نظر منتشر شده
۴۸
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 253832
نگاهی متفاوت به "پرده‌نشین"؛
تقابل غیرمنطقی تعبد فقهی و تکلیف‌محور با عقل‌گرایی
میثم تولایی، 6 دی 93
تاریخ انتشار : شنبه ۶ دی ۱۳۹۳ ساعت ۰۰:۳۹
اساتید دانشگاه، خصوصا آن دسته از مدرسانی که روش تحقیق و روش اقناع تدریس می‌کنند در اولین قدم به ارائه یک چارچوب برای دانشجو می‌پردازند که در آن چارچوب مهمترین اصل نتیجه است یعنی دانشجو با اولیات، بدهیات و ضروریات یک روش تحقیق از همان ابتدا اینگونه آشنا می‌شود که باید هدف خود را از تحقیق و پژوهش مشخص کند و اصطلاحا تکلیفش را روشن نماید که در پی چه نتیجه‌ای است و روی کدام نقطه مبهم و تاریک می‌خواهد چراغ بیاندازد تا روشن شود.

ورود به زندگی روحانیت در حوزه فیلم و سریال چند سالی است که جدی‌تر از سوی نویسندگان و کارگردانان کشور پیگیری می‌شود. وجود تک آثاری همچون"زیر نور ماه" که دهه ۷۰ شمسی روی پرده رفت در تاریخ سینمای ایران تاکنون به صورت مقطعی و نقطه‌ای دنبال شده تا اینکه طی دو سال اخیر با ساخت طلا و مس، گهواره‌ای برای مادر، کیمیا و خاک، رسوایی، فرشته‌ها با هم می‌آیند و ... شاهد پوسترهای مختلفی از بازیگران سرشناسی بودیم که هر کدام برای یک بار هم که شده لباس روحانیت را پرو کرده و حالا به تعداد سوپری‌ها و بقالی‌های هر محل شاهد عکس آنان هستیم، هر چند به مانند"کیمیا و خاک" حامد بهداد تنها برای یک یا دو سکانس با عبا و عمامه جلوی دوربین رفت اما به واسطه پوستری که از وی با همین لباس منتشر شد، فیلم در نمایش خانگی فروش خوبی کرد.

شاید بتوان گفت گرایش عام به بیشتر دانستن از زندگی روحانیت فروش چنین فیلم‌هایی را با وجود آغاز دوران جدیدی از فیلم‌های دختر و پسری نظیر"آتش بس ۲" بالا برده و پای تهیه‌کنندگان را به این بازار باز کرده که در بیشتر اوقات باعث تخریب این قشر از جامعه شده است.

۳۱ قسمت از مجموعه تلویزیونی"پرده‌نشین" بعد از یک ماه پخش مستمر از دو شبکه سیما یعنی شبکه اول و HD به پایان رسید. نگارنده به صورت کاملا اتفاقی از دومین قسمت مخاطب و بیننده این مجموعه تلویزیونی شده و تا آخرین قسمت نیز آن را دنبال کرده است بنابراین شاید بتوان گفت تحریر ذیل در فضایی منطقی به یکی از معدود کارهای قابل نقد و بررسی صدا و سیما طی سال‌های اخیر می‌پردازد.

پرده‌نشین عنوان یک مجموعه تلویزیونی است که از ابتدای آذرماه و در حال و هوای محرم و صفر و بالاترین سطح از معنویت کشور از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد. این مجموعه که در دوران مدیریت گذشته سازمان صدا و سیما تهیه شده است با نگاهی عرفانی به زندگی جامعه روحانیت ورود پیدا می‌کند.
کارگردانی پرده‌نشین را بازیگر نقش اول"طلا و مس" برعهده دارد. او برای آغاز راه عنوان"پرده‌نشین" را برای هدف خود انتخاب کرده است. اما هدف چیست؟

برای آن‌که بتوانیم منصفانه و منطقی به بررسی مجموعه مذکور بپردازیم باید از شیوه مهندسی معکوس استفاده کنیم یعنی با توجه به اینکه فرض را بر داشتن اتاق فکر و هدف برای"پرده‌نشین" می‌گذاریم، فرم و محتوای آن را مورد نقد قرار می‌دهیم که اگر این فرض را نداشتیم به مانند دیگر آثار این سال‌های صدا و سیما نه تنها پا به میدان تحریر نمی‌گذاشتیم بلکه دستگاه تلویزیون خود را برای جلوگیری از اتلاف وقت خاموش می‌کردیم!

بهروز شعیبی همان فردی است که نقش ابوذر(پسر بزرگ حاج کاظم) آژانس شیشه‌ای را در محضر اساتید بزرگی چون پرویز پرستویی، رضا کیانیان، اصغر زارع و البته ابراهیم حاتمی‌کیا بازی(بخوانید تلمذ) کرد. او اکنون پس از ساخت فیلم سینمایی"دهلیز" اعتماد مسئولان رسانه ملی را جلب کرده و پربیننده‌ترین ساعات و شبکه سیما را در اختیار خود گرفت.

اما چرا می‌گوییم که او از زاویه عرفانی به سراغ جامعه روحانیت رفته است؟ "پرده‌نشین" تمام قد پاسخ این سوال را می‌دهد، اسم سریال حکایت از تصویری مهجورانه از این قشر دارد که قرار است زندگی مشهورترین عالم شهر و البته یکی از علمای سرشناس کشور را فرض کرده و روایت کند.

حاج‌آقا شهیدی، مجتهدی است که در این مجموعه گرچه از عنوان آیت‌ا... برای وی استفاده نمی‌شود اما جایگاهی که دارد این موضوع را دنبال می‌کند. شهیدی همان پرده‌نشین قصه است که البته باید نمایشی از یک روحانی کامل و وارسته را به تصویر بکشد بدون کم و کاست و این همان هدف مجموعه است.

فرهاد آییش دور از درست یا غلط بودن انتخاب وی، قرار است سخنگوی قشری از جامعه باشد که تاکنون جایگاهی به عنوان موضوع و نقش اول در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران برای آنان قائل نبوده‌ایم همان‌طور که در رابطه با پاسداران و بسیجیان کشور نیز کم‌کاری شده است و نمونه‌های غربی و خارجی آن نشان می‌دهد که تا چه اندازه از ابزار رسانه برای قهرمان‌سازی از نیروهای خود استفاده می‌کنند و ما تا چه اندازه در قهرمان‌سوزی تبحر داشته و حرفه‌ای هستیم!

شهیدی بار سنگینی را بر دوش دارد و تنها با خش‌دار کردن صدا، عصا به دست گرفتن، عینک شهید مدرس بر چشم گذاشتن یا خمیده کردن قامت نمی‌تواند سه دهه کم‌کاری در حوزه روحانیت صدا و سیما را بر دوش بکشد.

اما می‌توان عنوان کرد میدانی که با ۳۱ قسمت ۵۰ دقیقه‌ای باز شده برای نمایشی قابل قبول از هدف مورد نظر عالی است که متاسفانه باید گفت اینگونه رقم نخورد و فرصتی طلایی از دست رفت.

نقش اول داستان همان پرده‌نشینی است که با بر زبان جاری کردن بی‌محل و نامربوط برخی جملات بزرگ‌مردان و عارفان این کشور ملغمه‌ای از فرمایشات میرزا اسماعیل دولابی، حاج‌آقا مجتهدی و حضرت آیت‌ا... بهجت رحمه ا... علیهم را به خورد مخاطب می‌داد و به لحاظ تیپولوژی سعی داشت از او فردی نزدیک به رفتار و گفتار این عزیزان بسازد در حالی که سیر و سلوک متفاوت(به ظاهر) هر کدام از عرفای ما بعضا در تقریب جمعی برای مخاطب ایجاد تضاد کرده و البته بی‌پاسخ ماند.

به عنوان مثال می‌تواند شیوه سلوکی میرزا اسماعیل دولابی که به شهید محبت مشهور است با شیوه معرفتی عالمی دیگر در ظاهر امر تفاوت داشته باشد اما برآیند جملگی یکی بوده که باید این را برای مخاطب تبیین کرد.

شخصیت ناپخته شهیدی که نشات گرفته از عدم شناخت درست و صحیح نویسنده و کارگردان از مبانی فقهی، اصولی و عرفانی برای نمایش"تعبد فقهی و تکلیف‌محور" شخصیت اول داستان است از او فردی خموده‌ ساخته که با قامتی خمیده و بدون آن‌که بیننده متوجه دلایل عزت وی در میان اهل شهر و روستا شود گوشه عزلت می‌گزیند و مصداق پرده‌نشین می‌شود.

این در حالی است که دیکته نانوشته غلط ندارد و عالم و روحانیتی که از مردم دوری کند و پرده‌نشین باشد چگونه می‌تواند رفتارش و گفتارش بر مردم تاثیر داشته باشد و اصلا چگونه درد مردم را می‌فهمد که بخواهد موعظه‌ای کند و اگر چنین شد، چگونه عزیز می‌شود، وقتی عرفان خود ساخته و متناقض شخصیت اول داستان چنین است چرا باید شهره شهر ‌شود؟ اصلا چگونه و طی چه فرایندی شهیدی مصداق سالک سیر فی الخلق بالحق شد؟

در شخصیت اول داستان هیچ‌گونه فضای عقل‌گرایی مشاهده نمی‌شود. شهیدی به هیچ‌وجه انسانی که دارای عقل حسابگر(به معنای تحلیل اتفاقات اطراف و اشراف بر زندگی شخصی/ پایین‌ترین سطح از عقول احصایی) باشد، معرفی نمی‌شود و تنها در ابتدای داستان حذر محمد حسین از گرفتن وام آن هم به دلیل نداشتن حس خوب از پروژه آب‌نما در حد چند دیالوگ بار عقل‌گرایی او را بر دوش می‌کشد که بیشتر کلیشه نصایح و پندهای بدون ادله و پشتوانه عقلی پدرانه در فیلم‌ها و سریال‌ها را به تصویر کشید.

از همین‌روست که می‌بینیم او در دادگاه و در برابر شخصیت خاکستری مجموعه یعنی هدی(ویشکا آسایش) که از وی به دلیل پیدا کردن یک دستخط از مادرش شکایت کرده است حتی درخواست بررسی صحت و راستی‌آزمایی دستخط را هم مطرح نمی‌کند و تنها به این جمله بسنده می‌کند که حاج حبیب انسان شریف و خوبی بوده است و این‌جاست که کارگردان مرز میان حجب و حیا و ظلم پذیری را نتوانسته رعایت کند و شهیدی شخصیتی ظلم پذیر نمایش داده می‌شود. (قال رسول‌ا...(ص): الظالم و المُنظلم کِلاهما فی النار/ جایگاه ظالم و ظلم‌پذیر آتش است.)

این هم البته از اشتباهات فیلم‌نامه‌ای بود که نشان نداد دستخط مادر هدی ساختگی بوده و در شرافت و وقف‌نامه هیچ خللی وارد نبود چرا که میرزایی(آتیلا پسیانی) برای آغاز سناریوی خود و نگاه‌داشتن هدی در ایران نیاز به ساختن یک دستخط داشت تا بعد از گرفتار کردن محمد حسین، فروش باغات و حوزه را کلید بزند بنابراین دستخط مادر هدی کاملا ساختگی بود و وقف دوباره هدی در پایان مجموعه که او را در جایگاه"شریف" قرار داد بی‌محل است.

شهیدی اما باز هم در برابر گرفتاری فرزندش به جای تدبیر یعنی دقیقا همان نقشی که سه قسمت آخر بر دوش شخصیت خاکستری داستان گذاشته شده بود یعنی هدی که بالاخره پس از قسمت‌ها و دقیقه‌ها پول افتادن برای بیت‌المال و بعد از کلی نشانه که باید متوجه ماجرا می‌شد اما خیلی اتفاقی و دفعتا به یاد شماره‌ی روی گوشی محمد حسین افتاد و آن را سپرد به دخترک روزنامه‌نگار و ... فرزندش را توصیه به توکل می‌کرد. این در حالی است که در تمام روایات توصیه به توکل نافی عقل و تدبیر معرفی نشده و توامان آنان سفارش شده است.

شخصیت شناسی شهیدی در این مجموعه با تعطیلی عقل آمیخته بود که بر خمودگی او افزود. شهیدی که رفتارهای گل‌درشتش همچون تهیه هدیه برای سالروز ازدواج با همسرش و چندین و چند مورد دیگر کاملا نچسب می‌نمود در عوض شخصیتی کاملا فرازمینی از خود به مخاطب معرفی می‌کرد. شخصیتی کمیک که با حالت لنگان در تعادل جسمی، برای برقراری روابط عاطفی با فرزند، عروس و حتی کاردارش که مهران رجبی نقش آن را بازی می‌کرد دچار مشکل بود.

"قدرت بیان" نیز از این شخصیت گرفته شده بود، بیان ادله در دفاع از خویشتن. اوج این اتفاق را زمانی شاهد بودیم که با آمدن هدی به حوزه علمیه و تجمع طلاب و داد و بیداد او، شهیدی پا به حیاط گذاشت و می‌رفت که نمودی از اقتدار و منطق را به مخاطب نشان دهد اما موضع ضعیف و انفعالی در ادله، او را به عصبانیت کشاند تا جایی که سه بار گفت برای پدرت متاسفم، از اینجا برو بیرون، با قانون بیا و ... و این در حالی است که اگر کارگردان اجازه می‌یافت صحنه برخورد فیزیکی با هدی توسط شهیدی را نیز به تصویر می‌کشید و لوکیشن حوزه را با صحنه درگیری گلادیاتورهای رومی تطبیق عینی می‌داد!

جای دیگری که مخاطب انتظار اوج داشت حضور در حریم امن رضوی بود. شهیدی که تاکنون هیچ تضرع، زاری و نماز شب یا درد و دلی از او با خدا به تصویر کشیده نشد پا در حریمی گذاشت که برای ملت ما و شیعیان پایان ماجراست و البته معجزه.

اما علی‌رغم بهره بردن از لوکیشن‌های آسمانی حرم امام رضا علیه السلام به مانند دیگر لوکیشن‌های زیبای فیلم از حوزه گرفته تا منازل شخصیت‌های مختلف داستان که همگی بار سنگینی را با توجه به محتوای ضعیف بر دوش می‌کشیدند(۷۳ لوکیشن) و قدرت جاذبه آنان به کمک مجموعه آمده بود، هیچ‌گونه پیوند معنوی میان حاج آقای شهیدی با امام معصوم و مظلوم اتفاق نمی‌افتد و معلوم نیست دیگر در کدام قسمت و کجای مجموعه باید شاهد توکل و توسل دائم‌البیان وی باشیم.

همان‌طور که از بسیاری موارد قابل تامل(بخوانید جای سوال) دیگر مجموعه گذشتیم از تکرار در تکرار تصاویر گرفته شده در صحن و سرای رضوی هم می‌گذریم و تنها این سوال را مطرح می‌کنیم که گم شدن تصنعی کودک خردسال در یکی از صحن‌ها و حضور فرشته‌مآبانه شهیدی برای نجات وی و به تصویر کشیدن تمام مراحل رساندن کودک به قسمت گمشدگان و پیداشدگان و... کدام بخش از بار مجموعه را به لحاظ شخصیت‌شناسی روحانیت فیلم بر دوش‌کشید؟ قرار بود با این پیام گل‌درشت(والبته با اجازه مخاطبین: مسخره) محبت آقای شهیدی به تصویر کشیده شود یا عرفان عملی وی؟!

عدم به کارگیری استعاره و ارائه پیام به صورت کاملا مستقیم موجب پدیدار شدن اینگونه سکانس‌هایی(گل‌درشت) که در"پرده‌نشین" کم نبودند، شد. به عنوان مثال در سکانسی که شهیدی همراه با هدی جلوی قاضی قرار گرفته‌اند، زمانی که قاضی نیم‌خیز می‌شود تا وقف‌نامه را بگیرد، شهیدی خود این کار را می‌کند و بلند می‌شود و وقف‌نامه را به قاضی تحویل می‌دهد که به نوعی این عمل قرار بود تداعی کننده شیوه رفتاری حضرت علی علیه‌السلام با قاضی باشد(ماجرای زره) که بسیار بی‌ذوق چنین اتفاقی افتاد.

"پرده‌نشین" پر بود از بازی‌های پوچی که انتظار می‌رفت هر کدام به یک شبهه پاسخ دهد، نگاه سنگین عابری را که فردای پخش مجموعه از کنار یک روحانی عبور می‌کرد به محبت مبدل کند و نتایج تبلیغات رسانه‌های غربی و کم‌کاری رسانه‌های داخلی را کم‌رنگ‌تر نماید اما با ابراز تاسف عمیق شاهد این اتفاق نبودیم، شاید خوش‌خیالی نگارنده بود که پس از دیدن چند قسمت ابتدایی سریال به این درجه از انتظار رسید که پس از اتمام پخش، آمارها خبر از رشد گرایش جوانان و خانواده‌های آنان برای تحصیل در حوزه‌های علمیه بدهند.

این مجموعه نه تنها در خلق صحنه‌ها و سکانس‌های تاثیرگذار کاملا دست‌خالی بود بلکه در کپی‌برداری از دیگر آثار با موضوع روحانیت نظیر"رسوایی" نیز ناموفق عمل کرد. به عنوان مثال ضعف عدم جمع‌آوری منابع انسانی(یا همان سیاهی لشکر) که کاملا در تمام سکانس‌هایی که کارگردان هدف تجمع جمعیت را دنبال می‌کرد، دیده می‌شد و در مراسم روضه‌ی خانه‌ی حاج حبیب(هدی) هم آسیب جدی به مجموعه وارد کرد، زمانی که به مانند سکانس پایانی رسوایی، قرار بود عزت‌مندی دوباره روحانی شهر به تصویر کشیده شود و نشان داده شود که جمعیت کثیری پشت سر اکبر عبدی رسوایی یا فرهاد آییش پرده نشین نماز می‌خوانند وقتی کرین، دوربین را بالا می‌برد تا حضور شهیدی را در حیاط به تصویر بکشد و جمعیتی را که باید به مانند موج آب بلند شوند و کنار بروند تا استعاره‌ای از عزت دوباره او باشد می‌بینیم که باز کار خیلی ضعیف از آب درمی‌آید.

البته حاج آقا شهیدی هم از خجالت این سکانس درآمده و به مانند آقای مهدوی، روی منبر تمام قد نشان داد که به حال خودش رها شده و کارگردان هیچ نقشی برای بهبود بازی مکانیکی آنان ندارد، از طرز حرف زدن بریده، بریده شهیدی و مهدوی روی منبر که در برابر بازیگران تازه‌کار دیگر واقعا غیرحرفه‌ای حاضر شدند گرفته تا ناپختگی در حرکات سر و دست بر روی منبر که ای کاش آقایان برق‌نورد و آییش پای منبرهای مختلفی حضور پیدا می‌کردند تا به پختگی مورد نیاز برسند به گونه‌ای که با به کار بردن ادبیات"برزخ" توسط حاج آقا مهدوی مردم متوجه نشوند هومن برق‌نورد در نقش"فیروز" مجموعه"دودکش" مانده و منظورش همان آمپاس است!

در خصوص به تصویر کشیدن طلاب نیز به صورت گذرا به این مساله اشاره کنیم که در حوزه‌های علمیه طلبه‌های دارای اندام مناسب و استاندارد با ظاهر آراسته شرعی سفارش شده در دین و مذهب ما نه تنها زیاد است بلکه وجه غالب همین است نه آن چه که در مجموعه شاهد بودیم و شکم‌های برآمده را در قاب تصویر دیدیم.

شاید نیاز به گفتن نباشد که با توجه به وجود حداقل یک سکانس از منبر در تمام قسمت‌های مجموعه(یا شهیدی یا مهدوی و یا طلبه‌هایی که روی منبر بودند) چه ظرفیت بزرگی می‌توانست مورد استفاده قرار گیرد تا همین دقایق که سلسله‌وار و طی ۳۱ قسمت نمایش داده شد با نکات ارزشمند و کاربردی خود، مخاطبینی را که شاید پای هیچ منبر، روضه و مجلسی نمی‌روند در قالب فیلم و سریال جذب منبر می‌کرد. بعید است که عوامل مجموعه ندادند تلویزیون سال‌هاست حتی منبرهای ۲ یا ۳ دقیقه‌ای از شبکه‌های مختلف خود روی آنتن می‌برد که نمونه‌اش برنامه"چند قطره باران" است. متاسفانه تنها مطلبی که از زبان امثال آقای مهدوی بر روی منبر شنیده می‌شد این بود: خب ان‌شاا... ادامه بحث را در شب‌های آینده پیگیری خواهیم کرد!

اما باید به این نکته مهم نیز توجه کرد که از پرده‌نشین و فیلم‌نامه آن نباید انتظار تطابق با واقعیت داشت. این مجموعه نه تنها به حقیقت نزدیک نبود بلکه واقعیت هم در آن نادیده گرفته شد. حقیقت همان عرفان است که توضیح داده شد اما واقعیت همان زندگی روزمره افراد جامعه است.

عدم تطابق مجموعه با اتفاقات جامعه کاملا در چشم می‌آمد. نویسنده مجموعه برای ادامه کار، بی‌توجه به اینکه هیچ گره و تعلیقی برای کشش و ادامه موضوع وجود ندارد دست و پای پلیس و قاضی داستان را بسته و فرمان خودش را جلو می‌برد.

آن‌جایی که پای سازمان بازرسی به میدان کشیده شد هر فرد از جامعه با اندک اطلاعاتی متوجه این موضوع هست که متولی امر سازمان بازرسی نیست مگر آن‌که پای سیستم دولتی و فساد بخش دولتی وسط باشد و اگر اینگونه باشد به هیچ وجه پایین‌ترین سطح از عامل جرم در وهله اول دستگیر نمی‌شود تا متهمین درجه یک و دو فرار کنند!

نکته جالب‌تر بازداشت محمد حسین شهیدی و همسرش بود بدون اینکه نشانی از ورود بازپرس به پرونده برای کشف جرم و یا تفهیم اتهام(کلاهبرداری) باشد و اصلا اگر هدی که در این مقطع نقش آدم خوبه‌ی! داستان را بازی می‌کرد، وارد میدان نمی‌شد باید گفت که مسئولیت کشف جرم روی هوا می‌ماند و قوه‌قضائیه و نیروی انتظامی هم طبق ذهن آقای نویسنده تنها نقش زندان‌بان را داشتند.

اما مهمترین نکته: قطعا در روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف به گوش مردم عزیزمان خورده است که به عنوان مثال در فلان ایالت آمریکا زن یا مردی زندانی پس از ۴۵ سال یا ۵۵ سال و یا حتی ۷۰ سال و در حالی که نوه‌هایش به استقبال او آمده بودند، بیگناهی وی اثبات و از زندان آزاد شد. این همان اتفاقی است که در یک جامعه لیبرال و سکولار اتفاق می‌افتد، جامعه‌ای که خود را منطبق بر قانون بشری کرده و هر آن‌چه که در تضاد با قانون خود ساخته آن‌ها باشد جرم محسوب می‌شود، حالا در تعریف این جرایم می‌توان کندن کاکتوس را که قطعا برای ما خنده‌دار است دید اما به عنوان مثال حمل سلاح یا ضرب و جرح همسر را نه!
هفتم تیرماه سال ۱۳۹۱ بود که مسئولان دستگاه قضا به مناسبت هفته قوه‌قضائیه خدمت مقام معظم رهبری رسیدند. حضرت آقا در این دیدار فرمودند: در آن مواردی که جرمی به معنای واقعی کلمه اتفاق نیفتاده است، نباید ما متوسل به زندان شویم.

جمله مذکور که فرمایش ولی‌فقیه زمان و رهبر انقلاب است این معنا را برای ما حکایت می‌کند که نظام ما مبتنی بر دین و شرع است و قانونی که منبعث از دین و شرع باشد قابل پذیرش و لازم‌الاجراست بنابراین تا زمانی‌که جرمی اثبات نشود فردی بالای دار نمی‌رود و فردی زندانی نمی‌شود از همین‌روست که می‌بینیم با توجه به وجود تمام قرائن و شواهد شهلا جاهد پس از سال‌ها و طی یک پروسه کاملا فقهی و قانونی به چوبه دار سپرده می‌شود.

اما تناسب طرح این بحث با موضوع اینجاست که تمام مردم شهر در مجموعه"پرده‌نشین" می‌دانند محمد حسین و همسرش بی‌گناه هستند و حتی رئیس کلانتری هم(که در این پرونده نقش بازپرس و قاضی را بازی می‌کرد!) با توجه به جایگاه حاج آقا شهیدی و خانواده وی که دارای یک فرزند شهید نیز می‌باشند به این مطلب اذعان می‌کند اما نمایشی از این ادبیات عامیانه اجرا می‌شود که ما ماموریم و معذور! (قال امیرالمومنین علی علیه‌السلام: وَ لا تَقُولَنَّ: اِنّى مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَاُطاعُ.../ به مردم مگو: به من فرمان دادند، من نیز فرمان می دهم...)

جالب اینکه به جای طرح مباحث علمی و منطقی در"پرده‌نشین" تنها شاهد بیان این جمله غیر مستدل به مانند دیگر باورهای عامیانه در مجموعه هستیم که"بی‌گناه پای چوبه‌ی دار می‌ره اما بالای دار نمی‌ره".
فقر موسیقی و نداشتن موسیقی متن یا استفاده خیلی کوتاه و ریز و نامنطبق یکی از علل عدم خلق حتی یک صحنه تاثیرگذار در مجموعه بود که این فقر در تیتراژ ابتدایی و پایانی نیز کاملا مشهود بود، خصوصا در پایان‌بندی مجموعه که روی یک قاب با طلوع آفتاب، تصویر ثابت بود و صدای علی‌رضا قربانی با اوج روی آن قرار می‌گرفت، صدا و موسیقی که با استقبال مخاطب مواجه نشد.

نتیجه: ضمن قدردانی از ورود به چنین موضوعاتی باید گفت مجموعه نیاز به کارشناسی‌های هنری، حقوقی، طلبگی، فقهی و عرفانی فراوانی داشت که ان‌شاا... در کارهای بعدی چنین اتفاقی را شاهد باشیم.

پ.ن:
الف/ اما نکته قابل تامل دیگر استفاده از نام برخی اساتید مهم حوزه و دانشگاه و همچنین قطار نمودن منابع و مآخذ فقهی و اصولی در تیتراژ پایانی سریال بود که نامبرده جهت کسب تکلیف و اجازه برای جلوگیری از خارجی شدن در امر ادب با استاد خویش(که مهمترین نام در میان دیگر افراد احصا شده بود) تماس گرفتم و اتفاقا نقد ایشان را استماع کردم. در خصوص استفاده از نام کتب فقهی و اصولی نیز باید گفت به عنوان مثال برای هر روایت خوانده شده در مجموعه احتمالا تمام منابعی که آن حدیث یا روایت را نقل کرده‌اند، آورده شده است چرا که غیر از این شاهد بیان یک مساله عمیق اصولی، فقهی یا اندیشه‌ای در جریان پرده نشین نبودیم و تنها چند حدیث و روایت نقل شد که اگر این روایات و احادیث در ۵ کتاب توامان نقل و بیان شده‌اند، اسامی تمام این کتب آورده شده است!

ب/ پشت صحنه"پرده نشین" نیز پخش شد و آن چه که بیش از همه جالب می‌نمود و البته قابل تقدیر، توصیه نکات اخلاقی توسط بهروز شعیبی به عوامل فیلم بود نظیر اینکه غیبت نکنیم و پشت سر یکدیگر حرف نزنیم. شعیبی همچنین با قرائت آیاتی از قرآن مجید و ختم صلوات کار را شروع کرد که جای تشکر دارد.

پ/ در ابتدای پخش پشت صحنه که ناظر بود بر انتخاب لوکیشن‌های منازل حاج حبیب و حاج آقا شهیدی اظهاراتی از کارگردان و فرد دیگری که مسئولیت وی مشخص نبود مشاهده شد که خیلی در ذوق مخاطب می‌زد. شعیبی که در قسمتی از حیاط ایستاده بود در کلامی که نشان می‌داد هنوز شکل کار را برای خودش تصویر نکرده، گفت: فکر می‌کنم اینجا به کارمون بیاد! یا فرد دیگری که مسئولیتش مشخص نبود، گفت: این شیشه‌های رنگی خیلی خوبه از آن‌ها استفاده کنیم و ...!

ت/ در این نوشته از دیگر موارد مورد نقد گذشتیم که ان‌شاا... مخاطبین خرده نگیرند نظیر پرسش از چگونگی تلطیف رابطه‌ی هدی و دخترش به یکباره، جمع و جور شدن ازدواج براتعلی و هاجر و تمام قصه‌های میانی مجموعه که یکی خیلی زود جمع می‌شد و یکی خیلی کشدار اما نقطه اشتراکشان معلوم نبودن چگونی جمع شدنشان بود!

ث/ نگارنده هم متوجه برخی نشانه‌شناسی‌ها و شباهت‌ها در گریم افراد بوده که در این خصوص با توجه به عدم اثبات موضوع ورود پیدا نشد اما به این جمله اکتفا می‌شود: آسیب رفع اتهام از پرونده‌های بازی که با عنوان"آقازادگی" در جامعه شناخته می‌شوند، وجود دارد و پس از سال‌ها نوعی جنبه تقدس بخشی به این"لغت" پیدا شد..

ج/ در خصوص شخصیت آقای مهدوی نیز این سوال باقی است که نقش و جایگاه او در مجموعه چه بود؟ یعنی کدام منطق بر زمین مانده را توانست بلند و مشکلی را حل کند؟ طلبکارها را، هدی را، مجید را، براتعلی را، جوانک معتاد را یا حتی همسر خودش را...؟
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۲:۱۴:۱۰
بر خلاف نویسنده ، چون با بیوت روحانیون ارتباط نزدیک دارم ، احساس می کنم اتفاقا خیلی خوب به این مبحث پرداخته شده بود ، البته بازیگری ها هنوز ناپختگی های خودش رو داشت ، اما نسبت به سطح رسانه ملی - آن هم گرایش ضرغامی - خیلیـ خوب بود. (2566156) (alef-13)
 
رامتین
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۹:۲۳:۳۸
به نظرم اتفاقا شما اصلا ارتباطی با روحانیت تاکنون نداشته ای که متوجه نیستی چقدر و تا چه اندازه از این فیلم شاکی هستند. بهتر است حداقل شما در کامنت انصاف را رعایت کنید. (2566435) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۱:۴۰:۳۰
بنده متخصص این مساله نیستم که نظر بدم، ولی از اونجایی که در این چندساله سایت الف فقط 24 ساعته صدا و سیما رو کوبونده و چهارتا تحلیل در تشویق و قدردانی از عملکرد صدا و سیما نداشته، ممکنه این تحلیل نیز ابدوغ خیاری و ناشی از خود برتر بینی پنهان باشه. (2566747) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۲۱:۴۵:۲۸
از انصاف نباید گذشت سریال بسیار جذاب و قشنگی بود والبته مبتنی بر حقیقت
ذره ذره داستان واجزای آن دارای یک تعمق و تفکر قوی بود و این تفکر باعث باور پذیری بیشتر داستان شده بود برای مثال در آخر فیلم آتیلا پسیانی که شاید تصور همه به این سمت می رفت که باید مجازات شود و در دادگاه ها به جرائمش رسیدگی شود بدون هیچ دقدقه ای از کوچه خارج شد این بیان کننده چیزی است که ما امروز در جامعه خود و در مورد اکثر کلاهبرداران و جرائم کلاهبرداری شاهدیم
که متاسفانه رسیدگی هم نمی شود.
این نشان دهنده صداقت گروه نویسنده و کارگردان بیان حقیقت از دریچه دوربین می باشد (2567863) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۲:۵۴:۵۵
نگارنده محترم مختصر انصاف هم چیز بدی نیست. واقعا" شما هدیه دادن در سالروز ازدواج را رفتاری گل درشت و نچسب میدانید؟! شما در کدام سیاره زندگی میکنید؟ (2566176) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۲:۰۶:۳۱
سلام

مجموعه یکی از قابل تامل ترین مجموعه های سال های اخیر تلوزیون بود که اتفاقا منهای قسمت آخر که امیدها را در مورد نقش تاثیرگذار حاج آقا شهیدی بر آب کرد، موفق هم بود.
اشکالاتی در فیلمنامه و ساخت، مخصوصا در نحوه حل گره های داستان بود که در مقابل حسنات آن کم بود.
بازی های آقای آئیش و آقای برق نورد علی رغم کاستی های مشهودی که داشت، ازجمله ناتوانی در سخنوری، فراتر از تصور ما بینندگان و فراتر از حد رسانه ملی و فراتر از آنچه تاکنون از روحانیت ارائه شده بود.

ابتدای نقد خوشحال شدم که نقد دقیقی را خواهم خواند ولی بعد فقط یک نقد سیاه مقابلم بود. (2566801) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۳:۳۴:۵۸
فرموده اند:"آن‌جایی که پای سازمان بازرسی به میدان کشیده شد هر فرد از جامعه با اندک اطلاعاتی متوجه این موضوع هست که متولی امر سازمان بازرسی نیست مگر آن‌که پای سیستم دولتی و فساد بخش دولتی وسط باشد و اگر اینگونه باشد به هیچ وجه پایین‌ترین سطح از عامل جرم در وهله اول دستگیر نمی‌شود تا متهمین درجه یک و دو فرار کنند! "
شما را ارجاع میدهم به ماجرای فرار( یا بهتر بگویم فراری دادن ) مدیرعامل سابق بانک ملی آقای خاوری به کانادا. مدیرعامل رفت و کارمندان جزء متخلف بانک محاکمه شدند.آقای تولایی واقعیات محقق شده را بپذیریم یا تخیلات شما را؟
کارکنان محترم سایت الف همانگونه که نقد ایشان را منتشر کردید لطفا" اولا" تمام کامنتها را منتشر کنید. ثانیا" امکان پاسخ دادن ایشان به کامنتهای مخاطبان را فراهم نمایید( البته اگر جوابی داشته باشند) (2566188) (alef-13)
 
ali
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۳:۳۸:۴۱
در مورد نقد فیلم نظری ندارم چون فیلم را کامل ندیدم اما چه کسی گفته ضرب و جرح همسر در امریکا جرم نیست؟در امریکا کتک زدن یه فرزند توسط ولی خود هم مجازات دارد. (2566189) (alef-13)
 
soo
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۷:۳۱:۵۷
نقد محکم و منسجمي نيست و تنها بريده بريده به طرح نظرات شخصي پرداخته است.
از آقاي شعيبي به خاطر اين کار ارزشمند سپاسگزاري مي کنيم. (2566262) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۹:۲۴:۵۳
به نظرم خیلی پیوسته و پژوهشی بود. احتمالا آقای تولایی باید خودشان فقه و کلام خوانده باشد که با آیات و روایات و مباحث کلامی آشنایی دارد. (2566439) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۴:۵۲:۰۱
لطفا آقای تولایی بفرمایند آیا فهمی از روش تحقیق و اقناع دارند که این دو را با هم آوردند و اصلا چقدر با مقوله‏ نقد سینمایی آشنایی دارند؟
مهندسی معکوس را هم توضیح دهند بیزحمت (2567242) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۷:۵۷:۳۸
اندکی بدبینانه بود
مردم به شهیدی علاقمند شدند و امثال او را آرزو کردند چون الان کم شده ! (2566307) (alef-13)
 
من
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۸:۱۲:۲۳
یک آدم چقد می تواند به یک موضوع سیاه نگاه کند و خوبی ها را نبیند (2566321) (alef-13)
 
SMAH1
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۸:۲۶:۱۳
تا نصفه این متن رو خوندم و دیدم هیچ چیزی ندارد!
ای کاش نویسنده با عینک بدبینی این مجموعه را نمی دید.این مجموعه بهترین مجموعه سیما نیست ولی بی گمان یکی از موفق ترین های سیماست. (2566336) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۸:۳۴:۰۹
يك فيلمفارسي به سبك مذهبي كه همه اتفاقات گويي در سرزمين روياها اتفاق مي افتد (2566343) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۹:۲۹:۰۸
دانش آموختگان مکتب فقه شیعی در این 30 سالی که همه امور دستشان بوده در یک تجربه تاریخی ثابت کردند که برای اداره زندگی مادی مردم حرفی برای گفتن ندارند ( و طلبه ای هم که تلاش دارد بگوید در حال خواندن پزشکی است این واقعیت را نمی پوشاند) و در نهایت دنباله رو دست چندم تمدن غرب هستند و برخی انتقادات نویسنده محترم هم در واقع می توان به انتقاد به "بی تکلیفی " روحانیت در امور زمینی نسبت داد. (2566449) (alef-13)
 
تورج
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۸:۴۲:۵۰
باسلام

باتشکر از این نقد موشکافانه

بنده نیز ابتدای شروع مجموعه خوشحال بودم که بالاخره تلویزیون میلی در یکی از پریینده ترین ساعات, چیزی برای عرضه دارد, و از شر سریال های ترک خلاصیم, اما با تعجب پس از دیدن چند قسمت متوجه شدم تنها هدف سریال تطهیر پدیده آقازادگان است و بس.... (2566355) (alef-13)
 
ناصح مشفق
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۸:۴۴:۰۶
برخی ار این مسائل که شما به فیلم اشکال گرفتید ، در حوزه ها موجود است و در واقع باید به حوزها و تربیت شدگان اشکال گرفت و این فیلم آن ها را روایت کرده بود.
البته اگر بخواهیم شخصیت یک روحانی در تراز حوزه علمیه اصیل را نمایش دهیم
موضوع ، متفاوت خواهد شد. (2566357) (alef-13)
 
نرگس
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۸:۴۴:۴۱
متن خیلی خوبی بود ممنون. (2566358) (alef-13)
 
نوید
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۹:۰۸:۳۰
من فکر می کنم این دوست ما آقای میثم تولایی زیاد با روال کار فیلم سازی و سختی های آن آشنا نیستند و ایرادهای بنی اسرائیلی گرفته اند. ما برای نقد چنین کارهایی ناگزیر از قیاس با تولیدات مشابه قبلی در تلویزیون هستیم که بدون شک پرده نشین یک سر و گردن بالاتر بود به خصوص از حیث فضاسازی و صحنه پردازی که نویسنده ی محترم در پایان بحث خود به استناد یک تصویر از مشورت کارگردان با عوامل پشت صحنه به تمسخر آن پرداخته اند. (2566394) (alef-13)
 
علیرضا
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۹:۲۰:۱۹
نقد غیرمنصفانه ای وخلاف واقع بود به عنوان مثال صحنه ای که حاج آقا شهیدی درخواست استخاره پدر نامزد براتعلی را درباره ازدواج دخترش قبول نمیکند و او را به مشورت کردن و تعقل دعوت میکند نشان از عقل گرایی شخصیت او است و در خیلی از جاهای دیگر سریال این اتفاق می افتاد که شاید نقدکننده سریال را کامل ندیده اند. (2566428) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۹:۲۱:۳۰
بنظر می رسد منظور از پرده نشین نه حاج آقای شهیدی بلکه آقا داوود بود (2566429) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۲:۴۶:۱۶
می شود گفت در میان تمام نقد و بررسی های موجود یک مطلب جون دار و حرفه ای است. استفاده کردیم. (2566877) (alef-13)
 
رامتین
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۹:۲۱:۴۱
به نام خدا

تشکر می کنم از این متن واقعا علمی و تکنیکی، موشکافانه بود. (2566431) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۹:۲۶:۲۰
نقد خوبی بود اما به نظر من مشکل در ندادن کار به کارگردانهای خبره است (2566441) (alef-10)
 
امید
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۹:۲۸:۱۷
نقد بسیار درست و بجایی بود . با شروع پخش این سریال گمان می رفت که سریالی متفاوت با بقیه سریال های پخش شده باشد ولی ...
همانطور که آقای تولایی گفتند در این سریال بسیاری از نکات رعایت نشده بود که بعد از چند قسمت به وضوح شاهد آن بودیم . (2566444) (alef-10)
 
مهدی
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۰۹:۳۵:۵۱
سلام نقد بیشتر نکات منفی سریال را مورد توجه قرار داده است برخی اشکالات ابراز شده در نقد بر سریال وارد است همچون رعایت ننمودن نکات حقوقی اما منصفانه قضاوت شود جلوه نقش شهیدی اندکی در تلطیف برداشت منتقدین حوزه تاثیر گذار به نظر می رسد در کل رویکرد نقد خوب است هرچند در بیان علت ادعای خویش و مستند سازی ها ضعف دارد . (2566460) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۰:۴۳:۱۷
نويسنده توهم بزرگي پيدا کرده قصد ايجاده فيلم ديگري داشته و نشده
اين فيلم طي سالهاي اخير جز معدود فيلمهايي است که ميتواند تصوير زيبايي از روحانيت که بين مردم کم شده را نشان دهد و سبب بازگشت مردم به وجه رحماني دين اسلام و روحانيت شود
نويسنده مقاله با کمترين اشنايي با عرفان اسلامي نقدي خشک مينويسد که همين رفتار ها در عصر معاصرسبب دوري مردم از اسلام رحماني شده (2566627) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۳:۰۱:۲۶
این هم البته از اشتباهات فیلم‌نامه‌ای بود که نشان نداد دستخط مادر هدی ساختگی بوده
شما کج متوجه شدی دستخط مادر هدی نبود و قباله ازدواج بود اون زمینها هم با موافقت مادر هدی توسط حاج حبیب به حاج آقا هدیه شده بود ولی چون مکتوب نشده بود از لحاظ قانونی حق با هدی بود (2566915) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۳:۴۵:۰۶
نقد منصفانه ای نبود (2567083) (alef-13)
 
حسین
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۴:۰۱:۳۷
آقای مولایی!
شما با بحث روش شناسی شروع کردی اما به نظر می رسد که شناخت درستی به آن ندارید. نتیجه یک پژوهش که از ابتدا مشخص نیست تحقیق می کنیم تا به نتیجه برسیم اما شما با فرض غلط از همان ابتدا نتیجه گیری کرده اید و آنچه می گویید فقط تایید نتیجه گیری بدبینانه خودتان است. (2567126) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۴:۱۶:۱۵
بنده خدا اونی که این سریال را ساخته کی تو حجره های طلبگی زندگی کرده کی سر درس اخلاق نشسته کی از نزدیک رفتار علما را دیده و هر روز با آنها حشر و نشر داشته معلوم است که نمی شود آنچه که باید بشود (2567175) (alef-13)
 
s
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۴:۲۲:۵۱
اتفاقا برخلاف نظر نگارنده ،من فکر میکنم این سریال یکی از معدود آثار زیبا و واقعی جامعه در خصوص روحانیت بود.چرا برخی فکر میکنند که روحانیون زندگی خاصی دارند و درگیر مشکلات نمی شوند؟ چرا نباید بپذیریم که آنها هم انسانهایی معمولی هستند که با ما و در کنار ما در این جامعه زندگی میکنند،عشق به همسر را می فهمند و گاهی جلوی مشکلات کم می آورند؟ (2567191) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۵:۱۷:۱۶
به نظر من نقد جامعی بود و نکات بیشتر هم وجود داشت اما نگارنده باید چند نکته رو در نظر بگیرد
اول اینکه انتظار شما واقعا بالا بود و حق هم دارید ام از صدا و سیما بیش از این انتظار نیست. اینکه بیایند چندین ماه و شاید سال در رابطه با یک یک شخصیت ها تحقیق کنند و راوبط را بر اساس سبک زندگی اسلامی بچینند

دوم به نظر من خود روحانیون باید در چنین مواقعی دست به کار شوند و در گروه فیلم نامه حداقل یکی و برای بهتر شدن کار چندتا حضور داشته باشند زیر و بم هر کار را صاحب کار بیش از دیگران می داند

سوم در بعضی جاهای نقد ادب را کنار گذاشته بودید که نباید این طور شود

در رابطه با حاج آقا شهیدی و منبرهای مجموعه واقعا ضعیف کار شده بود که باید توجه بیشتری بشه


اما توجه جامعه به این مجموعه نشان از تشنه بودن جامعه دارد و این موضوعات باید بسیار بیش از این مورد توجه مسئولین قرار بگیره (2567277) (alef-13)
 
محمد
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۵:۳۲:۱۷
«شخصیت ناپخته شهیدی که نشات گرفته از عدم شناخت درست و صحیح نویسنده و کارگردان از مبانی فقهی، اصولی و عرفانی برای نمایش"تعبد فقهی و تکلیف‌محور" شخصیت اول داستان است»..

برادر من شما توقع داريد كه كارگردان بياد سلوك عرفاني مثلا شخصيتي مثل حاج اقا مجتبي تهراني رو توي شخصيت حاج اقا شهيدي پياده كنه؟؟؟همچين چيزي اصلا ممكنه؟
اصلا مديوم تلويزيون قابليت نمايش يه همچين مفهومي را داره؟ (2567304) (alef-13)
 
افسانه عاملی
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۵:۳۲:۳۳
به نظر من سریال بسیار قشنگی بود (2567305) (alef-13)
 
اسدی
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۵:۳۹:۰۹
متاسفانه این همه آسمون و ریسمون بافتن برای اینکه بگویید این سریال پر از اشکال است نمی دانم برای چه بود . سریال پرده نشین بسیار زیبا و اثر گذار بود
البته بعنوان اولین کار سریالی آقای شعیبی باید انتظار نمره 20 از ایشان نداشته باشیم زیرا کارگردان های چند ده ساله ما فیلم هایی می سازند که قابل نمایش حتی در خانه های خودشان هم نیست و فقط ادعا دارند .
آقای شعیبی جرمش از این همه انتقاد ها ارزشی بودن وی است . والسلام (2567311) (alef-13)
 
صادق
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۵:۵۷:۰۶
به نظرم نقد کارشناسی ای بود و به بعضی نکات خوب اشاره کرده بود و انصافا بعضی موارد وارد بود اما قلم تند و تلخی داشت که از تاثیر گذاری نقد به حد زیادی کم میکرد.ای کاش ملایم تر نوشته می شد. مثلا به کار بردن عباراتی مثل جنگ گلادیاتورها و مسخره و ... بی انصافی و غیر لازم بود.ممنون (2567337) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۶:۱۵:۳۷
با فرض درست و منصفانه بودن تمامی این انتقادها (که نیست) توجه فراوان مردم به این سریال نشان از عطش شدید فرهنگی مردم برای آشنایی و یادآوری مجدد سبک درست زندگی ایرانی اسلامی است, که این خود جای توجه فراوان مسؤلین بر این ظرفیت عظیم اجتماعی است که میتواند برای خنثی سازی توطه های فرهنگی بکاررود.

به نظر میرسد که نویسنده به همان اندازه که در درست فهمیدن نام این سریال ناموفق بوده است, در انتقاد نیز توجه لازم را نداشته است.
نام این سریال اشاره به این شعر حافظ است:
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
که در اصل به کار گیری یک استعاره برای شغل روحانیت در مقایسه با دیگر مشاغل جامه است.

تنها نکته قابل توجه در این نقد این است که این سریال باید یک اشاره برای پرهیز از هرگونه سوء برداشت در تقدیس پدیده شوم اقازادگی اقتصادی را به همراه میداشت. (2567361) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۶:۱۶:۱۵
با فرض درست و منصفانه بودن تمامی این انتقادها (که نیست) توجه فراوان مردم به این سریال نشان از عطش شدید فرهنگی مردم برای آشنایی و یادآوری مجدد سبک درست زندگی ایرانی اسلامی است, که این خود جای توجه فراوان مسؤلین بر این ظرفیت عظیم اجتماعی است که میتواند برای خنثی سازی توطه های فرهنگی بکاررود.

به نظر میرسد که نویسنده به همان اندازه که در درست فهمیدن نام این سریال ناموفق بوده است, در انتقاد نیز توجه لازم را نداشته است.
نام این سریال اشاره به این شعر حافظ است:
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
که در اصل به کار گیری یک استعاره برای شغل روحانیت در مقایسه با دیگر مشاغل جامه است.

تنها نکته قابل توجه در این نقد این است که این سریال باید یک اشاره برای پرهیز از هرگونه سوء برداشت در تقدیس پدیده شوم اقازادگی اقتصادی را به همراه میداشت. (2567365) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۶:۲۸:۱۶
نقد وارد است بخصوص زمانی که هدی به حوزه علمیه می رود و حاجاق شهیدی هیچ استدالالی در برابر او ندارد و رفتاری غیر منطقی از خود بروز می دهد. (2567394) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۶:۳۳:۵۰
نقدبسیار عالمانه ای بود و این کار بیشتر کاریکاتوری ار روحانیت بود و موجب وهن انان تا تبلیغ سیره انها ممنون از نویسنده (2567403) (alef-13)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۶:۴۰:۴۲
سریال همه چیز آنجاست را ببینید چه می گوئید آقای کارشناس!! همه چیز حول محور انتقام،کینه جویی و کلاهبرداری و...... می گردد (2567414) (alef-13)
 
امیر
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۶:۴۳:۱۵
نقد خوبی بود به نظرم عده از دوستان که نظر گذاشتن بیشتر به آقای شعیبی ارادت دارن تا اینکه به طور واقع بینانه و منتقدانه به کار ایشون نگاه کنند. (2567420) (alef-10)
 
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۶:۵۷:۱۱
همش تقصیر دولت قبله و تورم (2567442) (alef-10)
 
افسانه عاملی
۱۳۹۳-۱۰-۰۶ ۱۷:۳۴:۲۸
به نظر من سریال بسیار قشنگی بود (2567493) (alef-10)
 
احسان
۱۳۹۳-۱۰-۰۷ ۱۵:۵۶:۰۴
بنده هم،همچون نویسنده ی نقد، از ابتدا این سریال را دنبال کرده ام.
در متنی که خواندیم، تذکر چند نکته خالی از لطف نخواهد بود.

1-حاج آقا شهیدی شخصیتی از ابتدا پرده نشین نیست؛ بلکه اتفاقات داستان او را به فردی پرده نشین تبدیل کرده است.
2-حدیثی که از حضرت رسول نقل شده به واکنش آقای شهیدی کاملا بی ربط است؛چرا که وی از حق خود تا آخرین لحظه دفاع کرده و تا خود دادگاه هم می رود و این یعنی نپذیرفتن ظلم. اما چه کند که هدی مدرک دارد و او نه.

در کل به نظر می رسد نگارنده ی نقد، مفهوم تکلیف مداری را به درستی هضم نکرده و تدبیر و تعقل را اجح بر تکلیف می داند، در حالیکه تعقل و تدبیر باید بعد از احساس تکلیف، نقش خود را ایفا کند.

و نکته ی آخر اینکه در مورد موسیقی متن و فلسفه ی وجودی حاج آقا مهدوی کاملا با نویسنده موافقم. (2569284) (alef-10)
 
محمد
۱۳۹۳-۱۲-۰۴ ۰۱:۱۸:۱۳
از منتقدی که ایده‌آلش فیلم رسوای «رسوایی» است توقع بیش‌تری نمی‌توان داشت. به نظر می‌رسد منتقد توقع داشته کارگردان تصویری آسمانی و آرمانی از روحانیت اراپه دهد-تصویری که فقط در کتاب‌هاست از عرفایی که هیچ خطایی ندارند و سفید سفیدند. اما واقعیت این است که همه خاکستری هستیم. (2699941) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.