نُه مقاله درباره دانته( و دو سخنرانی درباره کمدی الهی و هزار و یک شب)
نوشته: خورخه لوئیس بورخس
تزجمه: کاوه سیدحسینی، محمد رضا رادنژاد
ناشر: نیلوفر، چاپ اول ۱۳۹۴
۱۷۸صفحه، ۱۱۰۰۰ تومان
این کتاب را در تهران
فروشگاه اینترنتی شهر کتاب و در شهرستانها
پاتوق کتاب فردا تا یک هفته پس از معرفی، با
۱۰% تخفیف ویژه عرضه میکنند، در صورت تمایل در تهران
اینجا و در شهرستانها
اینجا کلیک کنید.
****
خدایش بیامرزاد احمد میرعلایی را، مترجم بزرگی که اگرچه زود از میان ما رفت، اما خدماتش برای اهل فرهنگ و ادبیات بسیار بود؛ و تنها یکی از آنها معرفی نویسنده بزرگ آرژانتینی خورخه لوییس بورخس به مخاطبان ایرانی ادبیات داستانی بود. میرعلایی مجموعهای از بهترین داستانهای کوتاه بورخس را در اواخر دهه چهل به فارسی برگرداند و آنها را در کتابی با عنوان هزارتو ها با کیفیتی ماندگار در ترجمه و ظاهری شکیل (و فراموش نشدنی!) توسط نشر زمان روانه بازار کرد.
در طول این پنج دهه ای که بورخس به ایران آمده، همانند قاطبه کتابخوانان دیگر کشورها ما نیز شیفته او شدهایم. شیفته جادوی قلمش، شور کلامش و اعجاز تخیلش. موجود غریبیست بورخس؛ غریب و متفاوت؛ هم خودش و هم آثارش.
باید هم چنین میشد! درباره کسی صحبت می کنیم که از کودکی تا نوجوانی را به جای شیطنت در کوچه و خیابان در کتابخانهی بزرگِ پدرش به کندوکاو و کنجکاوی بین آثار کلاسیک جهان پرداخته بود. برای پسری که در شش سالگی اعلام کرده بود که می خواهد نویسنده شود، چه فضایی بهتر از این برای بالیدن و قد کشیدن.
در جوانی بعد از بازگشت از اروپا، دریافت مأمن کودکی اش در جنگ جهانی اول از دست رفته است. به ناچار کتابخانه عمومی جای کتابخانه پدرش را گرفت. تقدیر چنین بود که برای امرار معاش هم شغلی مرتبط با کتاب در کتابخانهها نصیبش شد. هرچند که سالها بعد جماعتی اهل سیاست (پرونیستها) بعد از رسیدن به قدرت، برای تحقیر او، شغل کتابداریاش را گرفته و مقامی بالاتر اما به عنوان بازرس مرغ و خرگوش ها میدهند!
بورخس چندین بار تلویحا گفته که بهشت احتمالا جاییست مثل کتابخانه! این نظر برای آنها که عشق خواندن و نوشتن دارند خیلی هم عجیب نیست. عشق او به کتابهایش چنان بود که حتی در روزگار پیری وقتی که همانند چند نسل از اجداد خود، تقریبا بیناییاش را از دست داد؛ بازهم بدون هیچ مشکلی هرکتابی که می خواست در کتابخانهاش پیدا میکرد. دور از ذهن نیست چنین آدمی زندگی متعارفی را پشت سر نگذاشته باشد. بورخس تقریبا مجرد زیست، تنها در ۶۹ سالگی ازدواج کرد که آنهم چندان نپایید.
غیر از آثار داستانی بورخس، از او نوشته هایی کوتاه و بلند درباره ادبیات و همچنین گفتگوهایی متعدد باقی مانده که همگی ارزشمند و آموزنده اند. در گفتگو هایش به مسائل مهمی در حوزه های گوناگون پرداخته که نشانه وسعت و غنای دانش اوست. مقالات او نیز از این صفت برخورداند به اضافه اینکه با نثر پرقدرت خود او نوشته شده اند.
بورخس شیفتگی بسیاری به ادبیات کلاسیک و حتی کهن در فرهنگ های مختلف داشت.چنان که شهرت شیفتگی او به هزار و یک شب زبانزد است. چنین آثاری مخصوصا هراز و یک شب منبع الهام پروپیمانی برای او بوده تا با آمیختن آن با عناصری برگرفته از تخیل خود، دنیایی خیالپردازانه خو منحصر به فرد بسازد که کسی نتوانسته آن را تقلید کند.
کمدی الهی شاهکار دانته نیز یکی از آثار بسیارمورد علاقه و محبوب بورخس بوده؛ چنانکه بورخس برای خواندن آن زبان ایتالیایی آموخته است. او عقیده داشت هر خواندنی کتاب را غنی تر می کند! او بارها و بارها کمدی الهی را با لذتی وصف ناپذیر خوانده بود. همچنین انبوهی از مقالات و کتابها که در تفسیر اثر دانته نوشته شده اند مورد مطالعه قرار داده بود بنابراین می توان دریافت که خواننده ای با این پشتکار و وسعت دانش آن هم با قلمی قدرتمند، وقتی دست به نگارش درباره دانته می زند حاصل چگونه متنی خواهد شد.
چنانکه پاره ای نوشته های بورخس درباره نویسندگان و کتابهایشان، صرف نظر از محتوای غنی، به لحاظ ادبی نیز کیفیتی بسیار بالا دارند: سرشار از تخیل، توصیف و فضا سازی های ناب و تاثیر گذار. بورخس در این قسم آثارش مخاطب را باخود همراه می کند تا به کشف تازه ای درباره ادبیات برساند و چنانچه مقالات او درباره دانته نیز واجد چنین کشف و شهودی از برزخ، دوزخ و بهشت دانته به همراه دارند. دانش وسیع او، ارجاع او به کتابهای گوناگون و همچنین رخدادهای گذشته و باورهای فرهنگی، دینی و اسطورهای، گویی بستری برای مخاطب فراهم می کند که مروری داشته باشد بر فرهنگ و تاریخ ایتالیا در زمان دانته.
«نه مقاله درباره دانته و دو سخنرانی درباره کمدی الهی و هزار و یک شب» اثر خورخه لوئیسبورخس با ترجمه کاوه سیدحسینی و محمدرضا رادنژاد، یکبار پیش از این در سال ۱۳۷۶توسط انتشارات آگاه منتشر شده بود و حالا قریب به دو دهه بعد انتشارات نیلوفر همان ترجمه را تجدید چاپ کرده است. به عبارت دیگر مترجمان دستی در متن نبرده و همچنین بخشی بدان افزوده و یا کم نشده است.
«نه مقاله درباره دانته...» کتابی است در نه فصل، همراه با یک مقدمه کوتاه درباره بورخس و درآمدی به قلم خود بورخس. آخرین سفر اپلیس، دژخیم مهربان، مسئله نادرست اوگولینو،دانته و صاحبان سیر و سلوک آنگلو ساکسون، سیمرغ و عقاب، ملاقات در رویا و... از جمله عناوین فصول کتاب هستند. پایان بخش کتاب هم دو سخنرانیست یکی درباره کمدی الهی و دیگری هزار و یک شب.
بورخس در هر یک از نه مقاله این کتاب، کمدی الهی را به عرصهای تبدیل کرده است برای احضار بخشی از تاریخ فرهنگ و ادبیات اروپا در این متن عظیم کلاسیک. اینگونه است که در این مقالهها دانته با نویسندگان و شاعران قبل و بعد از خود مواجه میشود و اینها همه گویا همزمان و بیرون از تاریخ تقویمی کنار هم قرار میگیرند.