چرا ایران به نامه اخیر اوباما پاسخ منفی داد؟

بخش بین الملل الف، 17 خرداد 95

17 خرداد 1395 ساعت 8:01


رهبر معظم انقلاب در بخشي از بيانات خود در سالگرد رحلت امام خميني (ره) به نامه مقامات آمريکايي اشاره و تاکيد کردند که جمهوري اسلامي هرگز نقشه دشمنان را کامل نمي کند.

به گزارش الف، اواخر اردیبهشت ماه جانشین فرمانده سپاه از نامه پنجم رییس‌جمهور آمریکا به ایران خبر داد. موضوعی که رهبر انقلاب در سخنرانی روز چهاردهم خرداد زوایای دیگری از آن را روشن کرد.

۲۹ اردیبهشت ماه سردار حسین سلامی، جانشین فرمانده سپاه پاسداران در هشتمین جشنواره جوان سرباز که به مناسبت سالروز ولادت حضرت علی‌اکبر(ع) و روز جوان برگزار شد، عنوان کرد:

« تمام عظمت انقلاب شکوه‌مند اسلامی که سیمای ایران را در جهان تغییر داد، این است که از ایرانی که در جغرافیایی آمریکا توصیف می‌شد، ایرانی مقتدر ساخته شده است. به گونه‌ای که رهبر آمریکا به نمایندگی از مقامات سیاسی کشور خود، به عالی‌ترین مقام کشورمان نامه می‌دهد و از ایشان می‌خواهد تا با یکدیگر برای حل مشکلات جهان همکاری نمایند.»


در این راستا رهبر انقلاب روز چهاردهم خرداد در مراسم بیست و هفتمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) با اشاره به شیوه ها و حیله گری های دشمنان به‌خصوص امریکا، خاطرنشان کردند:

«آنها همیشه با تهدید جلو نمی آیند، گاه با لبخند و حتی تملق حرف می زنند، مثلاً نامه می نویسند که بیایید مشکلات جهانی را با مشارکت هم حل کنیم، در این مواقع انسان ممکن است دچار وسوسه شود که خوب است برویم با یک ابرقدرت در حل مسائل بین المللی همکاری کنیم، غافل از اینکه دشمن در باطن قضیه دنبال اهداف دیگری است. دعوت دشمن برای همکاری در حل مسائل جهانی، یعنی دعوت به کمک و ایفای نقش در بازی و میدانی که او برای حل مسائل مورد نظرش ترسیم و تعیین کرده است. اینکه در مسئله سوریه و مسائل مشابه، حاضر نشدیم در ائتلاف به اصطلاح امریکایی شرکت کنیم، به این علت بود که می دانستیم آنها می خواهند از قدرت و نفوذ ما و دیگر کشورها در تحقق اهداف مورد نظرشان استفاده کنند.»

در پنج نامه‌ای که اوباما از ابتدای زمامداری خود به رهبر ایران نوشته است مسیر درخواست‌های وی از مذاکره برای حل مشکلات دو کشور تا درخواست کمک از ایران برای حل مشکلات منطقه و جهان تغییر کرده است.

به گزارش صبح نو، اردیبهشت‌ماه سال ۸۸ پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری آن سال، باراک اوباما رییس‌جمهور آمریکا اولین نامه‌ خود به رهبر انقلاب را می‌نویسد. در این نامه اوباما درخواست مذاکره برای حل مسائل دو کشور را مطرح می‌کند. شهریورماه سال ۸۸ بار دیگر اخباری درباره نامه‌نگاری باراک اوباما در رسانه‌ها منتشر شد. روزنامه واشنگتن‌پست درباره محتوای این نامه نوشته بود که اوباما در این نامه درخواست مذاکره برای روابط بهتر بین دو کشور را مطرح کرده اما رهبر معظم انقلاب پاسخی به این نامه نداده‌اند. در ۲۴ شهریور ۹۳ رهبر معظم انقلاب در ترخیص از بیمارستان از درخواست‌های پنهانی آمریکا از ایران برای مبارزه با داعش خبر داد. به نظر می رسید آمریکا با دعوت از ایران برای همکاری مشترک علیه داعش می خواست با پاک کردن سابقه دفاع خود از گروه های تروریستی، به ائتلاف ضد داعش مشروعیت ببخشد؛ تلاشی که با موضع محترمانه اما بسیار صریح رهبر ناکام ماند. تقریباً دو ماه بعد روزنامه وال‌استریت ژورنال از نامه چهارم سخن گفت و اعلام کرد اوباما در این نامه با تشریح اوضاع منطقه و سوریه درخواست کمک از ایران را مطرح کرده است.

نامه اول را رهبری پاسخ داد و به نامه‌های دوم، سوم و چهارم اوباما پاسخی داده نشد. با توجه به سخنان رهبری در روز ۱۴ خرداد و شرایطی که در حال حاضر بر روابط ایران و آمریکا حاکم شده نیز بعید است که نامه پنجم با پاسخی از طرف ایران مواجه شود.

دلیل پاسخ منفی ایران به نامه اوباما و مخالفت با «برجام منطقه ای»
بعد از توافق هسته ای، عده زیادی در داخل و خارج کشور برای حل و فصل مشکلات، صحبت از برجام منطقه ای کردند. هدف اوباما از نگارش نامه پنجم به رهبر انقلاب را نیز باید گفت و گو برای حل مشکلات منطقه در عراق، سوریه، یمن و ... پیش از خداحافظی وی با پست ریاست جمهوری دانست.

این سخن در حالی مطرح می شود که دلیل اصلی آتش افروزی های ایجاد شده ناشی از دخالت کشورهای غربی علی الخصوص آمریکا و سیاست های تفرقه افکنانه شرکای آنها در منطقه نظیر عربستان و ترکیه و حمایت های از گروه های تروریستی- تکفیری برای مقابله با کشورهای محور مقاومت و ایران می باشد. به عبارتی تلاش محور غربی- عربی برای سرنگونی بشار اسد در سوریه، زمین گیر کردن حزب الله در لبنان، راه اندازی جنگ مذهبی و محدود کردن قدرت شیعیان در عراق، سرکوب گروه انصارالله در یمن، مقابله با انقلاب مردم بحرین و ... موجب شده منطقه جنوب غرب آسیا به طور همزمان گرفتار درگیری ها و تنش های متعددی بشود که در تاریخ خود کمتر سابقه داشته است.

با توجه به این شرایط، سوالی که پیش می آید این است چگونه احتمال دارد آمریکا که خود بانی اصلی ایجاد چنین وضعیتی در منطقه است واقعاً بدنبال حل صحیح بحران های یاد شده باشد و آیا عقل سلیم اعتماد به چنین کشوری را تجویز می کند؟ فارغ از این موضوع، واقعاً دولت آمریکا تا چه اندازه به ارزش های دموکراسی پایدار و وفادار است و آیا جمهوری اسلامی ایران به عنوان مثال در قضیه سوریه یا بحرین و ... پیشنهادی به جز مراجعه به آرای مردمی ارائه داده است؟

موضوع دیگر اشاره به تجربه برجام و مذاکره ایران با کشورهای ۱+۵ می باشد. با اجرای تعهدات کامل ایران در قالب برجام، نه تنها قرار بود تحریم های هسته ای لغو شود بلکه همچنین تهران می بایست به دارایی‌های خود در خارج نیز دسترسی پیدا می‌کرد. این در حالی است که ایران به اذعان مقامات آمریکایی تا کنون تنها به ۳ میلیارد دلار دست یافته و تحریم های لغو شده نیز تنها بر روی کاغذ مانده و کارشکنی های واشنگتن، کشورهای دیگر را در حالتی از ترس و امتناع از نزدیک شدن به ایران قرار داده است. به گونه ای که رئیس بانک مرکزی صراحتاً عنوان می‌کند که ماحصل ایران از اجرای برجام «تقریباً هیچ» بوده است. حال سوالی که پیش می آید این است که چگونه می توان به چنین طرفی اعتماد داشت و با او باب مذاکره را باز کرد و وارد گفت و گو شد؟

به همین دلیل است که رهبر انقلاب در سخنان ۱۴ خرداد عنوان می کنند:
تجربه‌ای در مذاکرات هسته‌ای پیدا کردیم که نباید فراموش کنیم. تجربه این است که ما اگر تنازل هم کنیم آمریکا دست از نقش مخربش بر نمی‌دارد... ما با آمریکا مذاکره کردیم به یک نقاط مشترک و نتایجی رسیدند؛ آمریکا تعهداتی کرد. جمهوری اسلامی ایران تعهداتش را انجام داد. آن طرف بدقول، بدعهد و بدحساب تا الان دبه کرده است.

همچنین رهبری به درستی بدليل بدعهدي بر عدم مذاكره در مسائل ديگر با آمريكا تأکید می کنند:
اگر بر فرض محال در هر زمینه ای از جمله حقوق بشر، موشکی، تروریسم، لبنان، فلسطین و هر قضیه دیگری با امریکا، بحث و مذاکره کنیم و از اصول و مواضع خود کوتاه هم بیاییم، او کوتاه نمی آید و بعد از لبخندها و تبسم ها و حرفها، در عمل اهداف خود را دنبال می کند.

موضوع مهم تر ادامه سیاست دوگانه و فریبکارانه آمریکا در قبال موضوعات مختلف است. به عبارتی بهتر، از یک طرف سران کاخ سفید با ایران نامه نگاری می کنند و از سوی دیگر وزارت خارجه این کشور در گزارش سالانه خود، ایران را در صدر کشورهای حامی تروریسم قرار می دهد.

آمريكا از سویی حمایت ایران از حزب الله لبنان، حشد الشعبی و ... را تروریسم می نامد اما خود حامی گروه هایی نظیر جبهه النصره، جیش‌الاسلام، احرار الشام و کشورهایی نظیر عربستان که اکثر تروریست های ۱۱ سپتامبر و منطقه از آن برخواسته اند می باشد. علاوه بر این، وقتی آمریکا گروه های برآمده از متن جوامع را تروریسم می داند چگونه می توان انتظار برخورد عادلانه و منصفانه برای حل فصل مسائل منطقه را داشت.


کد مطلب: 359516

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcgqy9w3ak9nn4.rpra.html?359516

الف
  http://alef.ir