نظر منتشر شده
۱
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 235454
رمضانیه/ حکمت و حکومت علوی (23):
به همین رضایت دهم که مرا امیرالمومنین خوانند و در تلخی روزگار با مردم شریک نباشم؟
بخش داخلی الف، 1 مرداد 93
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۲۰:۰۵
قدرت و اختیار همۀ امور در دست حاکمان است. این عرفِ قدرت و سیاست در جهان معاصر است. و بهره مندی حاکمان از امکانات و منافع، حق طبیعی و عرفیِ پذیرفته شده محسوب می شود.
اما وقتی پای اسلام و حاکمیت اسلامی وسط می آید، ماجرا چیز دیگری می شود. جان کلام این است که حاکم بودن در اسلام از اینجا شروع می شود که دل در گرو دنیا نداشته باشی و جز برای خدمت به بندگان خدا و جلوگیری از ظلم به انسانها، عمل دیگری تو را به حرکت در نیاورد.
امیر مومنان علیه السلام روحیه و نگرش خود در این زمینه را، در نامه ای که به فرماندار بصره (نامه ۴۵ نهج البلاغه) نوشتند، بیان می کنند. ایشان برای ذلیل کردن نفس خودشان، بعنوان حاکم تمام بلاد اسلامی، چنان تعابیری تندی برای نفس خود به کار می برد که انسان را خجالت زده می کند و به تامل وا می دارد.

حضرت علی علیه السلام می فرمایند:

" من نفس خود را با پرهيزكارى مى پرورانم، تا در روز قيامت كه هراسناكترين روزهاست در امان، و در لغزشگاههاى آن ثابت قدم باشد.
من اگر مى خواستم، مى توانستم از عسل پاك، و از مغز گندم، و بافته هاى ابريشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم،
اما هيهات كه هواى نفس بر من چيره گردد، و حرص و طمع مرا وادارد كه طعامهاى لذيذ برگزينم، در حالى كه در (حجاز) يا (يمامه) كسى باشد كه به قرص نانى نرسد، و يا هرگز شكمى سير نخورد، يا من سير بخوابم و پيرامونم شكمهايى كه از گرسنگى به پشت چسبيده، و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد،

يا چنان باشم كه شاعر(شعر منسوب به حاتم طایی است) گفت:

اين درد تو را بس كه شب را با شكم سير بخوابى
و در اطراف تو شكمهايى گرسنه و به پشت چسبيده باشد

آيا به همين رضايت دهم كه مرا اميرالمومنين (ع) خوانند؟ و در تلخى هاى روزگار با مردم شريك نباشم؟ و در سختى هاى زندگى الگوى آنان نگردم؟

آفريده نشده ام كه غذاهاى لذيذ و پاكيزه مرا سرگرم سازد، چونان حيوان پروارى كه تمام همت او علف، و يا چون حيوان رهاشده كه شغلش چريدن و پر كردن شكم بوده، و از آينده خود بى خبر است.
آيا مرا بيهوده آفريدند؟ آيا مرا به بازى گرفته اند؟
آيا ريسمان گمراهى در دست گيرم؟ و يا در راه سرگردانى قدم بگذارم؟"

" اِنَّما هِىَ نَفْسى اَرُوضُها بِالتَّقْوى لِتَأْتِىَ آمِنَةً يَوْمَ الْخَوْفِ الاَْكْبَرِ، وَ تَثْبُتَ عَلى جَوانِبِ الْمَزْلَقِ.
وَ لَوْ شِئْتُ لاَهْتَدَيْتُ الطَّريقَ اِلى مُصَفّى هذَا الْعَسَلِ، وَ لُبابِ هذَا الْقَمْحِ، وَ نَسائِجِ هذَا الْقَزِّ، وَلكِنْ هَيْهاتَ اَنْ يَغْلِبَنى هَواىَ، و يَقُودَنى جَشَعى اِلى تَخَيُّرِ الاَْطْعِمَةِ، وَ لَعَلَّ بِالْحِجازِ اَوِ الْيَمامَةِ مَنْ لا طَمَعَ لَهُ فِى الْقُرْصِ، وَ لا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ;
اَوْ اَبيتَ مِبْطاناً وَ حَوْلى بُطُونٌ غَرْثى، و اَكْبادٌ حَرّى; اَوْ اَكُونَ كَما قالَ الْقائِلُ:

وَ حَسْبُكَ داءً اَنْ تَبيتَ بِبِطْنَة *** وَ حَوْلَكَ اَكْبادٌ تَحِنُّ اِلَى الْقِدِّ

اَ اَقْنَعُ مِنْ نَفْسى بِاَنْ يُقالَ هذا اَميرُالْمُؤْمِنينَ، وَ لا اُشارِكَهُمْ فى مَكارِهِ الدَّهْرِ، اَوْ اَكُونَ اُسْوَةً لَهُمْ فى جُشُوبَةِ الْعَيْشِ؟! فما خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنى اَكْلُ الطَّيِّباتِ كَالْبَهيمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّها عَلَفْها، اَوِ الْمُرْسَلَةِ شُغْلُها تَقَمُّمُها، تَكْتَرِشُ مِنْ اَعْلافِها، وَ تَلْهُو عَمّا يُرادُ بِها ; اَوْ اُتْرَكَ سُدىً ، اَوْ اُهْمَلَ عابِثاً، اَوْ اَجُرَّ حَبْلَ الضَّلالَةِ، اَوْ اَعْتَسِفَ طَريقَ الْمَتاهَةِ!"
 
کلمات کلیدی : حکمت و حکومت علوی
 
۱۳۹۳-۰۵-۰۱ ۲۱:۲۵:۳۰
متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را... (2269801) (alef-10)