توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 228283
لزوم توجه به تجربه های اقتصادی مان
بخش تعاملی الف - سهراب زند
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۴۹
اشاره: نویسنده گرامی، آقای سهراب زند. ایمیلی که از طرف شما هنگام ارسال مطالب اعلام شده است، "be*******۱۱@gamil.com" قابل استفاده نیست. بارها از طرف الف با شما تماس گرفته شده و برقراری ارتباط امکان پذیر نبوده است. لطفا در مراتب آتی از صحت آدرس ایمیل خود اطمینان حاصل کنید. توصیه می شود در متن یادداشت حداقل دو ادرس ایمیل برای ارتباط تحریریه الف با خود درج کنید.

آورده اند که "پارسه" را داریوش کبیر بنا نهاد و فرزندش خشایارشا و فرزند وی اردشیر اول آن را توسعه دادند. پارسه همان پرسپولیس یا تخت جمشید است. عمارتی حیرت انگیز که ستون های عظیم سنگی آن آنقدر ابهت دارد که هنوز ویرانه های آن هم مایۀ فخر ایرانیان برای به رخ کشیدن تمدن چند هزار سالۀ خود به جهانیان باشد. وقتی از میان این سازه های سنگی عظیم عبور می کنیم، ده ها پرسش ذهنمان را مشغول می کند. مثلا با تکنولوژی آن دوره تراشیدن و حمل و نقل این سنگ های یکپارچه و عظیم چگونه امکان پذیر بوده است؟ چند انسان در گرما و سرما سال ها رنج های طاقت فرسا کشیدند تا این ستون ها استوار گردد؟ طراحان و معماران این بنای عظیم و پیچیده در آن زمان، این مقدار از دانش و خلاقیت در معماری و طراحی را چگونه بدست آورده بودند؟ و البته سؤالی تلخ و آزار دهنده! چگونه اسکندر، به درخواست تائیس معشوقۀ خویش توانست، یک شبه این رنج و هنر چند صد ساله را به باد دهد و آتش در آن بیفکند؟!

جواب سؤال بسیار ساده است. ساختن سخت است و ویران نمودن آسان!

تاریخ چراغ راه اینده است و ما میراث دار ارثیه ای گران بها هستیم که باید از آن استفاده کنیم. آن هم عبرت های تاریخ است. یکی از این عبرت ها مدیریت اقتصادی است.

زمانی که به ناتوجیه ترین حالت هدفمندی یارانه ها به اجرا درآمد، عده ای دلواپس شدند، توکلی عضو کمیسیون برنامه و بودجۀ مجلس بیماری هلندی را با این نوع عملکرد اقتصادی هشدار داد، مصباحی مقدم، خوش چهره، نادران و خیلی از چهره های اقتصادی دیگر فریاد زدند که این سیاست های اقتصادی آینده ای دارد که کشور را ویران می کند. کار به جایی رسید که احمدی نژاد آب پاکی را بر دستان همه ریخت و با خونسردی اعلام نمود که عده ای پست نگرفتند و موقعیت شان به خطر افتاده حالا دارند سر و صدا می کنند!

آنهایی که امروز اشک وطن پرستی و دلواپسی می ریزند آن روز که شنگول و کیفور! یارانه ها را می گرفتند دلواپس نشدند و به منتقدین تاختند که مقام و قدرت به چه قیمت؟! حتی آن قدر که به دولت عدالت احمدی نژاد بتازید؟!

و ندانستند که پرداخت یک پول یکسان به فقیر و غنی، کارگر و کارفرما، بی چیز و سرمایه دار مساوات است نه عدالت!

ندانستند که چرا پولی که قرار شد از درآمد هدفمندی صرف تولید شود، به حساب مردم افزوده شد و این حجم عرضۀ نقدینگی چه بلایی بر سر ارزش پول خواهد آورد. چه بلایی بر سر طرح های عمرانی می آورد و تعطیلی آنها بخاطر کسری بودجه غیر از کند شدن شتاب توسعه و رشد کشور، یعنی از بین رفتن هزاران موقعیت شغلی.

ندانستند وقتی قرار است به همان میزان درآمد هدفمندی، یک رقم نجومی هم از وزارت نفت قرض بگیریم و به حساب مردم واریز کنیم یعنی هدف مندی فقط دولت را فقیرتر کرد و آسیب پذیر تر و مردم را حریص تر به دریافت رایگان و وابسته به پولی که در واقع بلای جیبشان است. ندانستند و نفهمیدند که ماهی سه هزار و پانصد میلیارد تومان پولی که وارد چرخۀ نقدینگی و بازار می شود، در ازای آن حتی یک جوراب تولید نمی شود!

بله آنها شادمان، دو سه تا چهل و پنج هزار و پانصد تومانی دریافت می کردند و فردای آن بخاطر کسری بودجۀ محل کارشان اسمشان را روی برد تعدیل نیرو می خواندند و بی خبر از همه جا به رییس مرکز و ادراۀ خویش لعنت می فرستادند و چهل و پنج هزار و پانصد تومن هایی که آبستن زایش تورمی سرسام آور بودند را چون ریسمان امید، محکم در چنگ خود می فشردند!

باهنر نایب رییس مجلس اعلام نمود که اگر همین الان واریز پول نقد به مردم قطع گردد سی سال اثرات نقدینگی کاذب آن در اقتصاد کشور باقی است! روزی هشدار دادند و متهم شدند که موقعیت شان به خطر افتاده! حالا همان ها که این بلا را سر اقتصاد کشور آورده اند از همه طلبکار ترند که وای حرف از افزایش قیمت نزنید! و البته خودشان هم شاید می دانند که اگر دولت ضعیف مورد نظر آنها سر کار بود به مراتب نمی توانست مانند تیم پرقوت روحانی، اسب سرکش اقتصاد را مهار کند و به جاده برگرداند، پس حالا شیطنت آمیز موضع طلبکاری می گیرند که سریع تر؟ پس کو؟ و...

واریز میلیاردها تومان پول نقد با ما به ازای صفر در کشور، میراث شومی است که برای هر دولت اهل فهم و برنامه ای یک کابوس است. مردم هم مانند ویروسی همه گیر، آلودۀ این پول بد شگون شده اند و از آن نمی گذرند تا اقتصاد روزهای سختی را سپری کند.

کاش روحانی شجاعت کند و امیرکبیر وار رگ های حمایت مردم را به دست تیغ شجاعت بسپارد و اعطای این بلای اقتصاد و آیندۀ میهن را از میلیون ها پردرآمد، حذف نماید و خدمتی بزرگ بر مام وطن تقدیم کند.
۱۳۹۴/۰۷/۰۴ ۱۱:۲۴
 
۱۳۹۳/۱۱/۱۵ ۱۴:۴۷
 
۱۳۹۳/۱۱/۱۱ ۱۲:۰۷
 
۱۳۹۳/۱۰/۰۴ ۰۶:۲۷
 
۱۳۹۳/۱۰/۰۱ ۰۷:۰۷
 
۱۳۹۳/۰۹/۲۵ ۱۴:۵۱
 
۱۳۹۳/۰۹/۱۵ ۱۱:۵۹
 
۱۳۹۳/۰۹/۱۲ ۰۷:۳۱
 
۱۳۹۳/۰۹/۱۱ ۰۷:۵۹
 
۱۳۹۳/۰۹/۰۲ ۰۸:۰۲
 
 
کلمات کلیدی : سهراب زند