نظر منتشر شده
۱
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 210370
روند تغییر و یا بی تفاوتی فرهنگی؟
بخش تعاملی الف - حسین رضایی بیداخویدی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۱۲
نگرانم. نمی دانم عصبانیتم را بگویم. یا علت آنرا؟ دلم برای نسل جدید و بعدها که قرار است ما خوراک فرهنگی شسته رفته ی سنک محک خورده به آن ها تحویل دهیم می سوزد.

من یک پدرم با آداب تربیتی نسل خودم که این نوع تربیت را امروزه صحیح یافته ام.

ولی به روزگاری رسیده ام که باید فیلم معرفی شده ی کشورم به اسکار را بدور از چشمان فرزندانم ببینم و چون فهمیدند و مایل به تماشا شدند خودم هم از خیر دیدنش بگذرم و زمانی را به دلایل این برخوردم اختصاص دهم (نه اشتباه نکنید ایراد من شکلی است نه محتوایی که در عین حال محتوا را هم اگر بگوییم بد نیست ولی تکراری و کلیشه ای است. یا حداقل نمی ارزد برای محتوای متوسط ساختار شکلی مزخرف و چندش آور را خوراک دیده ی فرزندانمان کنیم. دردم همین است که اگر واضع تر بگویم آنقدر با چماق دمده و سنتی نوازش می شوم که گاهی با خودم می گویم حتما چیزهایی هست که من با این حجم مطالعاتی نفهمیدم و این جوان فهمیده است. شده به خودم و برداشت هایم شک می کنم و دوباره کنکاش می کنم ولی هرچه به عمق می روم بیشتر نگران می شوم)

اول که تصمیم داشتم از مبنای اصلی پست مدرنیسم یعنی "نسبیت گرایی"وارد شوم و توضیح دادم از دید پست مدرنیسم ها خوب و بد مطلق وجود ندارد و همه چیز بر حسب عادات و عرف جوامع تغییر می کند آنگونه که ابتدا نوشته ام.

بچه ها که هوش خوبی هم دارند یا عمق فاجعه را درک نکردند یا از آن برداشت نامطلوبی نداشتند. زل زدند به چشمانم و انگار تله پاتی شده باشند با هم گفتند "خوب که چی ؟ (البته دبیرستانی اند و عاقل و بالغ )

گفتم ببینید این نسبیت شامل مفاهیم و دیدگاه های معنوی هم می شود. باز گفتند "یعنی چه ؟ چی می خواید بگید بابا؟ رک و راست قانعمون کن". (واقعا وقت گذاشتم و عادتشان دادم که بی دلیل چیزی را نپذیرند که گاهی برای خودم هم سخت است ولی مزیتش آنست که هرگاه قانع شوند دقیقا آنگونه عمل می کنند که درست است)

وقتی فهمیدند از دید پست مدرنیسم ایثار و فداکاری، حفظ حرمت و احترام ،حیا و عفت ، غیرت وشرافت، گناه و ثواب جنایت و قساوت، ظلم و بی عدالتی، نقاق و دو رویی، دروغ و ریاکاری و... می توانند در جغرافیایی خوب و در جغرافیای دیگر بد باشند و حتی در یک جغرافیا می توانند زمانی خوب و زمان دگر بد باشند! هاج واج من را نگاه می کردند هرکسی چیزی می پرسید.

باباجان ولی این ها کلمات انسانی اند؟ بابا جان مگه به دین و خدا معتقد نیستند؟ و...

گفتم اتفاقا زیربنای فکری آن ها عدم وجود خداست. انسانی بودن مفاهیم را نیز با جمله ی "برداشت ها متفاوت است" به سادگی عبور می کنند چناکه در فیلم گذشته وجود دو مرد در یک خانه مرتبط با یک زن به آرامی و بی دغدغه به بیننده امری عادی جلوه می کند. در ادامه هم اصرار دارد شوهر هنوز قانونی را در یک اتاق و مرد بای فرند و زن با هم در اتاق دیگر استراحت شبانه داشته باشند و در این بین حاملگی قبل از ازدواج هم به القائات آرام آقای فرهادی اضافه می شود.

و دست پختش می شود اینکه اغلب برای اینکه بگوییم کم نیاورده ایم او را آقای خاص بدانیم و با تایید و تمجید پز روشنفکری بدهیم چون اسکار گرفته و آقای فرهادی هم پز پست مدرن تمام عیار را فقط بازی کند چون ایرانی است و نمی تواند تمام عیار شود هر چه باشد رسوباتی از فرهنگ ایرانی به تنش مانده !

از اصغر فرهادی انتظاری نیست چه آنکه از اول اعلان سبک کرده و موضعش مشخص است می توان آثارش را تحریم کرد ولی نمی توان گفت فیلم نساز.

البته من نفهمیدم چرا روشنفکری در جامعه ی ما از دانستن افکار و اندیشه و نظریه های عمدتا غربی، به پذیرش آن اندیشه ها تغییر فاز داده؟

آیا آنچه را می آموزیم تا نگاهمان ژرفتر شود را باید بپذیریم آنهم عمدتا غربی آنرا؟

آیا در کوچه پس کوچه های مراکز علمی شرق و جنوب هیچ نظریه ی دندانگیری برای یاد گیری ندارند که حتی کوچکترین پژوهشی هم صورت نمی گیرد؟

آیا ماها الینه نشدیم و در حال نابودی فرهنگ اصیل و پاک و سالم حاکم بر عرف اجتماعمان نیستیم؟

اما از دولت که اینگونه برخورد می کند و تحویل می گیرد و به اسکار معرفی می کند تعجبم. بدون آنکه بخواهید و به تدریج در امور فرهنگی واداده اید حداکثر کار می توانست اجازه ی اکران باشد. به یاد داریم بر سر فیلم مخملباف در دهه ی ۷۰ که یک سوم گرایش غربی این فیلم را نداشت چه آوردید البته که اوهم تغییر کرده بود و از خالق توبه ی نصوح و بای سیکل ران به این دیدگاه پذیرش عشق جدید همسر و تسهیل طلاق و شرکت در مراسم ازدواج با مرد عشق جدیدش رسیده بود .

دولت که حق ندارد در مسائل فرهنگی و آنهم مبانی فکری مثل عوام تغییر کند.

فکرتان در برابر این تهاجمات سر و بی حس شده. نه؟ شما و ما عامه ی اجتماع مسئول فرهنگ فرزندانمان هستیم و مطمئنم اگر وا ندهیم و به جایی برسیم که بتوانیم نصف آنها فرهنگ اصیلمان را به دنیا معرفی کنیم گرایش به ما زیاد خواهد شد که نتیجه ی دم دستی آن ثبات و دوام خانواده و آرامش فرزندانمان است.

این در و گهر فرهنگمان را پاس بداریم و اجازه ی تغیرات تدریجی به سمت لاابالی گری ندهیم که فردا دیر است.
 
کلمات کلیدی : حسین رضایی بیداخویدی
 
۱۳۹۲-۱۰-۱۱ ۱۳:۵۵:۱۳
جناب رضایی چه می خواهید بگویید؟

که یست مدرن چرت است ؟

که نسبیت گرایی حرف مفتی ست ؟

که راه سعادت تنها مطلق گرایی ست ان هم با قرائت خاص شما؟

که فیلم فرهادی بی ارزش است
نوجوان شما فردا که از این فضای محدود خارج شد و در معرض انواع نحله های فکری قرار گرفت حتما طغیان خواهد کرد .

بهترین راه برای فرزندان ما اموزش است و اموزش .

شما باید ابتدا نسبیت گرایی را توسط معتقدان به ان به فرزند شما اموزش داده شود و مطلق گرایی را خودتان اموزش دهید و بگذارید انتخاب کند.

ریشه عقب ماندگی جامعه ما ترس از اموختن تفکرات غیر خودیست و همین موجب کم بضاعتی فرزندانمان می شود که با وزش اندک نسیمی از دست بروند.

راز یایداری همه مکاتب و مذاهب در عصر ارتباطات ، رقابت عقلی ست و تا برهان عقلی محکمی نداشته باشیم نابودی فرهنگی و اخلاقی و اقتصادی ما قطعی ست.

این درد مطلق اندیشه و عدم رقابت صحیح نه تنها ارزشهای فرهنگی و اخلاقی ما را به چالش جدی کشیده است بلکه اقتصاد و سیاست ما را هم به فلاکت رسانده است.

به فرزندتان بیاموزید دنیا متکثری واحد است و حفظ جهان واحد ما با کثرت باورها و تبادل افکار و اندیشه ها و نهایت با امنیت جمعی ممکن است و گر نه اماده بشوید برای جنگ تمدن ها. (1879111) (alef-15)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.