اتمسفری که شخصیتهای اصلی داستان در آن گرفتارند، حاصل کار او اثری است کموبیش گرم (اگر جذابیت را گرما مراد کنیم) که میتواند خواننده را با خود همراه کرده و تا پایان ماجرا به دنبال بکشد و این از مهمترین موفقیتهای این رمان محسوب میشود که تا اینجا با استقبال خوبی هم برخوردار شده، زیرا برخلاف روزهای سرد آخر سال که همه دنبال کاروبار عید و خانه و خانواده هستند، «یخ» منتشر شد و بیسروصدا مخاطبان خود را هم پیدا کرد و در بهار ۹۳ یعنی در کمتر از سه ماه به چاپ دوم رسید.
این رمان از چهار فصل تشکیلشده؛ ساختار رمان بهگونهای است که سه فصل نخست توسط راوی اولشخص روایت شده و در فصل چهارم راوی دانای کل جایگزین آن میشود. درونمایه رمان «یخ» ماجرای مردی است که در یک شب برفی به پمپبنزینی در جادهای دورافتاده در خارج از شهر میرسد. پمپبنزین اما خالیست و او نیز همانند دیگر کسانی که گذرشان به این جایگاه بدون بنزین افتاده، ناچار است شبی عجیب و آبستن حادثه را توأم با وحشت و سرما و مرگ بگذراند و کل رمان به لحاظ محدوده زمانی در همین شب خلاصهشده است.
ایده مرکزی داستان جذاب و درعینحال کارکردی نمادین دارد.حکایت آدمهایی که با امیدواری به جایگاهی میرسند که نمیتواند آنها را از موقعیت دشواری که در آن گرفتار آمدهاند برهاند. آدمهایی گرفتار آمده در این موقعیت که نه راه پس دارند و نه راه پیش در این شب ماجراهایی را که از سر گذراندهاند روایت میکنند؛ از همین روست که در سه فصل نخست راویها اولشخص هستند و در فصل چهارم نویسنده با استفاده از روایت دانای کل رمان را به جمعبندی نهایی میرساند.
تم اصلي اين رمان، ترس و خشونت است كه نویسنده از عناصر درونمتنی داستان برای شکل دادن به این خشونت ترس بهخوبی بهره برده است. تاریکی، برف، سرما و فضایی وهمآلود توانستهاند بستر لازم را برای پروراندن چنین ایدههایی در اختیار حشمدار قرار دهند تا رمانی سرشار از عدم قطعیت و تضاد را تدارک ببیند. چنان که برف در این رمان به جای آنکه چشم اندازی زیبا را تداعی کند، سرمای مرگ را به یاد می آورد.
ایده تاکید بر عدم قطعیت نکتهای ست که باعث میشود داستان این رمان در صفحه آخر به پایان نرسد و پس از بستن کتاب نیز در ذهن خواننده ادامه پیدا کند، چراکه این پرسش برای خواننده پیشآمده که روایتهایی که از زبان آدمها شنیده هرکدام و چقدر واقعی بوده است.
در بخشي از اين كتاب ميخوانيم:
«همانجا کنار آن درخت خشکیده ایستاده بودند. دختره خودش را کرده بود زیر کت پسره و فقط پاهایش معلوم بود. از دور شبیه به چهارپا بودند. آمدند پیش من. فقط پسره حرف میزد. همان موقع که حرف میزد دندانهاش میخورد روی هم. گفتم پسر جان برو بشین تو ماشینت بگذار جاده باز شود، مگر نمیبینی دارد جان از تنت در میرود! گفت نه! باید برویم. دختره هم که چیزی نمیگفت، سرش را از زیر کت میآورد بیرون و ریز ریز میخندید. چشمهاش فقط معلوم بود. خوابآلود و خسته. گفتم چند ساعت رانندگی کردهای؟ جواب نداد. گفتم از قدیم اینطوری بودهها! گوش نکرد. تقصیر من نیست که آنها خر بودند. شماها هم همینطور. خب معلوم است هرکسی تو این هوا بیاید، گیر میکند!»