نظر منتشر شده
۳
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 219254
عصبانيم از هشت سال احمدي ن‍ژاد
بخش تعاملی الف - مسعود زارعيان
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۰۵
فیلم "عصبانی نیستم" ساخته رضا درمیشیان سینما نیست و نهایتا یک "فیلم مقاله" است.

فیلم درباره جوانی ۲۶ ساله است به نام نوید که شاگرد اول دانشگاهش بوده و می خواهد با دوست دخترش ستاره ازدواج کند، اما از محل کارش (کارگاه خیاطی) اخراج شده و به رغم تمام تلاش ها نمی تواند پول جور کند تا پدر ستاره را راضی کند.

همین قصه یک خطی محملی شده برای عقده گشایی و انتقادات شدید و یک طرفه به شیوه مدیریتی دولت قبل. پر از متلک و تیکه پرانی به شیوه ی حاشیه نویسی ها و سر مقاله های روزنامه هایی که می دانیم.

نوید در جریان فتنه ۸۸ به دلیل مبارزه یا شاید اغتشاش از دانشگاه اخراج می شود و حالا کارش جنگ با روزگار نامرد است، حس آویزونی به دنیا دارد و انگار ۲۶۰ سالش است. پول ندارد اما دلش به حال مردم می سوزد و روی جنازه کنار خیابان پول می اندازد. اما نمی دانم این قهرمان دلسوز چرا می خواهد با همه دعوا کند و همه را بزند و دستش برسد خرخره طرف را بجود!

فقط خودش و نگاه سیاسی خودش را قبول دارد و نگرش کسی نگاه مخالف او را داشته باشد آرزو می کند لال شود. حتی به دکترش می گوید: تحمل شاد بودن دیگران را ندارد.

همچون هم خانه اش وحید تارانتینو، از هشت سال گذشته به شدت ضربه خورده و خفه بوده است و کسی نیست جواب این همه خسران را بدهد. از نگاه او و حنجره دوستش رضا بندری با وجود این همه غم دیگر حسی برای عاشقی نمانده و شعرهای عاشقانه نجس هستند و غربت سراسر وجودشان را فرا گرفته است. غربتی غلیظ و پررنگ.

او بیزار از افرادی همچون احمد ترسو است که بعد از مرگ برادرش در حوادث سال ۸۸ ترس وجودش را فرا گرفته است.

او عاشق ستاره ای است که دانشگاه به او داده است. دوست دخترش که الان نامزد اوست و نمی داند چرا برخی پشت اسم ها قائم می شوند و حرفشان را صریح بیان نمی کنند. با این حال ستاره مبارزه با زورگویان را برنمی تابد و با کار نوید مخالف است که ماشین استاد دانشگاه را رنگی می کند!

نوید در جایی از فیلم می گوید: اگر عده ای دکتر مصدق و فاطمی را زندانی کردند در واقع خودشان را زندانی کرده اند نه آنها را.

به خاطر حکومت هشت ساله احمدی نژاد همه ی مردم دزد شده اند و یکدیگر را پول می بینند و به عبارتی دیگر انسانیتی باقی نمانده و همه قلابی و چینی شده اند.

پدر ستاره هم یکی از همین جنس چینی هاست که قلابی شده و همه چیز را پول می بیند. از نوید به جا عشق خانه می خواهد و یک ماه به او فرصت می دهد. اما نوید اگر یک منزل نقلی هم بخواهد تهیه کند باید ۵۰۰ میلیون جور کند که می شود حقوق ۴۰ سال او پیش صاحبکارش مرتضوی.

در ادامه نوید برای به دست آوردن پول سراغ ساسان می رود که لباس زیر و فیلترشکن می فروشد و آرزویش این است که دختر یکی از آقازاده ها بیاید تا مخش را بزند. بعد از آن به محسن سری می زند که در بنگاه ماشین کار می کند، از نادر خبر می گیرد که دزد حیوانات خانگی است و حتی به فروش کلیه و کبدش فکر می کند. همه ی اینها مصادف است با تصاویری از مصاحبه مرتضوی، تصویر یزید و اوباما، صحبت های رشیدپور در ماهواره درباره اختلاس ۳۰۰ میلیارد تومانی، سخنان احمدی نژاد که: من همچنین می گویم پاکترین دولته این دولت، این دولت پول نفت را آورد سر سفره مردم و یا آنجا که می گوید: حالا می خواهم دنیا بشنود ما مشکلی در اقتصاد نداریم.

همه ی این ها را اضافه کنید به عاشقانگی بی حد و مرزش با ستاره و استفاده از جمله ی (ببخشید) "گه خوردم" که دیگر جزء ادبیات رایج سینمایی ما شده است و انگار دیگر قبحی ندارد.

با این ترسیمی که بدون قضاوت از فیلم عصبانی نیستم رضا درمیشیان ارائه دادم به نظرم صرفا این نه تنها فیلم نبود و درگیر ادا و اطوار فیلمبرداری شده بود، بلکه صرفا یک بیانیه سیاسی و زمان دار بود.

قطعا این نوع فیلم ها تاریخ مصرف دارند و بدون شک دفاعی بد از نگرش و تفکر اصلاحات است که راه به جایی نخواهد برد.

نگارنده منکر برخی اشکالات و کمبودها نیست اما با اندکی تامل خواهیم دانست که هیچگاه تمام راه ها به سوی ما بسته نیست و اگر با مشکلی مواجه هستیم باید جدا از بیرون به درون خودمان هم رجوع داشته باشیم.

چرا خود را در مقطعی از زمان فریز کرده ایم (اشاره به تکه روزنامه های روی دیوار) اگر توان تغییر نداریم، اگر عرضه حل مساله را نداریم چرا صورت مساله را پاک می کنیم؟ پس امید کجاست؟ آیا واقعا راه رهایی از این مشکلاتی که در تمامی نظام های سیاسی جهان به شكلي موجود است ترک میهن است؟!

اینجاست که باید گفت: صد رحمت و درود بر رضا عطاران و فيلم "ردکارپت" او!
 
کلمات کلیدی : مسعود زارعيان
 
۱۳۹۲-۱۲-۲۴ ۱۳:۰۳:۱۳
اين نوع فيلم سازي به نوعي سياه نمايي و سو استفاده از شرايط سياسي است . اما بي شك دو سال اخر ان مرد كه رفت همراه با شخم زدن كل كشور بخصوص حوزه اخلاق و اقتصاد بود .قهر سياسي 11 روزه وي كه نوعي ساختار شكني بي مهابا بود را كسي هرگز فراموش نميكند .
بدون شك (2025694) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۱۲-۲۴ ۱۴:۵۹:۵۳
خوب اگه این فیلم نیست پس این همه نگرانی از آن در بین دوستان و همفکران شما چیست؟! نمایش اش را محدود نکنید و بگذارید مردم آن را ببینند بعد خودشان می فهمند که فیلم نیست و می رن اخراجی ها رو نگاه می کنند! (2026077) (alef-10)
 
زهرا
۱۳۹۲-۱۲-۲۵ ۱۳:۳۲:۵۹
اگه فیلم نیست پس چرا اینقدر جوش میزنید؟ (2027876) (alef-10)