کد مطلب: 235211
راهنمای کتاب/ «اومونرا»؛ ویکتور پلوین، ترجمه پیمان خاکسار، نشر زاوش
در آرزوی تسخیر آسمانها
بخش فرهنگی الف، 31 تیر 93
تاریخ انتشار : دوشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۳ ساعت ۲۳:۱۱
اومونرانویسنده: ویکتور پلوین
ترجمه: پیمان خاکسار
نشر زاوش، چاپ اول ۱۳۹۲
۱۶۲ صفحه، ۸۰۰۰ تومان
فروشگاه اینترنتی شهر کتاب، این کتاب را تا یک هفته پس از معرفی، با
۱۰% تخفیف ویژه عرضه میکند، در صورت تمایل
اینجا کلیک کنید.
****
وقتی صحبت از ادبیات روس به میان میآید همه به یاد داستایفسکی، تولستوی، پوشکین یا چخوف و دیگر نویسندگان نامدار آثار کلاسیک ادبیات روس میافتیم. هرچند ادبیات روسیه در دوران بعد انقلاب کمونیستی هیچگاه نتوانست از شکوه دوران پیش از آن برخوردار شود، اما با این حال دستان روسهای در طول این سالها چندان هم خالی نبود که آن زمان را ایام فترت ادبیات این کشور نامید و حتی گاه شاهد جرقههایی بودهایم که نگذاشتهاند آسمان ادبیات روس تاریک بماند.
ویکتور پلوین یکی از همین چهرههاست؛ نویسندهای که تقریباً همزمان با زمزمههای فروپاشی شوروی سابق داستاننویسی را آغاز کرد. پس از دوران فروپاشی شوروی انتشار رمانهایش را آغاز کرد و تاکنون از او پنج رمان و بیش از ۵۰ داستان کوتاه منتشرشده. از شهرتی بسیار در روسیه برخورداراست و بهعنوان یکی از پر خوانندهترین رماننویسهای معاصر روسیه هر اثر جدید وی حادثهای ادبی در این کشور محسوب میشود. تیراژ آثار داستانی او در چاپ نخست به حدود ۱۵۰ هزار نسخه نیز میرسد.
او در طول این سالها بهعنوان یکی از شناختهترین نویسنده معاصر روس در خارج از مرزهای این کشور نیز مطرح بوده است. «اومونرا» اولین رمان اوست که در سال ۱۹۹۲ منتشرشده و شهرتی جهانی دارد و به بسیاری زبانها ترجمهشده.
اما جالب اینکه معروفترین نویسنده معاصر ادبیات روس در ایران چنان زیر سایه بزرگان نامدار ادبیات این کشور قرارگرفته و با بیتوجهی کامل تاکنون آثارش به فارسی منتشرنشدهاند و جالب اینکه در ایام رویکرد دوباره به ترجمه شاهکارهای ادبیات روس توسط مترجمان باسابقه و یا جوان، مترجمی به سراغ این اثر رفته است که زباناصلیاش روسی نیست، بلکه از زبانی واسطه (انگلیسی) برای ترجمه آن استفاده کرده.
درحالیکه ویکتور پلوین به دلیل سبککار و زبان خاص داستانهایش، بسیار اهمیت دارد که اگر داستانهایش ترجمه میشوند و لااقل از خود زبان روسی باشد و نه از طریق یکزبان واسطه. بههر روی آشنایی با ویکتور پلوین را مخاطب ایرانی مدیون پیمان خاکسار است که به دلیل کنجکاوی و جستجوگریاش در کار ترجمه به سراغ این نویسنده رفته است و اصولاً ترجمه آثار نویسندگان شاخصی که با غفلت روبهرو شده از شاخصههای رویکرد خاکسار در انتخاب و ترجمه آثار خارجی ست.
ویکتور پلوین به سال ۱۹۶۲ در مسکو به دنیا آمد، مهندسی الکترومکانیک خواند، اما پس از گذراندن یک دوره نویسندگی خلاق به داستاننویسی روی آورد. باوجود شهرت بسیار و خوانندگان پرشمارش، نویسندهای عزلت گزین است که در محافل ادبی و رسانهای حاضر نمیشود و تاکنون با هیچ رسانهای گفتوگو نکرده و دعوت کتابفروشیها برای داستاننویسی را هم نمیپذیرد و فقط از طریق اینترنت با خوانندگانش در ارتباط است.
برخی منتقدان معتقدند «اومونرا» یکی از مهمترین رمانهای قرن بیستم روسیه است. این رمان یکی از معروفترین آثار جریان پستمدرن روسی است که خوانندگان زیادی هم داشته است.
تعلق رمان به جریان پستمدرن بدان معنا نیست داستان مبهم و پیچیده نماست و زبان دشواری دارد، برعکس رمان به شیوه اولشخص مفرد و با زبانی صمیمانه و ساده روایت میشود و درعینحال از ظرافتهای فرمی و بازیهای زبانی در خلال روایت بهره میبرد. مضمون کلی داستان درباره اکتشافات فضایی روسیه است و نمیتوان آن را متعلق به ژانر خاصی محسوب کرد چراکه نویسنده ژانرهای گوناگون را با یکدیگر ترکیب کرده است و در این میان بیش از همه مایههای اگزیستانسیالیستی داستان است که پررنگتر از دیگر خطوط داستانی خود را نشان میدهد.
«امونرا» راویتگر داستان از کودکی علاقه زیادی به آسمان دارد و بزرگترین آرزویش سفر به ماه است. او که مادرش را از دست داد نزد خالهاش زندگی میکند، پدر او پلیسی ست بهظاهر خشن اما در درون مهربان، بازنشسته و تنها که مدام مست میکند و روزگاری آرزو داشت آرزوهای برآورده نشدهاش را پسرش محقق کند.
پیمان خاکسار در پیشگفتاری که بر این کتاب نگاشته درباره نام روایتگر داستان مینویسد: «آمون یکی از ربالنوعهای شهر «تیبز» در مصر باستان بوده. بعد از شورش اهالی «تیبز» علیه حکومت مرکزی، آمون اهمیتی ملی پیدا کرد و با «را» یا «ع» -الاهه خورشید- یگانه شد و به «امونرا» تغییر نام داد. نام کتاب «اومون را» است. «اومون» که نام کوچک شخصیت اصلی کتاب است در واقع نام نیروی ویژه پلیس روسیه هم هست.»
ویکتور پلوین که در۲۲ نوامبر ۱۹۶۲ متولدشده و در مسکو زندگی میکند، با رمان «اومون را» به شهرت جهانی دستیافت. او در داستانهای کوتاه و رمانهایش از چشماندازی نامتعارف و تا حدی حتی سورئال و درآمیخته با سویههای عرفانی، تصویری از روسیه کنونی بهدقت میدهد. برای مثال در بخشی از رمان «اومون را» مینویسد: «وقتی بیدار شدم زمین دیگر معلوم نبود. تنها چیزی که از طریق عدسیها میدیدم سوسوی محو ستارههای دوردست بود. (…) در حقیقت هیچچیز راجع به ستارگان نمیدانیم جز اینکه زندگیشان وحشتناک و بیمعناست، چراکه تمامی حرکاتشان در فضا از پیش تعیینشده و این قوانین مکانیک و جاذبهاند که احتمال هرگونه برخورد تصادفی را از بین میبرند.»
سخن آخر اینکه کتاب «اومون را» اثر ویکتور پلوین را باید خواند، نه فقط به دلیل جذابیت های رمان بلکه برای درک بیشتر این واقعیت که ادبیات روسیه فقط نامداران کلاسیک آن نیستند و اهمیت آن شاهکارها نباید ما را از دیگر آثار ارزشمند غافل کند.
"مدل روشنفکری روسی"...! (2266322) (alef-10)