توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 211578
تنهای تنهای تنها
بخش تعاملی الف - محمدصادق عابدینی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۲ ساعت ۰۷:۳۸
همه چيز از تشويق هاي ممتد تماشاگران در سالن برج ميلاد شروع شد، زماني كه براي اولين بار«تنهاي تنهاي تنها» در جشنواره سي و يكم فجر اكران شد. احسان عبدي پور كارگردان اين فيلم در نشست خبري بهت زده از خبرنگاران پرسيد اين دست زدن ها براي تشويق من بود يا مسخره كردنم؟ گويا خود كارگردان هم باور نداشت فيلمي كه ساخته است تا اين حد با استقبال روبرو شود. «تنهاي تنهاي تنها» فيلم تقدير شده جشنواره سي و يك فيلم فجر، شروع خوبي در جشنواره اي داشت كه معمولا منتقدان آن به همين راحتي به فيلمي روي خوش نشان نمي دهند. همين اتفاق باعث شد تا نگاه ها به سمت پيام فيلم «تنهاي تنهاي تنها» بچرخد.

«تنهاي تنهاي تنها» دوستي ميان يك نوجوان ايراني و يك پسر بچه روس (كه پدرش در نيروگاه اتمي سر مهندس است) را نشان مي دهد. دوستي پاك و صميمي اين دو نوجوان كه هر روز نيز عميق تر مي شود به دليل برخورد هاي خصمانه گروه «۱+۵» و تعليق فعاليت هاي پيمانكاران روس نيروگاه دست خوش تغيير و تحول مي شود.

پسر بچه ايراني كه علاقه زيادي به دوست روس خود دارد وقتي مي بيند منافع كشورش تحت تاثير زياده خواهي هاي غربي ها به خطر افتاده همان تلاش خود را مي كند تا خود را به سازمان ملل برساند و با رئيس اين سازمان صحبت كند تا از حقوق ايران در سازمان ملل دفاع كند! مسئله هسته اي ايران و حس دفاع از وطن در نوجوان ايراني آنقدر قوي است كه در طول فيلم شاهد نوعي دگرگوني روحي در وي هستيم و از يك نوجوان خيالاتي و سرخوش به فردي مصمم با اراده اي راسخ تبديل مي شود.

«تنهاي تنهاي تنها» بدون آن كه از سوپر استار هاي اسمي سينما كمك بگيرد، نام خود را در ميان فيلم هاي مطرح سينماي ايران به ثبت رسانده است. اينم فيلم روايتي از حس ميهن دوستي كه از روستايي دور افتاده در استان بوشهر به گوش جهانيان مي رسد.

استان بوشهر براي ما با دو نام آشنا است. رئيس علي دلواري و نيروگاه اتمي كه اولي قهرمان مقاومت در برابر استعمار انگستان و دومي نيز نماد فن آوري هسته اي و غرور ملي ايرانيان است.

حس مقاومتي كه مردم جنوب در برابرسلطه بيگانگان داشته اند و احساسي كه نسبت به فن آوري هسته اي و نيروگاه اتمي بوشهر دارند، به خوبي در فيلم « تنهاي تنهاي تنها» به نمايش گذاشته شده است.

حس و حال اين سال هاي مردم بوشهر را مي توان با حال و هواي استان خوزستان در چند دهه پيش و زماني پالايشگاه آبادان به عنوان يكي از بزرگ ترين و مهمترين پالايشگاه هاي نفت جهان فعاليت مي كرد، مقايسه نمود. چيزي كه احسان عبدي پور كارگردان بوشهري، تلاش كرده در فيلمش به ان بپردازد. اين كه ايراني ها در هر جايي كه باشند نسبت به غرور ملي و حيثيت نظام اسلامي احساس مسئوليت مي كنند.

زماني كه در كوران رقابت هاي انتخاباتي، دكتر جليلي يكي از نامزدها و مذاكره كننده هسته اي وقت ايران، از «تنهاي تنهاي تنها» تجليل كرد و گفت:« یک جوان ۲۵-۳۰ ساله از بوشهر فیلم “تنهای تنهای تنها” را قبل از مذاکرات آلماتی ساخت که بسیار بهتر از من از موضوع هسته ای دفاع می کند. این ظرفیت ها باید آزاد شود و ما دهها ظرفیت دیگر داریم که اگر برایش موقعیت ایجاد کنیم، استفاده می شود.»

ظرفيتي كه دكتر جليل از آن ياد كرد نگاه مثبت و پرداختن به منافع ملي و اهداف نظام اسلامي در قالب فيلم هاي سينمايي بود. اتفاقي كه به ندرت در فيلم هاي ايراني شاهد آن هستيم. سينماي استراتژيك، يكي از خلاء هاي مهم سينماي ايران است. فيلمسازان ايراني كمتر خود را درگير پرداختن به اهداف و دكترين سياسي نظام مي كنند. در حالي كه در كشوري مانند ايالات متحده كه قوي ترين سينماي تجاري جهان را در اختيار دارد، سينماي استراتژيك در بالاترين سطح مورد توجه هاليوود قرار دارد و سعي مي شود اهداف امپرياليسم آمريكا در قالب فيلم هاي سينمايي تبيين و تشريح شوند. سينما براي آمريكا نقش جاده صاف كن را دارد. پروپاگاندايي كه افكار عمومي را به سمت و سوي دلخواه آمريكا سوق مي دهد. سينماي ايران با آنكه ادعاي حضور در ميان ۵ سينماي برتر جهان را دارد، در پرداخت به اين گونه سينمايي بسيار كند و بي تمايل بوده است به همين دليل زماني كه «تنهاي تنهاي تنها» توليد مي شود، همه به اين فكر مي كنيم كه قطعا اتفاق نويني در سينما روي داده است.

«تنهاي تنهاي تنها» با آنكه آرمان هاي بلندي دارد و در بيننده حس ميهن دوستي را تقويت مي كند اما دور از شعار زدگي هاي رايج در اين نوع فيلم ها ساخته شده است، كارگردان خود را درگير اين نكرده كه حرفش را به صورت گل درشت و شعاري در قالب كلمات جا بزند يا سكانس هاي سفارشي را به كارش قالب كند، اما كليت فيلم و ريتم روان «تنهاي تنهاي تنها» باعث مي شود كه بيننده در پايان فيلم با «رنجرو» (قهرمان نوجوان فيلم) احساس همذات پنداري كند. نوجواني كه درگير سختي هاي زندگي است زمانيكه پاي منافع ملي كشورش به ميان مي آيد، همه علائق كودكانه خود را كنار مي گذارد و در حد توان خود مي خواهد براي دفاع از كشورش، منافع ملي و پاسداري از صلح و انساندوستي به سفري پر خطر برود.

«تنهاي تنهاي تنها» فيلم شريفي است، زيرا خود را آلوده فضاي سينماي تجاري نكرده است. فيلمي كه در آن خبري از خيانت هاي زن و شوهري نیست. در آن خبري از عشق هاي مثلثي و مربعي نيست. برعكس فضاي سينماي روشنفكري«تنهاي تنهاي تنها» به هيچ كدام از عقايد مذهبي توهين نكرده است. فيلمي كه به راحتي مي توان آنرا در كنار خانواده ديد و نگران نبود كه در آن بخواهند با زير پا گذاشتن خط قرمز هاي اخلاقي براي خود تماشاگر جلب كنند.

بعد از جشنواره فيلم فجر، «تنهاي تنهاي تنها» در بيست و هفتيمن جشنواره بين المللي فيلم كودك و نوجوان كه در اصفهان برگزار مي شد، شركت كرد و توانست عنوان بهترين فيلم را به همراه چند جايزه مهم ديگر اين جشنواره از آن خود كند. اين موفقيت مهم تائيد ديگري برفيلمي بي ادعا است.

به نظر مي رسد اگر تبليغات بهتري براي «تنهاي تنهاي تنها» صورت مي گرفت و برنامه ريزي مناسبي براي پخش آن صورت مي گرفت، اين فيلم در زماني مناسب تر اكران مي شد. متاسفانه برخورد هاي غير حرفه اي با «تنهاي تنهاي تنها» باعث شد تا صدا و سيما اين فيلم را در روزهاي پاياني سال گذشته در كنداكتور پخش خود قرار دهد كه خوشبختانه با دخالت مستقيم رئيس سازمان جلوي اين اشتباه گرفته شد.

اين فيلم هم اكنون روي پرده سينما ها است، با آنكه معمولا در اكران هاي پاييزي به دليل بازگشايي مدارس ميزان استقبال از فيلم هاي سينمايي كاهش پيدا مي كند. ولي «تنهاي تنهاي تنها» ارزش آن را دارد كه براي آن بلیط خرید و به سينما رفت.
کلمات کلیدی : محمدصادق عابدینی