کد مطلب: 238697
در پاسخ به نقد نامه آقای مطهری
بخش تعاملی الف - نیما نوربخش
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۱:۱۵
امروز یادداشتی خواندم به قلم خانم ثمینا رستگاری در رابطه با نامه آقای مطهری به قالیباف در رابطه با تفکیک محل کار کارمندان زن و مرد که در روزنامه اعتماد چاپ شده بود البته بنده آن را در خبرگذاری ها مطالعه کردم.
یادداشت مربوطه با بیان توضیحی کوتاه از شرایط مجلس نهم و شخص آقای علی مطهری آغازشده است. البته بنده شخصاً آن مقدار که ایشان از آقای مطهری تعریف کردهاند به ایشان اعتقاد ندارم و در بعضی از همانجاهایی که ایشان آقای مطهری را فردی عادل و منصف دانستهاند انتقاداتی به آقای مطهری دارم، اما در کل بنده نیز به ایشان حسن ظن دارم و ایشان را فردی مفید برای شرایط امروز جامعه و کشور می دانم.
ایشان در مقام نقد گفتههای آقای مطهری که اجمالاً دلیل صحیح بودن دستور اخیر قالیباف را توصیههای دینی و تأکیدات مسلم قرآنی و پرهیز از اختلاط زن و مرد میداند، سؤالاتی را مطرح کردهاند که اگر فردی این مقدار ضعیفالنفس است که از مصاحبت با همکار خود بنیاد خانوادهاش سست میشود، در سایر امور همچون سو استفاده از بیتالمال، سوءاستفاده از قدرت سیاسی و اقتصادی و غیره چه رفتاری خواهد داشت. و در ادامه هم به دو خاطره بیان کردهاند. برداشت شخصی بنده این است که ایشان با ذکر این مسائل خواستهاند غلط بودن استدلال جناب مطهری را به ایشان و به خواننده یادآور شوند.
اما در اینجا سؤالی که برای من مطرح می شود این است که استدلال ایشان چه ربطی به اصل موضوع دارد؟ آیا با مجازات ها و پیشگیری هایی که در ایران یا سایر نقاط دنیا برای جرمی مانند قتل صورت گرفته، آیا ریشه قتل در دنیا خشکانده شده است؟ پس بگوییم پیشگیری از قتل یا مجازات عاملان ان غلط است؟ (در مثال مناقشه نیست). فرضاً کسی که به اموال دولتی یا عمومی دستدرازی کرده، الزاماً از نظر اخلاقی و خانوادگی نیز انسان فاسدی است؟
اصولا ارتباطی قطعی میان جنبههای مختلف رفتاری انسانها وجود ندارد که اگر شخصی یک رفتار خطا از او سر زد پس تمام رفتارهای خطا از او سر میزند. اسلام برای پرهیز از بروز بعضی اشتباهات که باعث آسیب دیدن کیان خانواده وامنیت اخلاقی جامعه می شود، حکم به حداکثر پرهیز از اختلاط بی مورد زن و مرد داده است (تاکید می شود بی مورد). همان گونه که برای پرهیز از سو استفاده از قدرت، توصیه اکید به گماشتن باتقوا ترین متخصصان دارد. و در سایر موارد و اشکالات و اشتباهاتی که ممکن است رخ دهد نیز نکاتی را برای جلوگیری از انها ذکر کرده است.
واقعاً برای من جای سؤال است که چرا این مقدار با این مسئله بسیار ساده که هیچگونه تأثیر منفی نیز بر شرایط کاری کارمندان ندارد، مخالفت می شود؟ شاید دلیل اصلی که این سخنان را می نویسم این است که نویسنده محترم آن یادداشت، یک خانم هستند. سؤال من از ایشان این است آیا بهراستی فکر میکنید، این قانون یک زن را محدود یا به خود و همکاران مرد او توهین می کند؟
ایشان خاطرهای از امام «ره» نقل کردهاند، اما به اصل قضیه توجهی نکردهاند، که حضرت امام بعد از دریافت نامه آن مرجع ابتدا موضوع را بررسی کردند و سپس پاسخی نیز به ایشان دادند. از شما نیز درخواست می کنم به اصل موضوع توجه کنید که پرهیز از اختلاط بیمورد زن و مرد است. موضوعی که در متن قرآن کریم چندین بار به آنها اشارهشده است. در قرآن گفته نشده که افرادی که احتمال میدهید از آنها خطایی سر بزند را در فضای مختلط قرار ندهید، بلکه حکم کلی و دربرگیرنده همه افراد است. در قرآن گفته نشده که اگر کسی از اختلاط پرهیز کرد، دیگر هرگز خطایی از او سر نمیزند.
اتفاقاً اسلام این حکم را برای انسانها موجه و معتقد به اخلاق آورده است که شرایط به شکلی نباشد که فردی که سالها از حریم شخصی خود و دیگران حراست کرده و به آن احترام گذاشته است، بهواسطه عادی شدن و یا شرایط بد روحی که فقط یک برای او اتفاق افتاده است، لغزشی بزرگ و دامنهدار داشته باشد. حتی در دین ما و در احادیث معصومین از شوخی زن و مرد نامحرم بهشدت نهی شده است و عواقب بسیار خطرناکی نیز برای آن یادآور شدهاند. در آنجا ذکر نشده که از آن شوخی هایی که لودگی و شکستن حرمتها است پرهیز کنند بلکه از لفظ شوخی و خنده زن و مرد نامحرم استفادهشده است.
بنده یک کارشناس دینی و حدیثشناس نیستم، به همین منظور قصد تفسیر بیشتر ندارم، اما ذکر یک نکته را در آخر لازم می دانم. ازنظر اینجانب پرهیز از اختلاط بیمورد زن و مرد موضوعی است که در قرآن و احادیث بهشدت بر آن تأکید شده و حکم مسجل قرآن و اسلام است. اما این دلیل بر این نمیشود که همه افراد قرآن و اسلام و احکام آن را بپذیرند و آن را صحیح بدانند. هیچ دلیل و اجباری بر مسلمان بودن در هیچ جایی از اسلام و قانون اساسی کشور وجود ندارد. اما همهی کشور چه مسلمانان و چه غیرمسلمانان، چه افرادی که خود را مقید به احکام اسلامی می دانند و چه آنها که نمیدانند، موظف به رعایت قانون هستند.
قانونی که با رأی مستقیم همین مردم حکم به قانون شدن یافته است. همان قانونی که نظام حکومتی این کشور را جمهوری اسلامی می داند. جمهوری که قوانین اسلامی خود به خود قانون آن محسوب میشوند. قانونی بودن و صحیح بودن کار آقای قالیباف برای بنده مسجل است. البته یادآور میشود بنده نیز به این معتقدم که بسیاری از قوانین کشور همچون بانکداری اسلامی و بدون ربا، توجه به حقوق و حریم خصوصی مردم و ... توجه نمی شود، اما این دلیلی برای مخالفت با یک حکم صحیح و قانونی نیست.
نکتهای که همیشه در کشور ما به آن بیتوجهی می شود، توجه به حقوق خصوصی افراد است. کسی نمیتواند بگویید رعایت این احکام و قوانین در زندگی خصوصی افراد الزامی است و در آن نیز دخالت کند، اما در فضای عمومی جامعه این الزام باید وجود داشته باشد.
در انتها ذکر این نکته خالی از لطف نیست که شخصاً اگر یک نامه و بخشنامه از آقایان مطهری و قالیباف وجود داشته باشد، که شخصاً آن را صد در صد درست بدانم همین یک نامه آقای مطهری و همین بخشنامه آقای قالیباف است. در آخر نیز بادلی پردرد بر همان بخش از سخنان آقای مطهری که فرمودند « ... چون دچار تجددگرایی افراطی شده و میخواهند اسلام را باب طبع زمان کنند و فکر میکنند زمان برخی از احکام اسلام گذشته است چنین سخنانی میگویند و این مشکل اساسی اکثر اصلاحطلبان است که توجه کافی به اینگونه احکام اسلام ندارند، همانطور که اکثر اصولگرایان توجه کافی به حقوق ملت و آزادیها ندارند.» تأکید میکنم.
کلمات کلیدی : نیما نوربخش
کسانی که خود را به خواب زده اند، نمی توان بیدار کرد! (2331863) (alef-13)