چرا كشورهاي ثروتمند خاورميانه فقيرند؟

26 شهريور 1387 ساعت 8:32


گزارش تاگس اشپيگل از حيف و ميل درآمدهاي نفتي در كشورهاي خاورميانه؛
چرا كشورهاي ثروتمند خاورميانه فقيرند؟
 روزنامه آلماني تاگس اشپيگل چگونگي حيف و ميل كردن و هدر رفتن ثروت سرشار نفت كشورهاي خاورميانه را مورد ارزيابي قرار داد.

به گزارش "الف"، روزنامه آلماني تاگس اشپيگل در تحليلي به قلم "كنت پولاك" عضو ارشد مشاوران "مركز سياست خاورميانه‏اي" و موسسه بروكينز با انتقاد از حيف و ميل درآمدهاي ناشي از افزايش قيمت نفت در كشورهاي نفت خيز خاورميانه، اين كشورها را نسبت به نتايج سياستهاي غلط اقتصادي شان كه باعث تيره روزي و افزايش فقر در اين جوامع مي شود، هشدار داد.

كنت پولاك در اين مقاله مي نويسد: ممکن است فکر کنید که نفت 140 دلاری اگر حداقل برای یک منطقه از جهان خوب بوده باشد آن منطقه جایی نیست جز خاورمیانه. اما باید گفت که این ناحیه جزو مناطقی است که بیشتر رنج را از بابت افزایش قیمت نفت متحمل شده است. به همان دردناکی رکورد اقتصادی آمریکا که با افزایش قیمت‏های نفت آغاز شده است.

اين عضو ارشد مشاوران مركز سياست خاورميانه اي موسسه بروكينز ادامه داد: بايد اين مساله را در نظر گرفت كه وقتي پول نفت بدون دقت و ملاحظه سرمايه گذاري شود، اين نوع سرمايه گذاري نه تنها تاثير اندكي از خود را نشان مي دهد بلكه حتي مي تواند موجب بروز مشكلاتي نيز شود. با وجودي كه به نظر مي رسد از منظر اقتصاد كلان مولفه هايي چون توليد ناخالص داخلي، توازن تجاري و سرمايه گذاريهاي خارجي، همگي در اين منطقه بگونه اي فزاينده در حال رشد و پيشرفت است، اما بيكاري و كم كاري در اين منطقه افزايش يافته و همزمان تورم نيز بسرعت در حال صعود است. به همين علت است كه مسائل و مشكلات مهمي در سطح اقتصاد كلان قابل شناسايي است كه تصوير اميدبخش زرورق اقتصاد كلان اين منطقه را دروغي آشكار مي نماياند.

به اعتقاد كنت پولاك، بسياري از سرمايه ها و پولهاي كشورهاي خاورميانه در طرحهايي سرمايه گذاري مي شوند كه بجاي آنكه مزاياي سياسي و اقتصادي بلندمدتي را براي كشورهاي منطقه در بر داشته باشند، تنها سود و منفعتي زودهنگام را نصيب سرمايه گذاران مي كنند.

تاگس اشپيگل با اشاره به اينكه بخش عظيمي از اين پولها بجاي بكار گيري در صنايع اشتغال زا، در بخشهاي غير مولد نظير خريد و فروش مستغلات و يا تصفيه و پالايش نفت جريان پيدا كرده اند اضافه كرد: در اين ميان حتي نيروهاي كار اين منطقه نيز بجاي بخدمت گرفتن نيروهاي بومي از جنوب آسيا و آسياي جنوب شرقي وارد و بكارگيري مي شوند.

كنت پولاك در بخشي از اين مقاله با اشاره به سياست كشورهاي غربي و بويژه آمريكا براي عدم وابستگي به نفت خام ، خاطر نشان كرد: گرچه مي توان گفت هر بشكه نفت خام به ارزش 140 دلار دست كم از يكطرف مي تواند براي بخشي از دنيا يعني خاورميانه بعنوان يك مزيت مطرح باشد و از طرف ديگر مايه ركود و كسادي امريكايي ها شود، اما در هر صورت همين امريكايي ها ديگر متقاعد شده اند كه بايد وابستگي به نفت خام را كاهش داد كه اين مساله در بلند مدت براي اقتصاد محيط زيست و امنيت ملي غرب دستاورد بزرگي به حساب خواهد آمد.

نويسنده اين تحليل با اشاره به اينكه امروز منطقه حاورميانه نوعي جهش اقتصادي را تجربه مي كند كه در عين حال عميقا با مسائل سياسي اقتصادي و اجتماعي ريشه دار مرتبط شده است، افزود: پيدايش و ظهور گروههاي تروريستي همچون گروه القاعده در نتيجه رويارويي با چنين مسائلي است در واقع درست است كه مردم اين منطقه به آينده اميدوارند اما همزمان اين خطر نيز وجود دارد كه سرريز شدن درآمدهاي سرشار نفتي به اين منطقه موجبات بي ثباتي و ناپايداري آنرا افزايش دهد.

كنت پولاك در ادامه اين تحليل خود افزود: در سالهاي1970 و 1980 ميلادي و درحين نخستين جهش بزرگ اقتصادي در اين منطقه، توليد كنندگان نفت بيشترين بخش ثروت خود را حيف و ميل كردند و هدر دادند. آنها چندين نظام رفاهي بسيار گسترده را در جوامع خود پديد آوردند كه تامين بهداشت و سلامتي مردم را بهبود مي بخشيد. همين موضوع حتي دليلي بر رشد انفجارگونه جمعيت ظرف 30 سال گذشته در اين منطقه شد. علاوه بر اين آنها در طول اين مدت سرمايه هاي خود را از كشورشان خارج كردند. در واقع اين جماعت براي توسعه يا حتي تنوع و دگرگوني اقتصاد خود هيچ كاري نكردند.

اين تحليلگر مسايل اقتصادي افزوده است: درست زماني كه جهش اقتصادي در سالهاي 90 ميلادي براي كشورهاي نفت خيز خاورميانه رو به افول نهاد، مشكلات و مسائل اقتصادي به همراه نارضايتي سياسي، ترور و شورش و طغيان گريبانشان را گرفت. اما در اين ميان چند توليد كننده نفت خام منطقه بودند كه هوشمندانه رفتار كردند. آنها ميلياردها ميليارد دلار در كشورهاي خودشان سرمايه گذاري كردند، صنايع را گسترش دادند، راه سازي و جاده سازي كردند، كارخانه ها را احيا كردند و از همه مهمتر مشاركت اجتماعي را در ميان مردم خود افزايش دادند.

پولاك در ادامه مي افزايد: اين امر موجب شد تا نخبگان منطقه و بسياري ديگر از دنياي سرمايه از پيدايش عصر نويني در خاورميانه سخن به ميان آورند. چرا كه درآمدهاي جديد نفتي اين توان و ظرفيت را دارند كه اقتصاد منطقه را متحول، فرصتهاي شغلي را براي همگان ايجاد و كشورهاي نفت خيز را به ابرقدرت اقتصادي جهان تبديل كنند.

اين مقاله در بخش ديگري با اشاره به افزايش شديد تورم در كشورهاي نفت خيز خاورميانه نوشته است: صعود بهاي انرژي و گسيل درامدهاي نفتي، منطقه را به تورم قيمتها دچار كرده است بطوري كه بعنوان مثال در قطر نرخ تورم به 14 درصد افزايش يافته است. اين رقم 2.6 درصد بيش از سالهاي 2002 تا 2004 در اين كشور بوده است.

تاگس اشپيگل مي نويسد: مثل هميشه طبقات متوسط و پايين جوامع اين منطقه از تورم و افزايش قيمتها رنج مي برند و حتي در چند كشور عربي تورم طبقه متوسط جامعه را از بين برده و به بخشي از فقرا و محرومان تبديل كرده است. بسياري از اين تهيدستان بعنوان نيروهاي ضد دولتي در صدد سقوط حكومتهاي خود برمي آيند.

پولاك با اعلام اينكه افزايش جهاني هزينه هاي زندگي منطقه خاورميانه را نيز تحت تاثير قرار داده است تصريح كرد: به همين منظور در مبارزه با تاثيرات تورم دولتهاي عربستان سعودي، قطر، عمان و امارات متحده عربي، حقوق و مستمري كارمندان خود را از 15 تا 70 درصد افزايش داده اند. درست است كه اين افزايش در كوتاه مدت مي تواند كمك حال باشد اما با توجه به آنكه تورم روز به روز بيشتر مي شود نمي تواند در مشكلات ساختاري عرصه اقتصاد تغييري ايجاد كند.

نويسنده كتاب جديد الانتشار راهبرد بزرگ امريكا براي خاورميانه در ادامه به نقش كارگران خارجي در كشورهاي عربي اشاره و تصريح كرد: اساسا كشورهاي عربي بعلت آنكه اين نيروهاي كاري در مقايسه با نيروهاي بومي اكثرا ارزانتر و با پشتكار هستند، بطور چشمگيري به وجودشان وابسته شده اند. با اينحال نارضايتي اين كارگران با توجه به رفتارهاي كارفرمايان بوضوح از رخسارشان پيداست. همين نيروهاي ارزان قيمت خارجي كه در كشورهاي كوچك خليج فارس 80 تا 95 درصد نيروي كار بخش خصوصي را به خود اختصاص داده اند، بتازگي در بحرين و امارات متحده عربي در مقابله با تحليل درآمدهاي ناشي از تورم، اعتصاباتي را به راه انداخته اند.

تاگس اشپيگل مي افزايد: اينكه كارگران خارجي حدود 40 درصد از جمعيت شبه جزيره عرب را تشكيل مي دهند، با توجه به وجود مناقشات كارگري مساله اي نگران كننده است. همزمان ثروتمندان منطقه به شيوه اي وقيحانه و شرم آوري، چه مشروع و چه نامشروع از ناحيه درامدهاي غير منتظره نفتي به ثروتي هنگفت دست پيدا كرده اند. اما زماني كه اين پولها در جامعه به جريان مي افتند اغلب يك بي توازني اجتماعي خطرناك اتفاق مي افتد.

اين روزنامه چاپ آلمان با اشاره به اينكه ظاهرا برخي از رهبران منطقه از اين مشكلات اقتصادي درسهايي گرفته اند، نوشت: بعنوان مثال ملك عبدالله پادشاه عربستان سعودي نشان داده است كه درك روشني از آنچه كه در بلندمدت به نفع كشورش است پيدا كرده است. او با پمپاژ پول به مجموعه ها و شهرهاي اقتصادي عربستان در تلاش است مراكز بسيار ايده الي را براي جذب سرمايه و استفاده از نيروهاي كار عرب بوجود آورد و به اين واسطه مردمش را از افسردگي و نااميدي خطرناكي كه آنها را عذاب مي دهد برهاند. پادشاه عربستان همچنين در حوزه آموزش به تاسيس دانشگاه ملك عبدالله اقدام كرده است تا با جمع كردن استادان مجرب از سراسر دنيا يكسري برنامه هاي آموزشي با محوريت علوم طبيعي، فناوري، ابداع و نواوري براي عربستان سعودي، طراحي و توسعه يابد.

اين تحليلگر مسايل اقتصادي در پايان مقاله خود، نكاتي را به سران كشورهاي نفت خيز خاورميانه براي توصيه مي كند. وي مي گويد:  نخستين اقدام اي است كه صندوقهاي مالي دولتي و سرمايه گذاريهاي بخش خصوصي براي ايجاد صنايع مولد به خدمت گرفته شوند تا علاوه بر توليد سود سرشار، اشتغالزايي هم ايجاد كنند و هم طبقه كارگري مستعد كار را رشد و پرورش دهند. اين بدان معناست كه سرمايه گذاريهاي منطقه اي بعنوان شكل هوشمندانه اي در توزيع رفاه بكار گرفته شوند گرچه با اعمال اين سياست بي شك از ميزان سودهاي واصله قبلي كسر مي شود اما با اين حال در سالهاي بعد كشور از يكسري مزاياي بي شمار سياسي برخوردار خواهد شد در اين ميان چنانچه براندازيهاي داخلي اين كشورها برچيده و بخش عظيمي از نارضايتي ها و نااميدي ها حذف شوند، دستاورد خيرخواهانه قابل توجهي را براي دنيايي كه احتمالا همچنان تا دهها سال ديگر به نفت خاورميانه وابسته اند به ارمغان خواهد آورد.
  


کد مطلب: 31942

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcir3ap.t1az52bcct.html?31942

الف
  http://alef.ir